تحولات منطقه

۱ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۷
کد خبر: ۵۵۷۴۰۴

زیر خروارها تنهایی مانده ایم و پشتِ کوهی از حرف... از دلتنگی، تشنه کام ایم... آنقدر تشنه که کوزه ها و سطل ها و چاه ها، سیراب مان نمی کند... عطش زیارت دارد جانمان، چشم هایمان...

زمان مطالعه: ۱ دقیقه

قدس آنلاین - رقیه توسلی: یا امام رضا! در بیغوله ی روزها و شب های دوری می چرخیم و هر آفتاب، دست به دامان تر از دیروزیم به مشهدِ روشن تان.

کارمان این شده که پنجره های خانه را بسابیم و برق بیاندازیم و بنشینیم رو به پرنده هایی که بالِ پرواز دارند. و به تاپ تاپ قلب مان بگوییم: آرام بگیرید که گاهی گفتنی ها را باید به مهاجرانی گفت که تا صحن و سرای آسمان راهی اند.

بعد اشک پشت اشک و جمله پشت جمله به کوچنده ها تقدیم کنیم. سمت دسته ی کبوترانی که عشق در نگاه شفاف شان، موج برمی دارد.

حبیب جانان! زار و بلا اما کمرنگ می شود هربار توسِ مقدس را که هِجی می کنیم و الفبای مطهر حرم و ضریح و دخیل را که بر زبان می آوریم. در دم، صاعقه ها فروکش می کنند و هزار وعده قرار می گیریم با السلام علیک ها.

مگر بی درد و دل با حضرتِ خراسان می شود از ظلمتی گذر کرد..! می شود مگر به دقایقی امید بست که سکوت نباشد و خیال کویتان...!

خوشبختی سال هاست در گره خوردن معنا می شود. مفصّل عرضِ مریدی کردن. زیارتنامه را غرقِ اشک ورق زدن و حاجی شدن.

آقاجان! کارمان شده از گلابدان، گلاب بر صورت و سجاده پاشیدن و از دوردست ها، فراق را پس زدن. با نام تان هر روز مدهوش و سرمست شدن.

انگار ما، موهبت داشتن دریا را می دانیم و نمی دانیم... انگار غوطه ورِ نور و رحمت ایم و نمی دانیم... اما این را که ششدانگ از دوریتان، بی صبر و قراریم را خوب می دانیم... آنقدر خوب که پشت پنجره ی اتاق به ملاقات کبوتران، دلشادیم... به دیدار نامه رسان هایی که هربار ویرانی مان را آباد می کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha