تذهیب و گل و مرغ از آن دست سبک‌های نگارگری است که اقبال به  آن در سال‌های اخیر و به اذعان اساتید و مدرّسان صاحب‌نام، افزایش قابل‌توجهی داشته  است. در خصوص ریزه‌کاری‌های دلبرانۀ این نوع نگارگری، سبک‌ها، آموزش و بدون تعارف بازار کار و زیر و بم پول درآوردن از این  هنر در شرایط خاصّ در ایران با علیرضا قزی مدرّس، نگارگر و مذهّب خراسانی گفت و گو کردیم.

تعداد سفارش‌های فاخر و موزه‌ای به صفر رسیده است/اقتصاد، موتور محرّکۀ هنر است


قدس آنلاین: قزی فعالیت حرفه‌ای و هنری‌اش را از سال ۶۴ در سبزوار با استاد خیرآبادی شروع کرده و ۳۰ سال پیش که برای تحصیل در دانشگاه عازم تهران شده، به واسطۀ آشنایی با هنرهای سنّتی، کار تذهیب و به طور ویژه گل و مرغ را از سر گرفته و همچنان به فعالیت و تدریس در این حوزه مشغول است. علیرضا قزی از محضر اساتیدی چون محمدباقر آقامیری (آقا میری بزرگ) و ابوالفضل ذابح هم بهره برده است.

 آقای قزی! از نظر سبک کار و میزان اقبال به سبک‌ها نگارگران امروز حوزۀ گل و مرغ چه سلیقه‌ای دارند؟

‌ از نظر طرّاحی و ترکیب‌بندی، یک عده کاملاً با نگاه معاصر کار می‌کنند. عدّه‌ای هم بر اساس آثار قدما و مبانی کار می‌کنند که در سالیان اخیر به این بخش بیشتر توجه شده است. در واقع اکثر هنرمندان دوست دارند آثار کلاسیک‌تری خلق کنند. به طور ویژه برگزاری دوره‌های متعدد جشنوارۀ تذهیب‌های قرآنی از طرف مؤسسه آفرینش‌های هنری آستان قدس در این نگاه تأثیر خیلی زیادی داشته و راه برای بسیاری از علاقه‌مندان باز شده است. همین طور جشنواره‌هایی مانند "البرده" امارات که آثار خلق شده بر اساس سبک و سیاق تیموری و صفوی را می‌پذیرند در اقبال هنرمندان به سبک کلاسیک تأثیر زیادی داشته است.

 چه فرقی بین آثار کلاسیک و معاصر وجود دارد و آیا این تفاوت از نگاه مخاطب به آسانی قابل تشخیص  است؟

این دو سبک بسیار متفاوت هستند و حتی برای فرد غیرمتخصّص بعد از مدتی قابل تفکیک است. این دو سبک به طور نگاه جزئی و تکنیکی و از جهت طراحی و خاصّه ترکیب‌بندی و رنگ‌گذاری متفاوت هستند. مثلاً در دورۀ تیموری و صفوی غالب تذهیب‌ها با دو رنگ لاجورد و طلا بوده و این دو رنگ اصلی هستند اما در آثار معاصر طرح‌هایی خلق می‌شود که طلا کاملاً به حاشیه رفته است و در برخی کارها از "خاکستری فام‌دار" استفاده می‌شود که به جهت مفهومی‌ زیاد جایگاهی ندارد چرا که در هنرهای سنّتی ما رنگ و طرح مفهوم دارند و نماد و نشانه هستند اما در معاصر این تحلیل رفته است. گل و مرغ نماد موهبت الهی و تجلّی لطیف آفریدگار است. در واقع گفتگوی عاشقانۀ گل و مرغ به تسبیح حقّ تشبیه شده است و گل معشوق است و مرغ، عاشق.

 از نگاه یک ناظر غیرمتخصّص بیرونی، هنر تماماً شیرینی است و دلبری رنگ و طرح‌ها از بیننده... مایلیم بدانیم از نگاه شما به عنوان یک متخصّص، خالق اثر و مدرّس، برای کسب درآمد از هنری مانند تذهیب و گل و مرغ چه سختی‌هایی پیش رویتان بوده و هست؟

صادقانه بگویم من هیچ رنج و سختی‌ای در این مسیر نکشیده‌ام چون عاشقانه و با اشتیاق و شور این حوزه را به خصوص در تدریس و آموزش دنبال کرده‌ام. منظورم این است که سختی‌ای که منجر به ندامت شده باشد، نکشیده‌ام وگرنه هر هنرمندی با مشکلات مالی، حرفه‌ای و مشکلات مربوط به سفارش آثار درگیر است. صادقانه بگویم سختی به این معنا که بگویم کاش راه دیگری را می‌رفتم، هیچ وقت برایم پیش نیامده و اگر به عقب برگردم باز هم همین کار را انجام می‌دهم.

من ظرف ۳۰ سال گذشته در همۀ سطوح آموزش و پرورش و دانشگاه تدریس کرده‌ام و امروز هم آموزشگاه شخصی دارم. البته بخش اعظم آموزش‌هایم مجازی است و به شاگردانی در داخل و خارج کشور آموزش می‌دهم. شاید تنها مضیقه در زمانی که امثال من به این هنر نگاه حرفه‌ای پیدا کردند، کمبود منابع و آموزش‌ها بود. آن زمان نه اینترنتی بود نه آموزشی. فقط یکی دو استاد در تهران بودند. کتاب و منبع خیلی محدود بود که از این منظر آنهایی که امروز کار می‌کنند دستشان بازتر است.

‌ ‌ از نگاه عمومی‌تر و کلی‌تر چطور؟ اگر بنا باشد یک هنرمند از این نگارگری‌ها درآمد داشته باشد و روزگار بگذراند، اوضاع امروز را چطور می‌بینید؟

 نظر شخصی و همیشگی من -که همیشه به دوستان و هنرجویان گفته‌ام-  این است که اقتصاد، موتور محرّکۀ هنر است. یعنی همه باید از قِبَل این کار امرار معاش کنند. از این زاویه باید بگویم در سال‌های دور اوضاع خیلی بهتر بود چون مجموعه‌دارها و کلکسیونرهای داخل و خارج کشور در این حوزه ورود بسیار خوبی داشتند و آثار را سفارش می‌دادند و می‌خریدند اما از حدود یک دهه پیش با توجه به افزایش فشارهای اقتصادی این حوزه ضعیف شده است. امروزه سفارش‌های موزه‌ای، مجموعه‌داری، شاخص و فاخر که بدون محدودیت ریالی و زمانی هستند و همۀ هنرمندان آن را می‌پسندند نزدیک به صفر رسیده و به‌ندرت این نوع سفارش‌ها را دریافت می‌کنیم. بخش سفارش‌های تیراژی که نگاه بازاری‌تر و توریستی‌تری دارد و البته با تعداد زیاد اما به جهت کیفی نازل، همچنان وجود دارند که زیاد قابل برنامه‌ریزی و اعتنا نیست. از آن جایی که حوزۀ مورد علاقۀ من آموزش است شاید تعداد آثارم نسبت به همکاران بسیار کم باشد که برخی از آن‌ها را یکی از مجموعه‌دارهای فهیم مشهدی مرحوم مهندس عطاریان خریده‌اند.

‌صرف نظر از آثار فاخر که حائز ارزش معنوی بالا هستند و به راحتی نمی‌توان قیمت‌گذاری کرد، در کارهای بازاری و سفارشی آیا تعرفۀ خاص قیمتی رایج  است؟

‌ ‌ ‌ نه... هیچ تعرفۀ خاصی وجود ندارد و قیمت‌ها توافقی است. ممکن است قیمت یک کار در ابعاد ۱۰ در ۱۵ سانتی‌متر از یک تابلوی ۳  متر در ۴ متر هم گران‌تر باشد. مواردی از جمله حجم سفارش و میزان اعتبار هنرمند هم در قیمت‌گذاری دخیل است.  

 آیا این بدان معنی است که باید بپذیریم هنر برای کسی نان و آب نمی‌شود و مثلاً اگر امروز جوانی احساس کرد به این هنر علاقه‌مند است و در عین حال قصد دارد نگاه اقتصادی به تذهیب و گل و مرغ داشته باشد، به بیراهه خواهد رفت چون بازار برای کسب درآمد مهیا نیست ؟

‌ ‌ ‌ خیلی از هنرجویان همین سؤال را از من می‌پرسند. به باور من اولین موضوع این است که هنرجو حقیقتاً به هنر علاقه‌مند باشد. خیلی‌ها در یک نگاه فکر می‌کنند علاقه دارند اما در ادامه متوجه می‌شوند با روحیه‌شان جور نیست. بر همین اساس معتقدم بهتر است کسی با نگاه اقتصادی به این حوزه ورود نکند. ما هم  خودمان این نگاه را نداشتیم و اگر کسی با این نگاه بیاید احتمال رسیدن به هدف، خیلی ضعیف است. امروز حتی اساتید و مشاهیر این حوزه هم از این جهت متضرر شده‌اند. اوضاع بازار جوری است که حتی برای آن‌هایی که کار حرفه‌ای و با عیار بالا انجام می‌دهند هم دیگر روزنۀ امیدی وجود ندارد اما کارهای بازاری و سفارش‌های خرد و جزیی اگر جور شود و کار با خلاقیّت همراه باشد احتمالاً اثرگذار است.

با این وجود آن چه برای من ارزشمند است این است که تعداد علاقه‌مندان این حوزه به شدّت در حال افزایش است و این یعنی خیلی‌ها صرفاً نگاه اقتصادی ندارند و به دنبال آرامش هستند که این  نکته را باید نقطۀ قوت هنر تذهیب و گل و مرغ دانست. البته من معتقدم اگر هنرجو عاشقانه به این هنر نگاه کند، با همین عشق، کیفیت کار به سرعت بالا می‌رود و کیفیت بالا خود به خود، سفارش جذب می‌کند و بالأخره قلّاب یک هنرشناس و هنردوست به چنین هنرمندی گیر می‌کند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.