مشهد- در یکی از مجتمع های تجاری بزرگ و در لابه لای بازاری در قلمرو هنرمندان جوان و تازه به میدان رسیده که هم هنر می‌آموزند و هم هنرشان را به فروش می‌گذارند، هنوز چند دربند عتیقه فروشی ناب وجود دارد که چراغشان سو سو می‌زند.

«آنتیک»هایی که هر یک قصه‌ای دارد

قدس آنلاین-گروه استان ها-مهناز خجسته نیا:متأسفانه با حال و روز امروز این بازار تنها همین تعداد اندک مانده‌اند تا میراث‌دار اجناسی باشند که شاید در آینده دست یافتن به آن‌ها غیرممکن باشد.
مغازه‌هایی که هم اجناس شان و هم صاحبانشان حالا جزو عتیقه‌هایی هستند که برای ما ارزش خیلی زیادی دارند.
از بخاری چدنی ۱۵۰ ساله گرفته تا چرخ خیاطی، پدالی که در خانه بسیاری از مادربزرگ‌ها دیده‌ای و تو حالا با دیدنش قطعاً میخکوب می‌شوی.

بازار عتیقه

نگاه کنجکاو هر روزه رهگذرانی که از مقابل این عتیقه فروشی می‌گذرند، انگار فروشنده را به این باور رسانده که هر لحظه ممکن است، یک مشتری وارد مغازه ‌شود، اما او مطمئن است که بیشتر آن‌ها فقط تماشاچی‌اند.
خودش این را پذیرفته و با روی خوش، کاسب ۶۰ ساله‌ای شده که از نمایش دادن عتیقه هایش هم لذت می‌برد.
او همان‌طور که مشغول تمیز کردن ویترین است، می‌گوید: بفرمایید اگر دوست دارید، برایتان توضیح بدهم.
وی ادامه می‌دهد: هر پنجشنبه راهی تهران می‌شوم تا روز جمعه سری به بازار تهران بزنم و جنس عتیقه جدیدی را از دست ندهم.
او با بیان اینکه خرید اجناس قدیمی و آنتیک به تخصص کافی نیاز دارد، می‌افزاید: به همین دلیل افرادی که معمولاً برای خرید اشیای قدیمی به خیابان منوچهری تهران مراجعه می‌کنند، درخصوص سن و مکان ساخت اجناس اطلاعات کافی ندارند، اما ذوق و علاقه آن‌ها به این اجناس، باعث شده تا به مرور زمان و با خرید اشیای قدیمی، اطلاعاتی کسب کنند.
وقتی صحبت ما با پیرمرد عتیقه فروش گرم می‌شود، سراغ قیمت اجناس مغازه‌اش را می‌گیرم.
او می‌گوید: اغلب اجناس قدیمی این مغازه مانند انواع چراغ نفتی از یک فتیله گرفته تا ۱۲ فتیله‌ای، شمعدان، تلفن، لگن، سماور و والورهای کوچک و بزرگ دارای رنج قیمتی یک میلیون تا دو میلیون تومان هستند.
وی اظهار می‌دارد: البته اجناس قدیمی با قیمت هایی بیش از ۲۰ میلیون تومان هم در مغازه‌های عتیقه فروشی وجود دارد، اما معمولاً این اجناس، مشتریان خاص خودش را دارند و به همین دلیل، درپشت ویترین مغازه گذاشته نمی‌شود.
این فروشنده در وصف اوضاع بازار عتیقه می‌افزاید: چند سالی می‌شود که مردم از ظروف کریستالی و چینی خسته شده‌اند و تمایل بیشتری به همان ظرف و کاسه‌های قدیمی پیدا کرده‌اند، اما هنوز هم اوضاع خیلی راضی کننده نیست.

بازار داغ تماشاچی

به گفته وی اگر در روز ۲۰ نفر هم به مغازه مراجعه کنند، حداقل ۱۰ نفر آن‌ها فقط تماشاچی هستند.
او که ذوق زیادی برای نشان دادن اجناس مغازه‌اش دارد، می‌گوید: من از توضیح دادن برای مشتری هرگز خسته نمی‌شوم در حالی که خیلی از فروشندگان امروزی بازار اصلاً حاضر به توضیح دادن برای مشتری نیستند.
وی اظهار می‌کند: شاید اصلی‌ترین تفاوت ما قدیمی‌ها با مغازه داران جوان هم همین موضوع است.
او که از نوجوانی علاقه زیادی به جنس‌های قدیمی دارد، ادامه می‌دهد: ما فقط دنبال این هستیم که این چند صباح هم بگذرد، اما فروشندگان جوان مدام حساب و کتاب می‌کنند که ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه در این کار گذاشته‌ام پس باید ماهیانه حداقل سودش را ببرم که البته درنمی آید!
وی می‌افزاید: الآن بسیاری از کسبه، مغازه‌هایشان را تعطیل می‌کنند چون از صبح تا شب اصلاً دست لاف ندارند.
به گفته وی اما قدیمی‌های بازار اگر فروش هم نکنند، عیبی ندارد چون اصلاً معطل درآمد نیستند. آن‌ها بچه‌ها را عروس و داماد کرده‌اند و اجاره خانه و مغازه هم ندارند.
او البته اشاره‌ای هم به عنوان شغلش می‌کند و می‌گوید: نام این شغل عتیقه فروشی نیست، زیرا عتیقه مربوط به اجناسی می‌شود که بیش از ۱۰۰۰ سال از زمان ساخت آن‌ها گذشته و معمولاً در موزه‌ها نگهداری می‌شوند، به همین دلیل نام اصلی شغل ما فروشندگی اجناس آنتیک و قدیمی فروشی است.
او در ادامه با بیان اینکه «دلم می‌خواهد واقعیت‌ها را بنویسید» می‌گوید: حال و اوضاع ما به گونه‌ای است که دیگر آینده نداریم چون جنس آنتیک بازار تمام شده و ما که توی گود کار هستیم، می‌دانیم که بسیاری از آنتیک‌ها را از کشور بیرون برده‌اند.
وی می‌افزاید: خیلی از مشتری‌های ما می‌دانند که بعد از مرگ ما همین جنس‌ها هم نیست چون خیلی از این‌ها دیگر به دست خود ما هم نخواهد رسید.
او دوربینی را به ما نشان می‌دهد که قدیم‌ها فردی جلوی باغ ملی با آن عکس می‌گرفت و حالا او مرده و عتیقه فروش شهرمان آن دوربین را از ورثه‌اش خریده تا آن را حفظ کند.

به گفته او همه اجزای این دوربین دست ساز ایرانی است و تمامی لوازم چاپ عکس را هم دارد.
او تلفنی قدیمی را هم نشان می‌دهد و می‌گوید: از این تلفن در کاخ سعدآباد استفاده می‌شد و چون هندلی هست ۲۵ کیلو وزن دارد. زمانی که این تلفن زنگ می‌خورد، تمام کاخ صدایش را می‌شنیدند.
او قیمت این تلفن را دو میلیون تومان می‌داند و اظهار می‌دارد: خب جنسی که در بازار مشابه آن نیست، بیشتر از این‌ها هم ارزش دارد.
او سنگ نمک بزرگ و نیلگونی را هم نشان می‌دهد و می‌گوید: این سنگ نمک هندی است و رنگ خاص آن باعث عتیقه شدنش شده است.
پیرمرد، کوچک‌ترین والور مغازه‌اش را هم ۸۰ ساله با قیمت ۴۰۰ هزار تومان معرفی می‌کند و می‌گوید: آن زمان سالی یک بار به نمایندگی‌های فروش علاءالدین از این نمونه فقط یک عدد هدیه می‌دانند و اصلاً فروشی نبود.
 صندوقچه کوچکی که کار گاوصندوق‌های امروزی را می‌کند، جنس دیگری است که او درباره‌اش برایمان توضیح می‌دهد و می‌گوید: وقتی در این صندوق باز و بسته می‌شود، زنگ می‌زند و تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان هم فروخته می‌شود.
چراغ والور خیلی بلندی هم که در فیلم هزار دستان از آن استفاده شده از دیگر اجناس مغازه گالری پیرمرد است.
او می‌گوید: در این فیلم، لامپ قرمزی در چراغ روشن کرده بودند که روشن بودن آن را به نمایش می‌گذاشت چون جلوه خیلی خاصی دارد.
چراغ چدنی ذغال سنگی ۱۵۰ ساله‌ای هم که ۵۸ کیلو وزن دارد، سال‌هاست که کنار مغازه او جا خوش کرده و دو میلیون تومان قیمت دارد.  
او جنس‌های زیادی دارد که با زحمت جور کرده. بنابراین از ما می‌خواهد تا قدر بدانیم چون هر کدام از این اجناس، قصه جداگانه‌ای دارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.