با گذشت نزدیک به دو سال از آغاز تهاجم همهجانبه اسرائیل به نوار غزه و پس از ماهها درگیری خونین، امروز صحنه نبرد تغییر چهره داده است. فاز نظامی مستقیم بهتدریج جای خود را به یک فاز نیابتی و چندلایه داده است؛ فازی که در آن، گروههای مسلح غیررسمی، شبکههای قبیلهای، قاچاقچیان، و شبهنظامیان سلفی نقش کلیدی در پیشبرد اهداف امنیتی اسرائیل ایفا میکنند.
تحولات اخیر نشان میدهد که تلآویو در حال پیادهسازی نوعی «مدل سوری» در غزه است؛ الگویی که بهجای اشغال مستقیم و پرهزینه نظامی، از شبکههای محلی مسلح برای کنترل فضای سیاسی و اجتماعی بهره میبرد، در حالی که خود در حاشیه و با «انکار مسئولیت» باقی میماند.
آتشبس در ظاهر، جنگ در باطن
در ژانویه ۲۰۲۵، پس از ماهها درگیری، آتشبس شکنندهای میان ارتش اسرائیل و گروههای مقاومت فلسطینی برقرار شد. با این حال، از همان ابتدا روشن بود که این آتشبس بیش از آنکه به معنای توقف خصومتها باشد، تغییری در روش و تاکتیکهای جنگی است.
بخشی از نیروهای اسرائیلی از مناطق خاصی از غزه خارج شدند، اما همزمان، بستر فعالیت برای گروههایی مسلح با وابستگیهای قبیلهای و ایدئولوژیک فراهم شد که تحت حمایت مستقیم اطلاعات نظامی اسرائیل و گاه با پوشش هوایی و لجستیکی آن، اقدام به بیثباتسازی ساختار امنیتی داخلی غزه کردند.
نیابتیهاو میلیشیاهای محلی؛ ابزار جدید تلآویو
دستکم سه گروه مسلح نیابتی با حمایت مستقیم اسرائیل در ماههای اخیر به اجرا گذاشته شدهاند. این گروهها که ترکیبی از اعضای پیشین نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان، قاچاقچیان مواد مخدر، و بقایای گروههای سلفی همچون جیشالاسلام هستند، در مناطق شمالی و جنوبی غزه عملیات مسلحانه انجام دادهاند.
یکی از شناختهشدهترین این گروهها، میلیشیای «ابوشباب» است که پیشتر بهدلیل غارت کمکهای بشردوستانه در جنوب غزه بدنام شده بود. این گروه، پس از بازسازی ظاهری و پوشاندن لباس تاکتیکی، اکنون با عنوان «نیروهای مردمی» فعالیت میکند و مورد حمایت رسمی ارتش اسرائیل قرار دارد. حضور آنها با موجی از ترورها، آدمرباییها و درگیریهای مسلحانه در مناطق تحت کنترل غیرمستقیم اسرائیل همراه بوده است.
قتل فرزند یکی از رهبران حماس، محمد عماد عقل، و روزنامهنگار صالح الجعفراوی تنها نمونههایی از موج جدید خشونت سازمانیافتهای هستند که ساختار امنیتی غزه را هدف قرار دادهاند.
بازی با قبایل؛ شکافافکنی از درون
راهبرد اسرائیل بر محور بهرهگیری از شکافهای قبیلهای نیز استوار شده است. خانوادههایی مانند دغموش، مجیده، و ترابین در این پروژه نقش کلیدی ایفا کردهاند. در برخی موارد، اعضای یک قبیله با ارتش اسرائیل همکاری کرده و حملات مسلحانه علیه حماس یا نیروهای امنیتی انجام دادهاند؛ در حالی که دیگر اعضای همان قبیله، خود قربانی سیاستهای اشغالگرانه اسرائیل بودهاند.
بهعنوان نمونه، قبیله دغموش با پیشینهای از ارتباطات چندگانه – از همکاری با القاعده گرفته تا درگیری با حماس – در ماههای اخیر سعی در تسلط بر مناطق شمالی غزه داشت. با این حال، در پی قتل یکی از روزنامهنگاران، نیروهای امنیتی حماس علیه این گروه وارد عمل شده و دهها نفر از اعضای مسلح آن را بازداشت یا حذف فیزیکی کردند.
تجربه اسرائیل در مناطق قبیلهنشین صحرای سینا، و نیز سیاستهای مشابه در کرانه باختری، بهخوبی در این فاز از درگیریها منعکس شدهاند؛ جایی که همپیمانیهای موقتی، خرید وفاداری با پول و اسلحه، و ایجاد رقابتهای داخلی، به ابزاری برای تجزیه ساختارهای اجتماعی تبدیل شدهاند.
دوگانگی بازسازی و کنترل
در کنار اقدامات نظامی و امنیتی، اسرائیل با همکاری ایالات متحده طرحی را برای بازسازی غزه در مناطقی که از نظر امنیتی تحت کنترل غیرمستقیم اسرائیل هستند، کلید زده است. بر اساس این طرح، فلسطینیها باید میان زندگی تحت حکومت حماس در مناطق ساحلی یا اقامت در مناطق بازسازیشده تحت کنترل نیروهای نیابتی و ارتش، یکی را انتخاب کنند.
این سیاست، که با نصب بلوکهای سیمانی و جداسازی فیزیکی مناطق در حال اجراست، بهدنبال ایجاد یک نظم جدید در غزه است: «حاکمیت غیررسمی» اسرائیل از طریق بازیگران محلی، در حالی که بهظاهر ارتش از صحنه خارج شده است.
پاسخ مقاومت؛ بازسازی امنیت از درون
در واکنش به این وضعیت، حماس دو نیروی امنیتی جدید با وظیفه مقابله با گروههای نیابتی ایجاد کرده است: نیروهای «سهم» متشکل از افسران امنیت مدنی، و نیروهای «امنالمقاومة» شامل اعضای نظامی از جناحهای مختلف مقاومت.
همزمان، بسیاری از قبایل و خانوادههای پرنفوذ نیز با صدور بیانیههایی، همکاری با اسرائیل را محکوم کرده و بر حمایت از مقاومت تأکید کردهاند. این امر، بیانگر آگاهی اجتماعی از سناریوهای تکرارشونده در سوریه، عراق، و دیگر مناطق بحرانزده است.
از اشغال مستقیم به مهندسی اجتماعی خشونتآمیز
تحولات کنونی در غزه بیانگر تغییر فاز راهبردی از اشغال مستقیم به نوعی اشغال نیابتی است؛ الگویی که به اسرائیل اجازه میدهد با هزینه کمتر، بدون تلفات انسانی مستقیم و با حفظ وجهه بینالمللی، اهداف امنیتی خود را پیش ببرد.
این استراتژی که در سوریه آزموده شده، اکنون در غزه در حال اجراست. اما مقاومت سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک مردم غزه، بهویژه آگاهی از ماهیت پروژه، میتواند مانعی جدی در برابر پیادهسازی کامل آن باشد.
در نهایت، اگرچه جنگ توپ و تانک شاید موقتاً متوقف شده باشد، اما جنگی پیچیدهتر، مبتنی بر کنترل، شکافافکنی، و سلطهسازی نرم، هنوز در جریان است.




نظر شما