اگر به شما بگویند آینده یک کودک میتواند در چند ثانیه پس از تولد، بستهبندی و برای سالها ذخیره شود، شاید شبیه داستان علمیتخیلی بهنظر برسد. اما این اتفاق هر روز در اتاقهای زایمان کشور رخ میدهد، یعنی جمعآوری خون بند ناف و ذخیره سلولهایی که شاید روزی ناجی صاحب همین بدن کوچک باشند.
آنچه این ماجرا را جذابتر میکند، لحظهای است که والدین هنوز غرق شگفتی تولدند، اما در پشتصحنه، تیم پزشکی روی منبعی کار میکند که به آن «ذخیره ژنتیکیِ یکبار برای همیشه» میگویند. سلولهایی که میتوانند سالها بعد، در برابر بیماریهایی غافلگیرکننده و بیرحم بایستند.
«آنچه خانوادهها باید بدانند این است که فرصت ذخیرهسازی خون بند ناف فقط یکبار در زندگی بهوجود میآید و اگر از دست برود، هیچ فناوریای نمیتواند آن را بازگرداند».
این را عضو هیئت علمی پژوهشگاه رویان و مدیرعامل شرکت فناوری بنیاختههای رویان میگوید. همین نگاه مرتضی ضرابی درباره «فرصت غیرقابلتکرار» بود که ما را بر آن داشت با او گفتوگو کنیم.
ذخیرهسازی خون بند ناف در ایران و بهویژه در شرکت فناوری بنیاختههای رویان از چه سالی و با چه هدفی آغاز شد؟
فرایند ذخیرهسازی سلولهای بنیادی خون بندناف سال ۱۳۸۴ به ابتکار زندهیاد کاظمی آشتیانی در شرکت فناوری بنیاختههای رویان آغاز شد. ابتدا، عملیات جمعآوری تنها در تهران انجام میشد، اما امروز تمام خانوادههایی که در آستانه تولد فرزند هستند، در سراسر کشور به امکان ذخیرهسازی خون بندناف دسترسی دارند.
اکنون بانک خون بندناف رویان وارد بیستمین سال فعالیت خود شده است؛ در حالی که در جهان، سابقه ایجاد این بانکها به نزدیک سه دهه میرسد.
تا امروز نزدیک به ۲۵۰ هزار نمونه خون بندناف در بانک رویان ذخیرهسازی شده است؛ ظرفیتی که در نوع خود بزرگترین مخزن سلولهای بنیادی در منطقه به شمار میرود. ایران امروز در میان کشورهای منطقه رتبه نخست را از نظر تعداد نمونههای ذخیرهشده در اختیار دارد.
در مقیاس جهانی نیز بانک خون بندناف رویان از نظر حجم نمونههای ذخیرهشده، در رده دوم بانکهای خون بندناف جهان قرار میگیرد. تقسیمبندی بینالمللی نشان میدهد بانکهایی که تا ۱۰۰هزار نمونه نگهداری میکنند در گروه سوم، بانکهای دارای ۱۰۰ تا ۴۰۰ هزار نمونه در گروه دوم و مجموعههایی که بیش از ۴۰۰هزار نمونه ذخیره دارند، در رده نخست جهانی طبقهبندی میشوند.
بر همین اساس، با توجه به اینکه در ایران تاکنون حدود ۲۵۰هزار نمونه خون بندناف ذخیرهسازی شده، بانک خون بندناف رویان در گروه دوم جهانی جای میگیرد و یکی از بانکهای بزرگ و معتبر بینالمللی به شمار میرود.
هزینه اولیه ذخیرهسازی خون بند ناف چقدر است؟
حدود ۱۶ میلیون تومان. البته خانوادهها برای ادامه نگهداری نمونه در سالهای پس از آن، باید سالانه حدود ۷۵۰هزار تومان هزینه شارژ سالیانه پرداخت کنند.
با این حال، خانوادهها میتوانند هزینه اولیه را اقساطی بپردازند یا از وامهای بانکی که برای این منظور پیشبینی شده، استفاده کنند. علاوه بر این، برای خانوادههایی که با یک عامل خطر از جمله وجود کودک مبتلا به بیماریهای ژنتیکی یا بیماریهای خونی و یا زمانی که مادر بارداری مجدد را تجربه میکند، مواجه هستند، شرایط ویژهای اعمال شده است؛ بهگونهای که بخشی از هزینههای ذخیرهسازی برای این گروهها رایگان است.
با وجود این با توجه به مقایسه آن با دیگر خدمات پزشکی، هزینه ذخیرهسازی معقول ارزیابی میشود و تمامی خانوادهها با هر وضعیت مالی میتوانند از این امکان درمانی و پیشگیرانه بهرهمند شوند.
البته برخی از بیمههای تکمیلی بخشی از هزینههای ذخیرهسازی خون بندناف را پوشش میدهند.
با این حال، این خدمت هنوز در فهرست خدمات بیمههای پایه قرار نگرفته و تنها بخشی از بیمههای تکمیلی حاضر شدهاند سهمی از هزینهها را تقبل کنند. چنانچه ذخیرهسازی خون بندناف بهطور کامل زیر پوشش بیمه قرار گیرد و فراگیر شود، امکان افزایش چشمگیر ذخایر سلولی کشور فراهم خواهد شد که میتواند نقش مهمی در توسعه درمانهای مبتنی بر سلولهای بنیادی ایفا کند.
چه بیماریهایی با سلولهای بنیادی خون بند ناف درمان میشوند؟
در فرایند ذخیرهسازی بندناف، با دو نوع سلول بنیادی مواجه هستیم؛ سلولهایی که از خون بندناف و بافت بندناف بدست میآیند. خون بندنافی، خونی است که بلافاصله پس از تولد نوزاد جمعآوری شده و بافت بندناف نیز بخشی از بند ناف نوزاد است که هنگام تولد بریده میشود. در این دو منبع، دو گروه اصلی سلولهای بنیادی وجود دارد. از یک سو سلولهای بنیادی خونساز و از سوی دیگر سلولهای بنیادی مزانشیمی؛ سلولهایی که هر کدام جایگاه و کاربرد ویژهای در حوزه درمان و پزشکی بازساختی دارند.
سلولهای بنیادی خونساز که از خون بندناف جدا میشوند، در درمان بیماریهایی بهکار میروند که منشأ خونی دارند؛ مثل انواع سرطانهای خون، کمخونیهای مادرزادی، تالاسمی و اختلالات نقص سیستم ایمنی. بسیاری از این بیماریها امروز با استفاده از سلولهای بنیادی خون بندناف درمان میشوند و خوشبختانه تاکنون دهها پیوند موفق برای بیماران مبتلا به این اختلالات انجام شده است. در مقابل، نوع دیگری از سلولهای بنیادی که از بافت بندناف استخراج میشود، سلولهای بنیادی مزانشیمی یا همان سلولهای بنیادی غیرخونساز است. این سلولها در حوزههایی همچون بیماریهای عصبی و اختلالات ارتوپدی کاربرد دارند. در کشور ما نیز از این سلولها در کارآزماییهای بالینی مربوط به فلج مغزی و اتیسم استفاده شده است؛ بهویژه در زمینه فلج مغزی، کارآزماییهای فاز یک و دو انجام شده و با تکمیل مراحل بعدی، زمینه ارائه گستردهتر خدمات درمانی فراهم خواهد شد. در حوزه ارتوپدی نیز اکنون از سلولهای بنیادی بندناف در درمان آرتروز زانو و شانه استفاده میشود و نخستین محصول سلولی مبتنی بر این فناوری با مجوز رسمی وزارت بهداشت تولید شده است.
یک نمونه خون بند ناف تا چند سال قابلیت استفاده دارد؟
این نمونهها در تانکهای حاوی نیتروژن مایع و در دمای منفی ۱۹۶ درجه سانتیگراد نگهداری میشوند؛ شرایطی که از نظر علمی امکان حفظ سلولها را برای مدت نامحدود فراهم میکند. با این حال، براساس استانداردهای بانک جهانی، ۲۵ سال مدتزمان قطعی و تأییدشده برای نگهداری و استفاده درمانی از این سلولها اعلام شده است. این محدودیت زمانی نه از نظر علمی، بلکه بر پایه حجم تجربهای است که تاکنون در زمینه ذخیرهسازی خون بندناف در جهان شکل گرفته است. حتی در مواردی که نیاز به نگهداری طولانیمدت وجود داشته، مشکلی در کیفیت و کارآمدی نمونهها مشاهده نشده است.
چالشهای ذخیرهسازی خصوصی خون بند ناف چیست؟
یکی از مهمترین چالشها، تأمین تجهیزات و مواد مصرفی مورد نیاز برای فرایند ذخیرهسازی سلولهای بنیادی است؛ تجهیزاتی که بهدلیل تحریم کشور، تهیه آنها دشوار است. با وجود این موانع، بسیاری از بخشها توانستهاند بخش مهمی از نیازها را با تولید داخلی تأمین کنند.
چالش مهم دیگر در روند صدور مجوزهای لازم برای استفاده درمانی از سلولهای بنیادی است. این مجوزها بهطور طبیعی مسیر طولانی و زمانبری دارند، اما برای آنکه بتوان از این سلولها در مرحله کاربردی و درمانی استفاده کرد، باید مساعدت لازم از سوی مراجع قانونگذار، بهویژه وزارت بهداشت فراهم شود.
آیا در آینده حوزههای جدید درمانی به فهرست کاربردهای خون بند ناف اضافه میشود؟
بله؛ با توجه به پیشرفتهای سالهای اخیر، بهویژه در حوزه ژندرمانی و بیماریهایی که بهتدریج به فهرست اختلالات قابل درمان با سلولهای بنیادی افزوده میشود، در طیف گستردهای از بیماریهای همراه با آسیب سلولی، امکان بهرهگیری از ردههای مختلف سلولهای بنیادی فراهم خواهد شد. همچنین در مواردی که با اختلالات ژنی یا حضور ژنهای معیوب در سلولهای بدن مواجه هستیم، دستکاریهای ژنتیکی میتواند نقشی تعیینکننده ایفا کند؛ بهگونهای که با اصلاح ژنتیکی، امکان تهیه سلولهای سالم و مناسب برای انجام پیوند فراهم میشود.
نکته بعدی به ضمائم زایمانی مربوط میشود؛ موضوعی که تاکنون بیشترین بهرهبرداری آن از خون بندناف بوده است. با این حال، پس از تولد نوزاد، پنج جزء زایمانی از رحم خارج میشود که معمولاً بهعنوان زباله دور ریخته میشود؛ اجزایی شامل خون بندناف، بافت بندناف، پردههای جنینی، جفت و مایع جنینی. این مواد، ضمائم دورریختنی نیستند، بلکه قابلیت فراوری دارند. بر همین اساس، نخستین پالایشگاه محصولات زایمانی در دست تدارک است تا علاوه بر خون بندناف، امکان استفاده از بافت بندناف، پردههای جنینی و اجزای جفت نیز فراهم شود. این ضمائم پس از فراوری میتوانند عناصر باارزشی شوند که در حوزه پزشکی کاربردهای گسترده دارند؛ عناصری که چه در قالب سلول و چه بهصورت بافتهای پیوندی قابل استفاده خواهند بود. این رویکرد پیشرفت بسیار مهمی در این حوزه به شمار میرود و زمینه بهرهبرداری اصولی از منابع ارزشمندی را فراهم میکند که پیشتر بهسادگی دور ریخته میشدند.




نظر شما