مشهدالرضا(ع) فقط یک کلانشهر معمولی نیست؛ شهری است که تکلیف خدمترسانی در آن تنها بر دوش جمعیت ساکن قرار ندارد. زیارتمحوری شهر سبب میشود در کنار نیازهای روزمره شهروندان، حضور میلیونی زائران نیز بهطور مستقیم هزینههای خدمات عمومی را بالا ببرد: از نظافت و مدیریت پسماند و نگهداشت فضاهای عمومی گرفته تا حملونقل، ایمنی و رسیدگی به مناطق کمبرخوردار. همین ویژگی، مدیریت شهری را با یک پرسش دائمی مواجه میکند: چگونه میتوان کیفیت خدمت را در تمام سال -و بهخصوص در ایام اوج زیارت- حفظ کرد، وقتی منابع مالی پایدار به اندازه کافی تقویت نشده باشد؟
بودجه شهرداری مشهد برای سال ۱۴۰۴ حدود ۷۲هزار میلیارد تومان تصویب شده و نسبت به سال ۱۴۰۳ حدود ۲ درصد افزایش داشته است. اما افزایش عدد بودجه، لزوماً به معنای حل مسئله نیست؛ مسئله اصلی «پایداری منابع» و توان شهر برای تأمین هزینههای جاری و نگهداشت است؛ هزینههایی که اگر بهموقع تأمین نشود، افت کیفیت خدمات خیلی سریع در سطح شهر دیده میشود.
از وکیلآباد تا باغ ملی؛ وقف میتواند پشتوانه «کیفیت خدمت» باشد
در این نقطه «وقف» میتواند دوباره به جایگاه واقعی خود بازگردد؛ نه صرفاً بهعنوان اقدامی پراکنده و موردی، بلکه بهعنوان یک سازوکار تمدنی برای پشتیبانی از خدمت عمومی. مشهد مزیتی روشن دارد: سنت ریشهدار وقف و نمونههایی که مردم شهر با آن زندگی کردهاند. نامهایی مثل وکیلآباد و باغ ملی فقط یک خاطره شهری نیستند؛ یادآور این حقیقتاند که وقف، وقتی درست طراحی شود، میتواند منفعت عمومی را در مقیاس شهری تضمین کند.
با این حال، شهر امروز علاوه بر وقفِ «ساخت بنا» به وقفِ «تأمین خدمت پایدار» نیاز دارد. یعنی وقف بهجای آنکه صرفاً یک پروژه بسازد -که خودش بعداً هزینه نگهداشت میآورد- باید جریان درآمدی پایدار ایجاد کند تا همان درآمد، خدمت را هر سال سرپا نگه دارد. این تغییر زاویه نگاه، وقف را از یک اقدام پروژهای، به یک راهکار اقتصادی قابل اتکا برای مدیریت شهری تبدیل میکند.
پیشنهاد عملی برای مشهد، شکلدهی به یک سازوکار شفاف و حرفهای است: «صندوق وقف خدمات شهری مشهد». منطق این صندوق ساده است: واقفان بزرگ، نهادهای خیر و حتی مشارکتهای خرد مردمی، دارایی یا منابعی را وقف میکنند؛ صندوق، آن داراییها را با مدیریت حرفهای «مولد» میکند (اجارهداری حرفهای، بهرهبرداری اقتصادیِ مشروع یا سرمایهگذاریهای مجاز) و در نهایت، فقط عایدی سالانه (نه اصل دارایی) صرف خدمات عمومی مشخص میشود؛ خدماتی از جنس نگهداشت و کیفیت زندگی شهری که معمولاً در تنگنای بودجه، نخستین قربانیاند.
صندوق وقف خدمات شهری؛ نذر خدمت ماندگار، با شرط شفافیت
مزیت این رویکرد برای مشهد روشن است: بسیاری از هزینههای شهر، هزینههای «روزمره و دائمی» است؛ اگر این بخش تضعیف شود، شهر همان روز دچار افت محسوس کیفیت میشود. در مقابل، اگر بخشی از هزینههای پایدار خدمترسانی، پشتوانهای پایدار داشته باشد، هم فشار مالی کمتر میشود و هم شهر برای ایام اوج زیارت، دست بسته نخواهد بود. حتی میتوان در طراحی صندوق، یک سرفصل مشخص برای «پشتیبانی از خدمات در ایام اوج زیارت» تعریف کرد تا کیفیت خدمت در روزهای پرتراکم افت نکند.
اما شرط موفقیت چنین مدلی، حکمرانی شفاف است. صندوق وقف خدمات شهری باید هیئت امنای معتبر و چندذینفع داشته باشد، حسابرسی مستقل و گزارشدهی عمومی منظم ارائه کند و از همه مهمتر «اثر» را برای مردم ملموس کند: چه چیزی وقف شده، چقدر عایدی داده و دقیقاً در کدام خدمت شهری هزینه شده است.
برای شروع نیز لازم نیست طرح از ابتدا بزرگ و پیچیده باشد. سه گام عملی میتواند مسیر را هموار کند: نخست، یک پایلوت کوچک اما قابل مشاهده در یک محدوده پرتردد زائرپذیر با گزارشدهی شفاف. دوم، مولدسازی داراییهای وقفی کمبازده با الگوهای حقوقیِ برد-برد و حفظ نیت واقف و سوم، طراحی امکان مشارکت خرد مردمی تا شهروندان هم بتوانند با مبالغ کوچک در «وقف خدمت» شریک شوند و وقف از یک امر محدود، به یک حرکت عمومی تبدیل شود.
جمعبندی اینکه در شهری مثل مشهدالرضا(ع) خدمترسانی یک امر مقطعی نیست؛ یک تکلیف دائمی است. اگر وقف را از «پروژهسازی موردی» به «پشتوانهسازی برای خدمت پایدار» ارتقا دهیم -با تکیه بر تجربههای روشن شهر مثل وکیلآباد و باغ ملی- میتوان بخشی از فشار مالی بودجه شهری را کاهش داد و کیفیت خدمات را در شأن این شهر زیارتی حفظ کرد.



نظر شما