مردانی می گوید: علیرغم اینکه در شعر نوجوان و در سال های پس از انقلاب اقدامات خوبی در راستای دستیابی به زبان مشترک توسط شاعران مختلفی صورت گرفته اما هنوز در حوزه تصویر و مفاهیم عمیق شعری با ذهنیت نوجوان امروز فاصله داریم و باید تلاش کنیم که روز به روز مفاهیم و دغدغه های نوجوان امروز را بیشتر شناسایی کنیم.

درحوزه مفاهیم عمیق شعری با نوجوان امروز فاصله داریم

شانزدهمین دوره جشنواره شعر فجر به پایان رسید و برگزیدگان این دوره از جشنواره به شرح زیر انتخاب شدند. برگزیدگان مشترک بخش همزبانان دیگر کشورها: عسگر رحیم زاده با «آهنگ باد و باران»، محمد شریف سعیدی با «سماع محشر» مهدی  باقرخان با «شیراز هند». برگزیدگان بخش درباره شعر: کتاب های «آذربایجان و شاهنامه» اثر سجاد آیدنلو و «تلفظ در شعر کهن فارسی» اثر وحید عیدگاه طرقبه ای. اثر شایسته تقدیر بخش بزگسال: کتاب های «سفر بخیر ناخدا» نوشته رحمت حقی پور. برنده بخش کودک و نوجوان: «سکوت به زبان مادری» سروده مهدی مردانی.

در ادامه گفت و گوی ما با مهدی مردانی را به بهانه برگزیده شدن در بخش کودک و نوجوان این دوره از جشنواره شعر فجر می خوانید.

آقای مردانی چرا در این کتاب از قالب نیمایی و چهارپاره برای سرودن اشعار استفاده کردید در حالی که آثار قبلی شما در قالب سپید بود و برای نوجوان هم کمتر در قالب سپید شعر سروده شده است؟

من اساساً به دو دلیل شعر نیمایی را برای نوجوان امروز کار می‌کنم و علاقه‌ام به آن بیشتر است؛ نخست اینکه شعر نیمایی قالبی است که معتقدم در کشور ما به اندازه کافی به آن پرداخته نشده و پس از نیما شاعران معدودی در این حوزه شعر گفتند، بنابراین به عنوان یک ظرفیت ناشناخته باقی مانده و شعر با سرعت از گذار شعر نیمایی به شعر سپید رسید و همان طور که گفتم به نظر می‌رسد این گرایش شعری به ویژه در حوزه شعر نوجوان مغفول مانده است. دلیل دوم هم این است که به هر حال موسیقی یکی از ظرفیت‌های شعری ماست و معمولاً شعر کودک دارای وزن عروضی است و از موسیقی بهره می‌برد؛ زمانی که یک کودک به نوجوانی می‌رسد اینکه بلافاصله این وزن از او گرفته شود چندان خوشایند نیست و من هم به نظرم رسید در قالب نیمایی طبع‌آزمایی کنم و البته خودم نیز از قالب نیمایی رضایت بیشتری دارم. 

این شعرها حاصل سرودن در چه سال هایی از زندگی تان  است؟

«سکوت به زبان مادری» به سال های دور باز می گردد اما سال گذشته منتشر شد. فکر می‌کنم این شعرها محصول سال های ۹۳ تا ۹۵ است. طبیعی است که کتاب های دیگر من بعد از این کتاب نگارش و چاپ شده است.

 شناخت مخاطب نوجوان و برقراری ارتباط با آن کار مشکلی است. مفاهیم اشعار شما به مسائل امروز نوجوانان مانند عشق، کودک کار و دوستی و ... می پردازد. چطور دغدغه هایشان را شناسایی و آنها را وارد شعر می کنید؟  

از حسن اتفاق حدود ۱۷ سال است که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان مربی و کارشناس حضور دارم و طبیعی است که این شغل برای شناخت کودکان و به خصوص نوجوانان به من بسیار کمک کرده است. نوجوانانی که سال‌ها با آن‌ها در ارتباط بودم و هستم و همین ارتباط روحیات نوجوانان امروز را کم‌کم به ما معرفی می‌کند، روحیاتی که به نظر می‌رسد با نوجوانی خودمان بسیار متفاوت است و با وجود اینکه در سال‌های پس از انقلاب در شعر نوجوان اقدام‌های خوبی در حوزه رسیدن به زبان مشترک توسط شاعران مختلفی همچون مصطفی رحماندوست، افشین علا، بیوک ملکی و به خصوص قیصر امین‌پور صورت گرفته اما هنوز در حوزه تصویر و مفاهیم عمیق شعری با ذهنیت نوجوان امروز فاصله داریم و باید تلاش کنیم روز به روز مفاهیم و دغدغه‌های نوجوان امروز را بیشتر شناسایی کنیم. مفاهیمی مانند عشق‌های امروزی، دغدغه‌های اجتماعی و تربیتی، بلوغ، استقلال شخصیتی و... به نظرم جا برای سرودن همه این مسائل وجود دارد.

در حوزه شعر نوجوان خلأهای زیادی وجود دارد که یکی از آنها نبود مسائل مبتلابه در شعر مانند عشق است. چقدر سعی کردید این خلأها را بشناسید و آنها را در آثارتان مرتفع کنید؟

 این مسئله دقیقاً دغدغه خود من هم هست. عشق اتفاق ناگزیر نوجوانی است، آن هم عشقی که مؤلفه‌های خاص خودش را دارد، یک عشق پنهانی که در عین حیا سرکشانه و مبتنی بر احساسات صرف است و خواه ناخواه نوجوان امروز با آن درگیر می‌شود و هر چقدر آن را در حوزه‌های فرهنگ و تولیداتمان پنهان کنیم و بخواهیم با سرپوش گذاشتن روی آن کمرنگش کنیم، قطعاً موفق نمی‌شویم و چه بسا مخاطبانمان را از دست می‌دهیم. من نوجوانان زیادی دیده‌ام که کتاب شعر بزرگسال مطالعه می‌کنند و شاید بسیاری فکر کنند بافت زبانی آن برای نوجوان مناسب نیست اما او در این شعر دنبال مؤلفه‌های اصلی که تصویر ذهنی خودش است می‌گردد، یعنی مشابهت‌های روحی را با شعر بزرگسال در خودش می‌بیند و طبیعی است سراغ آن برود. یا مثلاً در حوزه تصویرگری نوجوانان بارها سؤال می‌کردند چرا داخل کتاب‌های ما تصویر است مگر ما بچه‌ایم؟ اما نوجوانان «پروانه پنهان» را دوست داشتند زیرا تصویر خاصی نداشت و شبیه قواره شعر بزرگسال بود. بنابراین باید سراغ مؤلفه‌های مورد پسند مخاطب برویم و او را از دست ندهیم.

فکر می کردید برگزیده جشنواره شعر فجر شوید؟

نه حقیقتاً فکرش را نمی‌کردم. من کتابی با عنوان «پروانه پنهان» داشتم و فکر می‌کردم آن کتاب برگزیده باشد اما بعداً متوجه شدم گزیده شعر نمی‌تواند در این جشنواره شرکت کند و «پروانه پنهان» که خودم آن را بیشتر دوست داشتم اصلاً از دور رقابت حذف شد و به هیچ عنوان فکر نمی‌کردم «سکوت به زبان مادری» برگزیده شود.

به نظر خودتان چه ویژگی هایی از اشعار مجموعه شما مورد توجه  داوران قرار گرفته است؟

 در مورد داوری نمی‌توانم اظهارنظر کنم و باید از داوران پرسیده شود که چه مؤلفه‌هایی را پسندیدند اما حس می‌کنم چیزی که شروعش در این کتاب بوده و در کتاب‌های بعدی من مثل «پروانه پنهان»، «نبودنت را نمی‌نویسم» و «سینه‌ام پر از دویدن گوزن‌هاست» ادامه پیدا کرده و سنگ بنایش همین کتاب برگزیده بوده، در واقع تصاویر تازه‌ای است که من در حوزه شعر نوجوان می‌یابم و در تلاشم آن‌ها را مطرح کنم. تصاویری که در تمام ابعاد زندگی وجود دارند اما با دید امروزی به آن‌ها نگاه می‌شود. 

و پرسش آخر اینکه آیا نوجوان امروز شعر می‌خواند؟

شاید باید قبلش بپرسیم جامعه ایرانی کتاب می‌خواند یا نه. نخستین برخورد کودکان با کتاب‌های درسی است که به نظر نمی‌رسد جذابیت‌های لازم را برای آن‌ها داشته باشند و همین مسئله آن‌ها را کتاب‌زده می‌کند و علاقه‌ای به مطالعه پیدا نمی‌کنند، از طرفی دغدغه‌های معیشتی خانواده‌ها را از مطالعه دور کرده و اساساً فرهنگ کتاب‌خوانی در کشور ما دچار اشکال است. امیدوارم متوجه شویم که جایگاه فرهنگ چقدر عمیق و ضرورت مطالعه چقدر بالاست و اینکه نقش کتاب و آشنایی کودک و نوجوان با آن چقدر می‌تواند در زمینه‌سازی رشد، بلوغ و آینده‌شان تأثیرگذار باشد. نوجوانان امروز هم کتاب می‌خوانند اما بسیار معدودند و قطعاً این میزان راضی‌کننده نیست.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.