در شام فرخنده میلاد حضرت زهرا (س)، حرم مطهر رضوی میزبان جمعی از شاعران آئینی شد که با شور و ارادت، در محفل نورانی «شب شعر کوثر» گرد هم آمده بودند و با خواندن زیباترین اشعار و سرودههای خود میلاد بانوی این بیهمتا را جشن گرفتند.
در این مراسم، هر شعر تحفهای بود که شاعران به پیشگاه قدمهای این بانوی بهشتی تقدیم کردند.
تو آمدی و بهشت اعتبار پیدا کرد
در این مراسم حجتالاسلام سید حسین سیدی، شاعر غزل سرا و خوش قریحه آستان مقدس رضوی، شعری با عنوان کوثر نبی را، تقدیم به ساحت مقدس زهرای مرضیه (س) کرد:
به نام حضرت خالق مسبالاسباب، به شعر سرمه کشیدم به مدحت مهتاب
نثار حضرت صدیقه صاحب الاقاب، هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بردن کمال بی ادبی ست، تویی که چادر پاکت پناه گاه نبیست
ز روح خویش به آب و گلت دمیده خدا، به حسن خلق تو بی شک نیافرده خدا
قلم به دست گرفته تو را کشیده خدا، تو را کشیده و دست از قلم کشیده خدا
تو آمدی و بهشت اعتبار پیدا کرد، پس از تو بود که مادر عیار پیدا کرد
به هر کجا که تویی آفتاب لازم نیست، اگر عطر تو باشد گلاب لازم نیست
زبان مدح تو را پیچ و تاب لازم نیست، مخالفان شان تو را جواب لازم نیست
چرا که دوری از تو خودش عذاب خداست، هر آنچه بی تو رسد بر بشر عقاب خداست
گرفته ماه به خود انعکاس نورش را، سرودهایم دل ساده و صبورش را
نداشت گرچه جهان طاقت حضورش را، گرفت غصه و غم جاده عبورش را
شمیم نرگس و یاس محمدیست فاطمه (س)
در این بزم شاعرانه، محمد جواد غفورزاده متخلص به شفق نیز، با دسته گلی از شعر به استقبال قدوم نورانی انسیه حوراء حضرت زهرا (س) آمده است و در وصف دخت نبی (ص) اینگونه غزلسرایی کرد:
جان جهان و قبله دلهاست فاطمه، روح نماز و رمز تولاست فاطمه (س)
قدرش فراتر از شب قدر است و در حجاب، مسند نشین عصمت و تقواست فاطمه (س).
چون سِر آفرینش از اول وجود اوست، هستی تمام صورت و معناست فاطمه (س)
دارد شمیم نرگس و یاس محمدی، یعنی که مظهر همه گلهاست فاطمه (س)
در هر زمان اراده کند از بساط عرش، مهمان عرش ربی الاعلیست فاطمه (س)
همسایه از نماز شبش فیض میبرد، وقتی که در حضور مصلیست فاطمه (س)
در قاب چشم فاطمه تمثال مرتضیست، هر جا علی نظر کند آنجاست فاطمه (س)
زهرا رسید و نور، جهان را فرا گرفت
شعرخوانی حجتالاسلام سید روحالله موید، یاد و خاطره مرحوم موید سیدرضا موید پیرغلام دلداده و عاشق اهل بیت (ع) را در دلها زنده میکند و زائران حرم مطهر رضوی با صلواتی بر محمد و آل محمد (ص)، یاد آن پیر غلام با اخلاص را گرامی داشتند.
در ادامه سید روحالله با صدایی به صلابت صدای پدر، تازهترین سروده خود را برای شرکت کنندگان در این بزم شاعرانه میخواند:
روزی که از تجسم امکان خبر نبود، روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود
حتی مجال لحظه برای گذر نبود، جز نور احمد از دم خالق اثر نبود
در ظلمتی که صبر ملک را ربوده بود، شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود
زهرا رسید و نور جهان را فرا گرفت، در آسمان تجلی توحید پا گرفت
ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت، این نور محض را به بغل مصطفی گرفت
احمد که بوده نور رخش روح کائنات، کامل نبود بی گل او گلشن حیات
عالم در انتظار هبوط فرشته بود، حوریهای که نور گِلش را سرشته بود
خاکی که از شعاع الهی برشته بود، دست قضا به نامه این گُل نوشته بود
این آفتاب جلوهای از نور سرمد است، این نسترن ملیکه باغ محمد است
دختر که بودام ابیها لقب گرفت، همسر که شد حبیبه یکتا لقب گرفت
مادر که گشت سرور زنها لقب گرفت، در زندگی یگانه دنیا لقب گرفت
با آنکه درک شوکت او کار خاتم است، فرصت برای شرح مقامات او کم است
دنیا مجال نیست که او بی نهایت است، هر نکته از کرامت او صد حکایت است
این شاعرانگی سندش در روایت است، روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است
تو ناموس خدایی شان تو مافوق ادراک است
نوبت به شعرخوانی حجتالاسلام سید حسن مبارز که میرسد، حاضران در این بزم ادبی را میهمان سبدی شعر تازه میکند و در وصف بانوی خلقت این گونه غزلسرایی میکند:
نسیم آورده با لبخند کلامت را، سحر بر شانهاش آرامش صبح سلامت را
جهان گلدسته نوری شده پیش از تو میخواهد، بخواند در اذان اول دنیا پیامت را
چرا پیش قدومت بر نخیزد کوه از جایش، که پیغمبر نگه میداشت عمری احترامت را
تو ناموس خدایی شان تو مافوق ادراک است، در این ابیات ناموزون نباید برد نامت را
کعبه ز یمن آمدنت غرق شور شد
علی اصغر حسننژاد، از نوجوانان مداح و دکلمهخوان حرم نیز با خواندن دکلمهای زیبا و پر احساس از شور و شعفی که از میلاد دخت نبی (ص) در زمین و آسمان به پا شده روایت کرد:
وقتی قدم به خاک زدی خاک جان گرفت، آئین های ز نور تو هفت آسمان گرفت
چشمت که باز شد به خدا جز خـدا ندید، هفت آسمان ز نور تو رنگین کمان گرفت
گلزار وحی با تو نه تنها بهـشت شد، عطر بهشت از تو تمام جهان گرفت
کعبـه ز یمن آمدنت غرق شور شد، بطحا ز شوق رونق بـاغ جنان گرفت
زیباترین پدیدۀ تاریخ شد پدپد، وقتی رسول نور تو را درمیان گرفت
یک فاطمه به خلقت خود داشت کردگار، او را ز حق خدیجه کنون ارمغان گرفت
حوّا به پاس دیدن رخسارت از بهشت، در دست خویش دسته گل ارغوان گرفت
قرآن کتاب نور خدا در مدیح توست، باید تو را ز مصحف قـرآن نشان گرفت
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا (س)
محمد امین شریعتی نوجوان مدیحهسرای اهل بیت (ع) که از شهر زیبای ساوه میهمان این بزم شاعرانه شده هم با دکلمهخوانی خود در وصف مادر خوبیها، دلها را میهمان مهربانی حضرت مادر کرد:
زنی از خاک از خورشید قدیمیتر، زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر، زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ "قالوا بلی" این زن بلی گفتهست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه، به سوی جانمازش میرود سلانه، سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه، از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا، ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا (س)
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا، چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا (س)!
مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم، رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
شب شعر کوثر در حرم رضوی، در حالی به پایان رسید که طنین آیات ارادت و شعر و مدح اهل بیت (ع) همچنان در فضای ملکوتی صحنها و رواقهای این آستان مقدس جاری بود، گویا امشب همه زائران مدیحه سرای مادر خوبیها حضرت زهرا (س)، شده بودند.



نظر شما