حجت الاسلام دریاباری گفت: جناب قمر بنی هاشم از راه عبودیت و با تحصیل فنا در وجود ولی و امام، خود صاحب ولایت شد.

حضرت عباس(ع) ذوب در ولایت بود/باب الحوائج یعنی دروازه اتصال به فیض الهی

حجت الاسلام سیدعلی دریاباری استاد حوزه و دانشگاه در گفت و گو با قدس آنلاین به مناسبت سالروز ولادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به بیان افضایل ایشان پرداخت و گفت: شخصیت جناب عباس بن علی علیه السلام علی رغم شهرت بین المللی که دارد برای عموم چندان روشن نیست. اسم مبارک ایشان عباس است. عباس به لحاظ علم صرف در ادبیات عرب صیغه مبالغه از  عبس به معنای بسیار ترشرو و عبوس است. در قرآن سوره ای به همین اسم داریم  سوره عبس. اما عبوس و ترشرویی همه هویت جناب عباس نیست بلکه نیمی از  هویت و شخصیت عالی جناب قمر بنی هاشم  را ترشرویی و صلابت ساخته است، به همین دلیل کنیه او حضرت باب الحوایح است؛ باب الحوایج یعنی دروازه متصل به رحمت و فیض الهی که فیوضات از مصدر ربوبی از این دروازه بروی خلق صادر می‌گردد.

حجت الاسلام دریاباری افزود: جناب عباس  مجمع و محل اتصال دو دروازه صادرات و واردات فیض خداوندی است. حال سوال این جاست که آیا حضزتش مستقیم از ذات اله فیض را دریافت می‌کند و یا فیض از صاحب ولایت مطلقه الاهیه یعنی از امام حسین دریافت می‌کند. قطعاً واسطه در کار است و جناب  قمر بنی هاشم از ذات حق  فیض دریافت نمی‌کند؛ چرا ؟ زیرا ولایت حضرت ولایت ظلی و طولی است، یعنی حضرت ولایتش ظل ولایت سلطان عشق است، درست مثل شعاع خورشید که از خورشید است ولی خورشید نورش نسبت به شعاع از ذات خورشید است. حضرات معصومین ولایتشان عین ذاتشان است.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در این که ماه منیر بنی هاشم صاحب ولایت است در میان اهل معرفت تردیدی وجود ندارد اما ولایت حضرت عباس مثل ولایت جناب مسلم و جناب علی اکبر و جناب علی اصغر  ولایت مطلقه نیست، بلکه  همگی ولایتشان مقیده است، مقید به قید  ولایت مطلقه امام  حسین است. اگر بخواهیم به زیان فلسفی و فیلسوفان حرف بزنیم باید بگوییم ولایت امیر عاشقان نسبت به ولایت جناب عباس حیثیت تقییدیه دارد و نیز حیثیت تعلیلیه. راز این مقیده بودن ولایت جناب عباس را باید در فنای ذاتی حضرتش در امام حسین بدانیم فنای ذاتی به این معنا که جناب عباس چنان فانی در حسین است که در جنب حسین اصلا خودی نمی‌بیند.

وی تصریح کرد: عرفا می گویند و خیلی عالی و بحق هم  می گویند که  ولایت محصول و معلول  عبودیت است، آدمی هر چه در عبودیت خالص تر باشد از ولایت بالاتری برخوردار است. عبودیت به معنای نماز نیست بلکه نماز شکل و قالب و صورت عبودیت است ،عبودیت یعنی نهایت ذلت و اظهار ذلت و خواری در برابر پروردگار. صد البته این اظهار نهایت ذلت در برابر پروردگار  بدون اطاعت  محض و تسلیم صرف در برابر اهل بیت پیامبر  ممکن نیست  به همین دلیل در زیارت حضرات مسلم  و  عباس  که هر دو یک زیارت نامه دارند  زیارت نامه با این عبارات شروع می شود: السلام علیک  ایها العبد الصالح ....المطیع لله و لرسوله و لامیر المومنین و لحسن و الحسین علیهم السلام  ....بهترین توصیف جناب عباس و جناب مسلم در زیارتشان توصیفشان به عبد صالح است. سپس عبارات بعدی عبد صالح را تفسیر می‌کند به اطاعت محض از حضرات الله، رسول الله،  علی ولی الله و  امام حسن و امام حسین  علیهم السلام؛ پس فنای در امام  سبب برای حصول ولایت است.

حجت الاسلام دریاباری گفت: جناب قمر بنی هاشم از راه عبودیت و با تحصیل فنا در وجود امام  صاحب ولایت شد  و  ولایت سبب ربوبیت شد  "العبودیه جوهره  کنهه الربوبیه" چقدر این عبارت دقیق و عمیق و زیباست؛ می‌گوید عبودیت جوهری است که کنه آن  ربوبیت است یعنی با عبودیت و که محصول آن فناست سالک به ولایت  خاص می‌رسد ، آنگاه دستگیری می‌کند و دیگران را تربیت می‌کند و می‌سازد.  وقتی فنای در حسین برای عباس حاصل شد آنگاه می شود نافذ البصیره  و چه زیبا امام بحق ناطق  جعفر بن  محمد الصادق عم شان عباس را معرفی فرمودند......کان عمنا عباس  نافذ البصیزه  صلب الایمان  .......اهل معرفت می‌دانند اضافه عم به ضمیر متکلم  مع الغیر   یعنی  عمنا ....عموی ما  ...غوغایی است از حیث معرفت نسبت به جناب  عباس  عموی  ۹ امام بودن؛ خود دریایی از معرفت را  به همراه دارد که در این جا بنای راقم این سطور به اجمال گویی است اما نافذ البصیره بودن  عموجان  ۹ امام  خود شرح و تفسیر خاصی و جداگانه‌ای می‌طلبد که نگارنده در این مقال معذور از شرح و تفسیر آن است.

استاد حوزه توضیح داد:  اگر چه سخن گفتن در عظمت جناب قمر بنی هاشم  تمامی ندارد اما به عنوان حسن ختام سخن را با ابیاتی عالی و ولایی از یکی از اولیای خدا و از مخلصین نسبت به  اهل بیت یعنی حضرت حافظ پایان می بریم؛ جناب حافظ در بیان شرط حصول ولایت می‌فرماید: ...روزگاری شد که در میخانه خدمت می کنم ......در لباس فقر کار اهل دولت می کنم ......میخانه بی شک وجود ملکوتی و ولایی اهل بیت است که معدن و سر چشمه می معرفت و  محبت است .....حافظ آسمانی به ما می‌گوید اگر عمری به اهل بیت فقیرانه  خدمت کردی، گدایی کردی، در عین فقر  کار دولت می‌کنی.......گدایی در  میخانه  طرفه اکسیری است...‌گر این عمل بکنی خاک، زر توانی کرد .....‌جناب عباس و جناب مسلم و جناب علی اکبر  اگر کار دولت می‌کنند  به دلیل خدمت به امام  و  تسلیم محض بودنشان در برابر  امام بوده است  باز  عارف صمدانی...عالم و حکیم و شاعر بلند پایه ایرانی ...خواجه حافظ شیرازی  در این باره چنین فرمودند: در حریم عشق نتوان دم زد از گفت و شنید .....‌.چون که  آنجا  جمله اعضا چشم باید بود و گوش  جناب قمر بنی هاشم  در برابر  امیر عاشقان  همه وجودش  چشم بود و گوش  فقط به حسین عزیز نه با دو چشم که با صد چشم نگاه  می کرد و نه با دو گوش  که با صد گوش  گوش جان به کلام  مولایش حسین سپرده بود  و در برابر فرمان امام از خود رأیی و اراده‌ای نداشت. نمی‌گفت حسین نظرش این است من هم نظرم این است .......جناب عباس در برابر مولایش حسین مصداق این ابیات است ....حکم آن چه تو اندیشی رأی آن چه تو فرمایی/ در دایره تسلیم  ما نقطه پرگاریم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.