افراد زیادی در تاریخ مشهد و حرم مطهر رضوی بودهاند که نامشان یا در تاریخ گم شده و یا اثر کمرنگی از آن بهجا مانده است. کسانی که اتفاقات بزرگی را در تاریخ و جغرافیای حرم مطهر رقم زدهاند و آنچه پیش روی ماست آثار بهجا مانده از ارادت آنان به ساحت علی بن موسیالرضا(ع) است.
آخرین جلسه از چهارمین دوره کارگاه «قصههای حرم» در مؤسسه فرهنگی قدس برگزار شد. در این نشست، جواد نوائیان رودسری، پژوهشگر تاریخ و حرمشناس به بررسی یکی از این افراد یعنی شرفالدین ابوطاهر قمی و میراث او در حرم مطهر رضوی پرداخت که در ادامه برخی از موضوعات مطرح شده را با یکدیگر مرور میکنیم.
دودمان ترکتباری که قلمرویی مشابه هخامنشیان داشتند
در ابتدا برای بررسی ابعاد زندگی این سیاستمدار عصر سلجوقی لازم است مروری بر تاریخ این عصر و شرایط آن داشته باشیم. این پژوهشگر تاریخ با بیان این نکته، توضیحات خود را چنین آغاز کرد: «دودمان سلجوقی که گروهی از طوایف ترک آن سوی فرارودان بودند، توانستند با جذب حاکمان محلی بهتدریج حکومتی مقتدر در ایران تشکیل دهند که وسعت قلمروشان به حدود دوره هخامنشی هم رسید. این سلسله از ۴۲۹ تا ۵۹۰ قمری بر ایران حاکم بود و بقایای آنان با عنوان سلاجقه روم در غرب اسلام حکومت کرد».
جواد نوائیان رودسری این گمانه را هم مطرح کرد که بنا به عقیده برخی محققان، این خاندان پیش از گرویدن به اسلام، یهودی بودهاند؛ «این موضوع بر اساس نام و عنوان بزرگان طایفه آنان مانند طغرل بن محمد بن میکائیل مطرح شده است، اما قطعیتی درباره آن وجود ندارد. موضوع مشخص درباره این اقوام ترک این است که آنان قبیلههایی بیابانگرد بودند که پیش از اسلام پشت مرزهای شرقی ایران مانده بودند. هرچند به دلیل کثرت جمعیت و عدم برخورداری از شرایط مطلوب برای زندگی در آن سوی ماوراءالنهر تمایل زیادی به مستقر شدن در ایران داشتند، اما سیاست منع ورود این گروه ترکان تا دوره سامانیان هم ادامه پیدا کرد».
پای ترکان به این سوی ماوراءالنهر رسید
در دوره سامانیان با هدف افزایش قدرت نظامی، غلامان ترک اجازه ورود به ایران را پیدا کردند. این مهاجرت به صورت قبیلهای بود. یکی از این طوایف، سلجوقیان بودند. پس از انقراض حکومت غزنویان که گروهی از همین ترکان وارد شده به این سوی ماوراءالنهر بوده و بر سامانیان چیره شده بودند، نوبت به سلجوقیان رسید. آنان با تکیه بر توان نظامی خود توانستند قلمرو تحت حکومت غزنویان و آلبویه را تحت تصرف خود درآورند و سلسه جدیدی را بنا کنند.
وی با توضیح این موضوع ادامه داد: «دوره سلجوقی از نظر مذهبی، عصری متفاوت با دوران پیش از آن بود. تساهل مذهبیای که در دوره آلبویه پدید آمده بود و در سایه آن، علوم مختلف توسعه پیدا کرده بودند از بین رفت. سلاجقه در مذهب شافعی تعصب عمیقی داشتند و درگیری با اسماعیلیان نزاری این وضعیت را تشدید کرد. این مسئله سبب شد محدودیتهای اعتقادی گسترش پیدا کند و شکنجه و کشتار، پیامد تفتیش عقاید برای مردم باشد. قتل فجیع «ابن فتّال نیشابوری» در بازار نیشابور که به حکم شهابالاسلام، برادرزاده خواجه نظامالملک در سال ۵۰۸ قمری اتفاق افتاد، نمونه بارز آن است».
نکته مهم دیگر درباره این دوره حکومتی در ایران نقش برجسته دیوانسالاران در آن است؛ «سلجوقیان به دلیل برخورداری از ساختار قبیلهای و نداشتن سابقه حکومتی به دیوانسالاران ایرانی نیاز مبرم داشتند. برجستهترین این دیوانسالاران، خراسانی بودند؛ افرادی مانند عمیدالملک کندری و بهویژه خواجه نظامالملک طوسی. همچنین آنان برای نخستین بار تربیت فرزندان خود را به افراد دیگری با عنوان اتابک سپردند که از میان همین دیوانسالاران انتخاب میشدند».
زمانه خواجه نظامالملک چگونه بود؟
یکی از بزرگترین دیوانسالاران این دوره که شاید در شمار یکی از بزرگترین سیاستمداران کل ادوار ایران هم قرار گیرد، خواجه نظامالملک طوسی است. این استاد تاریخ درباره او گفت: «ابوعلی حسن بن علی مشهور به خواجه نظامالملک نه فقط یکی از برجستهترین دیوانسالاران دوره سلجوقی، بلکه از مشهوترین دیوانسالاران تاریخ ایران است. کتاب «سیاستنامه» وی نشان میدهد چه جایگاه و تسلطی در حوزه سیاست داشته است».
خواجه برای تثبیت قدرت و نفوذش ارتش خصوصی ۱۰هزار نفرهای داشت که مخارج آن را شخصاً تأمین میکرد. او به عنوان وزیر ملکشاه، نقش مهمی در وقایع دوره حکومتش داشت؛ چنانکه برخی او را به عنوان فرمانروای اصلی ایران در این دوره میدانند و به همین سبب احتمال مشارکت ملکشاه را در قتل وی مطرح میکنند.
«خواجه نظامالملک شافعی بسیار متعصبی بود، اما این تعصب را باید بیشتر رویکردی سیاسی بدانیم»؛ نوائیان با اشاره به این موضوع اضافه کرد: «در آن دوره، اسماعیلیان نزاری قدرتی روزافزون داشتند و خواجه با اتخاذ این سیاست در برابر آنها نوعی ساختار دفاعی ایجاد میکرد. با تأسیس مدارس نظامیه توسط وی، این مدارس عملاً به محل ارائه عقاید شافعیان تبدیل شد و بقیه عقاید اسلامی حتی دیگر فرقههای اهل سنت بهتدریج محدود شدند».
نظامالملک اهل طوس بود و به دلیل تعلق خاطر به زادگاهش، نگاهی مثبت به حرم مطهر امام رضا(ع) داشت و در دوره وزارت او، این مکان مقدس شاهد توسعه عمرانی بود. نقل است خواجه نه تنها خود به زیارت حرم مطهر رضوی میرفت بلکه با نیت رفاه حال زائران، کاروانسرایی را هم در کنار بارگاه منور رضوی ساخته و وقفیاتی بر آن قرار داده بود. این ارادت به امام هشتم(ع) ظاهراً دیدگاه مثبتی نسبت به شیعیان اثنیعشری را در وی ایجاد کرده بود؛ چنانکه برخی از دیوانسالاران رشدیافته به دست او مانند شرفالدین ابوطاهر قمی از میان این افراد بودند.
از روستای ویدهند قم تا وزارت دربار سلجوقی
شرفالدین سعد بن علی بن عیسی قمی، ملقب به وجیهالملک که در برخی منابع از او با نام «مامیسا» یاد شده، روستاییزادهای اهل ویدهند قم بود. پس از فراگیری مقدمات علوم در زادگاهش به بغداد رفت و در آنجا به خدمت لشکر درآمد و در امور دفتری، زیر نظر مهذبالدین کمیج که عارض لشکر ملکشاه بود، به کار پرداخت.
کمی پس از آغاز فعالیتش مورد توجه خواجهنظامالملک قرار گرفت و شروع به پیشرفت کرد. این پژوهشگر تاریخ ادامه توضیحات خود را چنین بیان کرد: «پس از شکایتهای گسترده مردم مرو از حاکم وقت، خواجه از میان چندین گزینه، او را به عنوان عامل حکومت سلجوقی به مرو فرستاد. حکومتی که مورد پذیرش مردم بود و ۴۰ سال ادامه پیدا کرد».
نوائیان عامل ثبات حکومت او در مرو را مدارا با دیگران دانست و گفت: «ابوطاهر آداب فعالیت در فضای پررقابت عصر سلجوقی را به خوبی میدانست و به همین دلیل سر سالم به گور برد. با وجود آنکه در اواخر عُمر با دشمنی جدی فرزندان نظامالملک روبهرو شده بود، باز هم کشته نشد و به مرگ طبیعی مُرد».
مادر سلطان سنجر، ابوطاهر را در میانه فعالیت سیاسیاش به عنوان وزیر دربارش انتخاب کرد. توانمندی او سبب شد پس از مرگ شهابالاسلام، وزیر سنجر، به پیشنهاد مادرش جایگزین او شود. صدارتی که بیش از سه ماه به طول نینجامید، زیرا او در سال ۵۱۶ قمری درگذشت.
این استاد تاریخ درباره این دیوانسالار عهد سلجوقی توضیحات دیگری هم داد؛ «ابوطاهر را مردی دیندار، متشرع و مردمدار توصیف کردهاند. او در برخورد با رعایا، گشادهدست و سخی بود و بر آنها سخت نمیگرفت و پیوسته برای آسایش آنها میکوشید. ساخت ابنیه در مکانهای مختلف، بهویژه در خراسان، از اقدامات مهم وی در چهار دهه فعالیت در کسوت دیوانسالار ارشد بوده است. مشهورترین یادگار وی در خراسان، رباط مشهور «شرف» در نزدیکی سرخس است که از بناهای بسیار زیبا و خاص آجری ایران و جهان اسلام محسوب میشود».
اما میرزا طاهر در حرم مطهر رضوی هم دست به ساختوسازهایی زد؛ جایی که به صاحب آن ارادت ویژهای داشت.
تبعات ارادتش را به جان خرید
«ابوطاهر ارادتی تام و تمام به امام هشتم(ع) داشت و چنانکه اشاره کردیم از شیعیان اثنیعشری بود»؛ نوائیان رودسری با اشاره به این نکته چنین ادامه داد: «در سال ۵۱۰ قمری و زمانی که سلطان سنجر سلجوقی لشکر خود را به نزدیکی مشهد آورده و در طرق اردو زده بود، اتفاق ناگواری در مشهد رخ داد. درگیری علمای تندرو تابران با یکی از علویان مشهد به حمله اهالی تابران به مشهد منجر شد که طی آن بسیاری از اهالی شهر کشته شدند. کشتار و غارت به قدری زیاد بود که مقتولان را در بیرون از شهر دفن کردند؛ جایی که امروز آن را با نام قبرستان قتلگاه میشناسیم».
در هنگامه این واقعه، مشهد بارو نداشت و ابوطاهر با توجه به وضع پیش آمده، تصمیم گرفت برای نخستین بار گرداگرد حرم مطهر و خانههای اطراف آن، دیوار دفاعی بسازد. دیواری دفاعی که با کمک آلکاکویه که دیلمی و شیعی مذهب بودند، ساخته شد و احتمالاً همان بارویی است که بعدها افرادی مانند خانیکوف، با نام «قلعه مقدس» از آن یاد کردند.
گرفتن این تصمیم و به انجام رساندن آن برای او تبعاتی هم داشت، چراکه گمان شیعه بودن او را تقویت میکرد، اما او بیمحابا و بدون در نظر گرفتن این عواقب دست به اقدام زد. این حرمشناس در اینباره گفت: «تلاش او برای توسعه حرم مطهر رضوی، بین سالهای ۵۱۰ تا زمان مرگش در ۵۱۶ قمری ادامه داشت. او در این مدت علاوه بر سازماندهی ساختار اماکن متبرکه و ایجاد بناهایی در جوار آن (که کیفیت و نام آنها فعلاً بر ما معلوم نیست) کوشید فضای اجتماعی را هم برای آرامش و امنیت زائران تلطیف کند. ابوطاهر با کشیدن بارو دور حرم مطهر رضوی، سنگ بنای توسعه راهبردی مشهد را گذاشت. او گنبد حرم مطهر رضوی را بازسازی کرد. این اقدامات چنان گسترده بود که بعدها، نویسندگانی مانند ملا نوروزعلی بسطامی در «فردوس التواریخ» ساخت گنبد حرم مطهر را به اشتباه، کار ابوطاهر قمی دانستند و او را بانی گنبد حرم مطهر رضوی نامیدند، حال آنکه وی تنها به تعمیر این مکان پرداخت».
آخرین نکته درباره این وزیر دربار سلجوقی این است او نخستین کسی بود که در محدوده جغرافیای مشهد برای خود مقبره ساخت. مقبرهای که در جوار حرم مطهر رضوی قرار داشت و در سال ۱۳۱۱ خورشیدی بنابه دلیل نامعلومی تخریب شد. بنای این مقبره در مسیر حمام حضرتی قرار داشت؛ جایی در حدود بخش غربی بست شیخ طبرسی و سمت شرقی بنای کتابخانه مرکزی امروز.




نظر شما