نوجوان دهه نودی، دارد آلبوم قدیمی را ورق میزند. دست میگذارد روی عکس زنی که نمیشناسد و با خنده و تعجب میپرسد: این دیگه کیه؟ عمه بزرگ چشمهایش را از پشت عینک تنگ میکند و کمی طول میکشد تا با حسرت و هیجانی که توی صدایش موج میزند، از «قدسی» خانم، مجسمه زیبایی فامیل بگوید که روزگاری همه غبطه ظاهر و زیباییاش را میخوردند.
نوجوان دهه نودی اما با صدای بلند میخندد که: «آخه این کجاش قشنگه عمهخانم؟ با این لبای باریک و ابروهای نیم دایره... تازه با این همه اضافه وزن بهش حسودی هم میکردین؟» من هم داشتم میخندیدم اما نه به محتویات عکس، بلکه به فاصله و انفصال بیننسلی درباره معیار و مصداق زیبایی!
من قشنگم؟
واضح است استانداردهای زیبایی و خوشتیپی دهههای گذشته حالا دیگر به درد این روزها نمیخورند. بهخصوص برای نوجوانان عصرجدید که دیدن عکس مردان و زنان قرن پیش و فیگورها، آرایش و لباسشان، اسباب خنده و خوشمزگیشان است. ورای متر و معیارهای زیباشناسی اما نکته مهمی که باید آن را حالیِ نسل امروز کرد این است که تغییر معیارهای زیبایی و خوشتیپی فقط مخصوص به قرن پیش و امروز نیست. حتماً تا قرن بعد هم هزار جور سبک و سلیقه و مد دیگر روی کار میآید. یعنی ۱۰۰ سال بعد، نوادگان ما هم با دیدن عکس و فیلمهای ما خوشتیپی امروزمان را به مسخره میگیرند. اما قسمت مهمتر و تلخ ماجرا آنجاست که برخی از نسل امروزیها میخواهند با معیارهای روز و
به قول معروف مد و ترند جهانی، آنقدر خودشان را تغییر بدهند که دستآخر و در سالخوردگی چیزی از خودِ واقعی در چهره و تیپشان باقی نماند!
فناوری هم البته به کمک آمده است! اینستاگرام که قرار است کمک کند شما دائم و آنلاین لحظات زندگیتان را رتوششده و جذاب به اشتراک بگذارید، برای رتوش چهره و اندامتان هم فیلترهای زیادی را در اختیارتان میگذارد! برنامههای ویرایش عکس هم هستند تا نوجوانان و جوانان امروزی بتوانند تصویری از«خودِ ایدهآل»شان را بسازند: صورت بدون نقص، پوست بیلک، چشمهای درشتتر، لبهای برجستهتر و صورتی در کل زیباتر! این تصویر و تصور آنقدر در معرض دیدشان قرار میگیرد و آنقدر تکرار میشود که فاصله میان «خود واقعی» و «خود ساختهشده» هر روز بیشتر میشود. در نتیجه، آنها بهجای پذیرش ظاهر طبیعی، همواره در حال مقایسه و عیبجویی از خودشان و به دنبال تغییراتی هستند که جامعه، آن را به ذهنشان تحمیل میکند. این قضیه فقط به «صورت» ختم نمیشود بلکه به اندام و ظاهر بدن هم سرایت پیدا میکند. در نهایت آنچه موجب آزار دائمی فرد خواهد شد «اختلال بدریختانگاری» یا همان «شرم از بدن» است؛ وضعیتی که فرد، با وجود سلامت کامل، بهطور وسواسگونه درگیر نقصهای خیالی در ظاهر خود میشود. این اتفاق را بگذارید کنار رشد روزافزون کلینیکهای زیبایی و تبلیغات پرزرقوبرق آنها که کاروبارشان با وسواس زیبایی و اقتصاد توجه، رونق دارد.
۲ تا کلیه به چه درد میخورد؟
قدیمترها وقتی موج عملهای زیبایی با تغییر در شکل و اندازه بینیها کار خود را آغاز کرد، تقریباً فقط محدود به زنان بود، بعدها کمکم مردان جوان هم دلشان خواست به بهانه شکستگی یا هر چیز دیگر، دست به بینیهای مردانه ببرند و... . امروز اما موج جدید عملهای زیبایی، دیگر پسر و دختر و مرد و زن و پیر و جوان نمیشناسد و به بینی و گونه ختم نمیشود. کاشت ناخن، تزریق ژل لب، کشیدن ابروها و پیشانی، زاویهسازی فک، جوانسازی و از بین بردن چین و چروکها، حذف چربی و... حالا به اموری چنان عادی در میان بعضی اقشار جامعه تبدیل شده که جمع و جور کردن هزینههای انجام آنها گاه از نان شب هم برایشان واجبتر است. کار به آنجا رسیده که حالا شوخی نوجوانان شده «چه معنی دارد وقتی دو تا کلیه داریم، توی خرج صورتمان بمانیم!».
معضل دیگر این است یکسانسازی ظاهری افراد، گونه، لبها و بینیهای شبیه هم، دارد به معنای واقعی کلمه، تنوع را از جامعه میگیرد. وقتی همه در پی رسیدن به «چهرهای واحد» هستند، هویت فردی و اصالت چه معنایی خواهد داشت؟ صورتهای همشکلِ پشت ویترینهای مجازی، نشان بیهویتی نسلی است که خود را تنها در قالب معیارهای تحمیلی زیبایی میپذیرد.
حالا پرسش اساسی اینجاست: این روند چه بر سر اعتمادبهنفس نسل جدید میآورد؟ جوانی که هر روز خود را در آینه با «نسخه ویرایششدهاش» مقایسه میکند، بهتدریج احساس ناکافی بودن میکند. عزت نفس او نه بر پایه تواناییها و ارزشهای فردی، بلکه بر مبنای شکل بینی، برجستگی لب یا تناسب اندام تعریف میشود. این احساس ناکافی بودن، چرخهای معیوب ایجاد میکند: فرد برای جبران، دست به عملهای زیبایی یا ویرایشهای مجازی میزند؛ اما پس از مدتی، باز هم خود را در قیاس با دیگران کم میبیند و نتیجه، اضطراب، افسردگی و عدم رضایت از خود و زندگی است.
بیا دوباره دقیق فکر کنیم
رسانهها، نظام آموزشی و خانوادهها نقش کلیدی در تغییر نگرش جوانان دارند. نوجوانان باید بیاموزند تصاویر در شبکههای اجتماعی لزوماً تصویری از واقعیت نیستند. بسیاری از این عکسها حاصل نورپردازی حرفهای، فیلترهای متعدد یا حتی عملهای جراحی پرهزینهاند. رسانهها میتوانند با نشان دادن چهرههای طبیعی و دور از دستکاری، تنوع و گستردگی زیبایی را به نسل جدید یادآوری کنند. تقویت اعتمادبهنفس بر پایه توانمندیها هم یکی دیگر از راهکارهای مهم در این زمینه است. نوجوانی که چشمش فقط به هنرپیشهها و سلبریتیها باشد متأسفانه فقط هم از آنها الگوبرداری میکند. نشان دادن فیلم و عکسهای دختران و پسران ورزشکار یا زنان و مردان دانشمند و محققی که در حال انجام فعالیتهای سودمند برای بشریت هستند، نوجوانان را متوجه این قضیه میکند که اشتغال به مهارتها، دانش و تواناییهای فردی و در پیش داشتن هدفی والا، میتواند انسان را از وابستگی افراطی به ظاهر رها کند.
نسل امروز نیازمند بازاندیشی در معنای زیبایی است؛ اینکه زیبایی، نه صرفاً در تقارن صورت یا صافی پوست، بلکه در شخصیت، خلاقیت و سلامت فرد معنا مییابد. بازگرداندن این معنا، میتواند به جوانان کمک کند از چرخه فرساینده عیبجویی و یکسانسازی بیرون بیایند و خود را همانگونه که هستند، کافی و دوستداشتنی ببینند. زیبایی اگر قرار باشد تنها در چارچوبی محدود و قالبی یکسان تعریف شود، چیزی جز قفس نیست. رهایی از این قفس، به معنای بازگشت به تنوع، اصالت و پذیرش خویشتن است؛ همان چیزی که نسل امروز، بیش از هر زمان دیگر به آن نیاز دارد.



نظر شما