۵ تیر ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۹
کد خبر: 661279

برای ایران تروییکای اروپایی، مجموعه‌ای هستند که باید تا روز ۶ تیر به تعهدات برجامی خود به رغم تمام سر و صداها و انتقادها از رفتار ایران عمل کنند. مجموعه ۱+۴ برای رسیدن به راهکارهایی جهت درآمدزایی ایران از نفت و همچنین عادی‌سازی تبادل‌های مالی و بانکی ایران بیش از یک سال فرصت داشته و در این فرصت پیشنهادهای درخوری با قابلیت اجرایی مطرح شده‌اند.

آخرین فرصت‌های اروپا

به گزارش گروه سیاسی قدس آنلاین، برای ایران تروییکای اروپایی، مجموعه‌ای هستند که باید تا روز ۶ تیر به تعهدات برجامی خود به رغم تمام سر و صداها و انتقادها از رفتار ایران عمل کنند. مجموعه ۱+۴ برای رسیدن به راهکارهایی جهت درآمدزایی ایران از نفت و همچنین عادی‌سازی تبادل‌های مالی و بانکی ایران بیش از یک سال فرصت داشته و در این فرصت پیشنهادهای درخوری با قابلیت اجرایی مطرح شده‌اند. در حال حاضر باید اعتباری در سازوکار مالی ایجاد شده با نام اینستکس قرار بگیرد تا تهران بتواند از اجرایی شدن آن سخن بگوید.

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: هر یک ساعت چند خبر درباره ایران در رسانه‌های بین‌المللی منتشر می‌شود. تهران پس از روزهای تلاش ۱+۵ برای رسیدن به توافقی با آن دوباره به سر خط دائمی اخبار بازگشته و این بار خبرها یا پیرامون نزدیک شدن به پایان توافق هسته‌ای است یا جنگ و درگیری میان ایران و ایالات متحده امریکا. توافق هسته‌ای میان ایران و ۱+۴ (برجام) در حالت اغما به سر می‌برد و همزمان امریکا نیز شطرنجی خطرناک را با مهره‌های باقیمانده روی صحنه پیش می‌برد. فرجام برجام، مسیر درگیری‌های منطقه‌ای و امنیت تنگه هرمز و سلامت جریان نقل و انتقال نفت در سایه تحریم نفتی ایران موضوعاتی هستند که این روزها نه فقط بازیگران حاضر در برجام بلکه غیربرجامی‌های منتفع از امنیت منطقه و خلیج‌فارس را هم درگیر خود کرده‌اند.

روزهای پایانی گام نخست ایران

توافق هسته‌ای از روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ با کاهش سطح تعهدات برجامی ایران وارد فاز جدیدی شد. تهران ۶۰ روز بازه زمانی در اختیار کشورهای باقیمانده در برجام قرار داد تا تعهدات فراموش‌شده خود در توافق هسته‌ای را به جا آورند. این شمارش معکوس روز ۶ تیر (پنجشنبه) به پایان می‌رسد و صبح روز ۷ تیر، برجام یا به حالت اولیه بازگشته یا ایران گام دوم از مراحل کاهش سطح تعهدات را برداشته است.

شروط تهران مشخص است: عادی‌سازی روابط بانکی و مالی به اضافه بازگشت شرایط فروش نفت به قبل از خروج امریکا از توافق هسته‌ای. در حالی که کمتر از ۷۲ ساعت تا پایان زمانی گام نخست ایران باقی مانده، اروپایی‌ها همچنان در پاسخ به سوال درباره وارد فاز اجرایی شدن سازوکار مالی برای کار با ایران موسوم به اینستکس می‌گویند: به‌زودی برخی از منابع ایرانی می‌گویند نخستین تبادل مالی در قالب اینستکس تا پایان هفته انجام خواهد شد و با تخصیص اعتبار بیشتر به این پروژه می‌توان به کارایی نسبی آن در میدان عمل امیدوار بود. سه کشور اروپایی در حالی بر مساله حفظ توافق هسته‌ای اتفاق نظر دارند که به نظر می‌رسد سایر مسائل غیربرجامی میان آلمان و فرانسه با بریتانیا شکاف‌هایی ایجاد کرده است؛ شکاف‌هایی که نمونه آن را در اظهارات چند هفته اخیر مقام‌های انگلیسی به خصوص جرمی هانت، وزیر خارجه و نامزد پست نخست‌وزیری این کشور شاهد هستیم.

در حالی که جنب و جوش اروپایی‌ها برای عملیاتی کردن اینستکس در وعده‌های شفاهی و تنوع و تعدد سفر مقام‌هایی از سه کشور خلاصه شده، مدیران سیاسی ۶ کشور روز جمعه ۷ تیر در وین گردهم می‌آیند تا یا خبر گشایش جدی در پرونده برجام و بازگشت ایران به وضعیت قبل از ۱۸ اردیبهشت را گزارش بدهند یا از ورود ایران به گام بعد سخن بگویند. به گفته مقام‌های ایرانی، جلسه کمیسیون مشترک برجام برای نخستین‌بار از زمان کاهش تعهدات برجامی ایران در حالی برنامه‌ریزی شده که تهران به صراحت به پایتخت‌های ۱+۴ اعلام کرده به دنبال «نمایش گشایش اقتصادی» نیست و به عکس‌های مدیران سیاسی ۶ کشور دور یک میز نیاز ندارد بلکه آنچه در وین در آخر هفته رخ می‌دهد باید دستاوردی ملموس و میدانی برای ایران باشد. برخی منابع آگاه در وزارت‌خارجه ایران پیش‌بینی می‌کنند که نشست روز ۷ تیر نشستی چالشی برای تهرانی باشد که می‌گوید دوره صبر به سر آمد و اروپایی که ظاهراً نمی‌تواند از زیر سایه سیاسی و اقتصادی امریکا خود را خلاص کند.

از سیاست تعامل تا صبر راهبردی

آیا ایران و ۱+۴ در حال بازگشت تدریجی به شرایط پیش از توافق هسته‌ای هستند؟ مسیر تعاملی که با توافق به دست آمده در جولای سال ۲۰۱۵ آغاز شده بود تا جولای سال ۲۰۱۹ به مسیر تقابل قدیمی تبدیل خواهد شد؟ پاسخ به این سوال‌ها را باید در رفتار ایالات متحده امریکا در دو سال گذشته و البته تعلل ۱+۴ جست‌وجو کرد. به گفته کارشناسان، ایران و غرب با برجام آغاز دوره تعامل را تجربه کردند؛ دوره‌ای که البته با مشخص شدن ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ به دولت مستعجل تبدیل شد. با کناره‌گیری امریکا از توافق هسته‌ای با ایران، سیاست تعاملی که مبنای کار ایران و ۱+۵ وقت قرار گرفته بود با اختلال‌هایی روبه‌رو شد.

به‌طور خلاصه می‌توان رابطه ایران و غرب از ماه‌های منتهی به حصول برجام در جولای سال ۲۰۱۵ تا امروز را در سه مرحله توصیف کرد: ۱- تعامل ۲- صبر راهبردی ۳- تشدید تنش (escalation). دوره صبر راهبردی ایران از ۱۸ اردیبهشت سال گذشته با کناره‌گیری امریکا از توافق هسته‌ای آغاز شد و تا ۱۸ اردیبهشت سال جاری ادامه پیدا کرد اما با کاهش سطح تعهدات برجامی ایران عملاً به پایان رسید. در دوره ۳۶۵ روزه صبر راهبردی یا استراتژیک سوال بسیاری از منتقدان برجام و حتی ناظران این بود که چرا با وجود بازگشت تحریم‌های هسته‌ای و تعلل ۱+۴ در جبران نبود امریکا در توافق هسته‌ای در حالی که ایران از منافع اقتصادی برجام منتفع نمی‌شود، تهران همچنان توافق را حفظ کرده است؟ پاسخ اهل فن به این سوال در تأمین منافع راهبردی ایران نهفته است؛ به زبان ساده‌تر می‌توان گفت که این منافع راهبردی و تا حدودی غیربرجامی ایران از برجام بود که دوره یک‌ساله صبر راهبردی یا استراتژیک را رقم زد. تحولاتی که امروز پیرامون ایران رخ می‌دهد حقانیت تصمیم تهران را در یک سال گذشته اثبات کرده است.

صبر راهبردی ایران در یک سال گذشته دست ما را در تحولات امروزی بالاتر برده و همین امر باعث شده که تلاش‌های امریکا برای شکل دادن به اجماعی علیه ایران در مسائل مختلف مانند یمن، حمله به تانکرهای نفتی در بندر الفجیره یا هدف قرار گرفتن نفتکش‌ها در دریای عمان ره به جایی نبرد. صبر راهبردی ایران در کنار برچیده‌شدن قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران در برجام مانع از این شد که اجماع بین‌المللی علیه ایران شکل بگیرد یا چهره‌ای مانند دونالد ترامپ با تندروهای ضدایرانی کمین کرده در کاخ سفید بتوانند با استناد به این قطعنامه‌ها، استفاده احتمالی از گزینه نظامی علیه ایران را مشروع بدانند. به عنوان نمونه اگر قطعنامه ۱۹۲۹ همچنان علیه ایران در شورای امنیت وجهه قانونی داشت دونالد ترامپ ساده‌تر از امروز می‌توانست از کارت آن برای مشروع نشان دادن گزینه نظامی ولو محدود علیه ایران استفاده کند.

یکی دیگر از فواید صبر راهبردی ایران، نزدیک شدن بیشتر به تاریخ برگزاری انتخابات امریکا در سال ۲۰۲۰ بود. ایران برخلاف برخی گمانه‌زنی‌ها مبنی بر اینکه تهران تا مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ در برجام باقی می‌ماند به امید آنکه رئیس‌جمهور بعدی مردی یا زنی از تبار دموکرات‌های هم‌حزب باراک اوباما (معمار امریکایی برجام) باشد چنین دورنمایی را در ذهن نداشته اما صبر راهبردی ایران در سه سال گذشته باعث شد امروز پرونده ایران در حالی همچنان مفتوح اما در بن‌بست روی میز دونالد ترامپ قرار داشته باشد که تصمیم‌های رئیس‌جمهور امریکا درباره ایران پیش از اجرا با این مکث روبه‌رو می‌شود که آیا این تصمیم منجر به ریزش یا رویش آرای من در انتخابات می‌شود؟

یکی دیگر از دلایل پایان دوره صبر راهبردی ایران اقدام امریکا در تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفتی ایران بود؛ اقدامی که با لغو معافیت‌های تحریمی ۸ کشور رقم خورد و به زبان ساده کاسه صبر ایران را لبریز کرد تا تهران زنگ خطر برجام را برای جامعه جهانی به صدا درآورد.

تشدید کنترل شده تنش؟

این روزها اخبار پیرامون ایران هیچ‌کدام از حیث رسانه‌ای اخبار به اصطلاح گل و بلبلی به حساب نمی‌آید. یا تهران با کاهش از سطح تعهدات برجامی تلویحاً ۱+۴ را تهدید می‌کند یا اروپایی‌ها هم در دیدارهای خصوصی و هم محافل عمومی از موجود بودن گزینه ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سخن می‌گویند یا ناظران با توجه به افزایش سطح اصطکاک تهران و واشنگتن می‌گویند شاید جنگی در راه باشد. در این میان عده‌ای مانند آبه شینزو، نخست‌وزیر ژاپن یا برخی نمایندگان کشورهای اروپایی که در چند هفته اخیر به تهران آمده‌اند به دنبال کاستن از سطح تنش هستند، عده‌ای مانند بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اسرائیل در دیدار با جان بولتون، مشاور امنیت ملی امریکا به عادت بزرگنمایی تهدید ایران ادامه می‌دهند و عده‌ای هم مانند مایک پمپئو با سفر به عربستان و امارات اجماعی علیه تهران را جست‌وجو می‌کنند.

تهران در این میانه ناظر ساکتی نیست که روند تحولات پیرامونی خود را به نظاره نشسته باشد. اگر این امریکا بود که در یک سال گذشته (تا روز ۱۸ اردیبهشت جاری) سطح رابطه با تهران را با انواع اقدام‌های منفی اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی بالا برد این تهران بود که از صبح نوزدهم اردیبهشت بازی را با کاستن از سطح تعهدات برجامی منطبق با حقوق حقه در برجام (بندهای ۳۶ و ۳۷) در دست گرفت. در حال حاضر می‌توان گفت که ایران و جامعه جهانی به خصوص کشورهای باقیمانده در برجام یا کشورهایی که از بی‌ثباتی و اوضاع متزلزل در منطقه غرب آسیا تأثیر می‌پذیرند در حال تجربه دوران «تشدید تنش» هستند. دوره‌ای که به نظر می‌رسد تاکنون تنش آن کنترل شده بوده اما هیچ ضمانتی برای مدیریت دائمی آن وجود ندارد و به زبان ساده مانند راه رفتن همه روی بندی باریک است. مختصات این دوره چیست؟

در این دوره نه تنها تشدید مشکلات موجود رقم می‌خورد بلکه ابعاد آن نیز وسیع‌تر می‌شود. هدف نیز ورود بازیگران درگیر به دوره تشدید تنش و نیل اهدافی است که پیش از این دوره با راه‌های دیگر حاصل نشده‌اند. اصلی‌ترین مخاطره این دوره که آن را به قماری برای همه تبدیل می‌کند کنترل ناپذیری یا عدم مدیریت آن است. به گفته کارشناسان اگر طرفین مخاصمه در این دوره نتوانند مهره‌های چیده‌شده به منظور رسیدن به هدف تعیین‌شده را حساب شده جابه‌جا کنند، امکان تخریب روند و چرخش نتیجه از برد – برد به باخت – باخت برای همه وجود دارد.

در حال حاضر برجام روزهای تشدید تنش را تجربه می‌کند و هدف ایران از برهم زدن روند اجرای تعهدات نه تخریب توافق بلکه نجات آن از طریق متوازن‌سازی داده‌ها و ستانده طرف‌های باقیمانده بوده است. هرچند که در رسانه‌های بین‌المللی در سه هفته گذشته به خصوص ده روز اخیر پس از تعیین تاریخ ۶ تیر برای ورود به گام دوم این‌گونه القا شد که تهران در مسیر تخریب برجام با کاستن از سطح تعهدات قرار گرفته اما نگاهی به گام نخست و حتی جزئیات گام دوم اعلام شده از سوی ایران نشان می‌دهد که تهران از میان گزینه‌های متعدد برای کاستن از سطح تعهدات برجامی دست به انتخاب مواردی زده که برگشت‌پذیری آسان و سریع دارند.

فرجام تنش درر ابطه ایران و اروپا

سوال اینجاست که آیا خروج برجام از دوره صبر راهبردی ایران به دور تشدید تنش ضمانتی بر بقای آن است یا خیر؟ اگر اروپایی‌ها مانند یک سال گذشته تعهدات را در ایستگاه وعده‌های شفاهی متوقف نگه دارند گام بعدی چیست؟ آیا تهران از مسیری که آمده بازمی‌گردد یا از سطح توقعات مطرح شده می‌کاهد؟ به گفته مقام‌های وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی تصمیم ایران برای کاستن از سطح تعهدات برجامی تصمیم ملی و غیرقابل بازگشت تا حصول نتیجه است.

در چند روز گذشته از محمد جواد ظریف وزیر خارجه تا علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، از سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه تا کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در دیدارها و موضع‌گیری‌ها اعلام کرده‌اند که تصمیم برجامی اخیر ایران توقف‌پذیر نیست. این موضع واحد در حالی از ایران به گوش می‌رسد که چهره‌هایی چون امانوئل ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه یا آنگلا مرکل صدراعظم آلمان تهدید کرده‌اند که اقدام‌های برجامی اخیر ایران در صورت تداوم با تبعاتی همراه خواهد بود. همزمان ما شاهد موضع‌گیری‌های تند و تیز از سوی چهره‌های سیاسی در بریتانیا هستیم و به عنوان نمونه جرمی هانت در چند روز اخیر بارها ایران را به دست داشتن در حمله به نفتکش‌ها در دریای عمان متهم کرده و در ماجرای ساقط شدن پهپاد جاسوسی امریکا توسط ایران نیز در موضع‌گیری عجولانه از روایت امریکایی دفاع کرد.

در داخل ایران این خوش‌رقصی‌های بریتانیا با نگاهی به تحولات داخلی در این کشور تفسیر می‌شود. لندن این روزها شاهد ماراتنی سیاسی برای یافتن جایگزین ترزا می، نخست‌وزیر است و همزمان بن‌بست در پرونده خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) هم بر مشکلات سیاسی این کشور در اتحادیه افزوده است. در چنین شرایطی چهره‌های در رأس مانند جرمی هانت تلاش می‌کنند حمایت دونالد ترامپ از خود را با مواضعی ایران‌ستیزانه اجاره کنند. با این‌همه برای ایران تروییکای اروپایی، مجموعه‌ای هستند که باید تا روز ۶ تیر به تعهدات برجامی خود به رغم تمام سر و صداها و انتقادها از رفتار ایران عمل کنند.

مجموعه ۱+۴ برای رسیدن به راهکارهایی جهت درآمدزایی ایران از نفت و همچنین عادی‌سازی تبادل‌های مالی و بانکی ایران بیش از یک سال فرصت داشته و در این فرصت پیشنهادهای درخوری با قابلیت اجرایی مطرح شده‌اند. در حال حاضر باید اعتباری در سازوکار مالی ایجاد شده با نام اینستکس قرار بگیرد تا تهران بتواند از اجرایی شدن آن سخن بگوید. کارشناسان دو راه برای تخصیص اعتبار به این سازوکار معرفی کرده‌اند: ۱- خرید نفت از ایران (در شرایطی که کشورها به دلیل تحریم نفتی امریکا ریسک آن را نمی‌پذیرند می‌توانند اقدام به پیش‌خرید نفت کنند و وجه آن را به عنوان اعتبار در اینستکس قرار بدهند، در چنین شرایطی می‌توانند بعدها نفت خریداری شده از ایران را تحویل بگیرند) ۲- تخصیص اعتبار نقدی.

در حالی که روز گذشته چهره‌ای مانند هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان و پیش‌تر از او فدریکا موگرینی مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا وعده داده بودند که این سازوکار به زودی نخستین تراکنش مالی خود را انجام می‌دهد باید دید آیا تا روز ۶ تیر این وعده با تأخیری یک‌ساله سرانجام محقق می‌شود یا خیر؟ در شرایطی که ۱+۴ نتواند تا پایان دوره زمانی گام نخست ایران به تعهدات خود عمل کند تهران به شکل خودکار وارد گام دوم می‌شود که اصلی‌ترین پایه آن عدم اعتنا به محدودیت در سطح غنی‌سازی (۶۷/۳) خواهد بود. پس از ورود ایران به این مرحله هرچند که بازهم برگشت‌پذیری ممکن است اما می‌توان آن را به تشدید بیشتر تنش تعبیر کرد. در این دوره مدیریت فضای سیاست خارجی حساس‌تر می‌شود و با توجه به تلاش تندروهای نشسته در تل‌آویو، واشنگتن، ابوظبی و ریاض یک اشتباه کوچک می‌تواند شرایط غیرقابل کنترل را هم بر فضای برجام و هم تحولات منطقه‌ای حاکم کند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.