انتصاب اسماعیل سقاب اصفهانی به عنوان معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی، موجی از واکنشها را به دنبال داشت. بخشی از واکنشها سیاسی و ناظر به گرایش سیاسی سقاب و همکاری مداوم وی با شهید رئیسی و دولت قبل است و از این منظر بخشی از اصلاحطلبان به عنوان متحد اصلی دولت فعلی، این انتصاب را برنتابیدند. واضح است که از منظر نگاه ملی، گرایش سیاسی نباید معیار انتصاب افراد در سمتهای تخصصی باشد، اما لازم است از منظر صلاحیتهای تخصصی، انتصاب صورت گرفته بررسی و نقد شود. نخست باید به اصل وجود بحران در حوزه انرژی اذعان داشت. قطعی مداوم برق واحدهای صنعتی و حتی خانوارها، آمار ۶میلیارد دلاری واردات بنزین تا پایان سال جاری، افت روزافزون فشار گاز در مخزن پارس جنوبی، مصرف بالای مازوت در نیروگاهها و اثر آن بر سلامت مردم، کمبود جدی منابع آبی و زنگ خطر هشدار در تهران، مشهد و برخی کلانشهرها در موضوع آب، تصویری است که ما از وضعیت مصرف انرژی داریم و واضح است وضعیت موجود قابل تداوم نیست. در چنین شرایطی اصلاح در نظام انرژی کشور ضروری است و اقدام رئیسجمهور در تشکیل سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی، اقدامی مهم و یک گام در راستای فاصله گرفتن از بیان مشکلات به سوی اقدام عملی است. با این حال این سازمان، رویکرد مدیر منصوب شده و نقشه راه دولت در حوزه انرژی ابهامهای جدی دارند که باید بررسی کرد.
رویکرد سقاب اصفهانی در حوزه انرژی چیست؟
هنوز پاسخ روشنی در این باره وجود ندارد و باید منتظر رونمایی از طرح وی درباره اصلاح نظام انرژی کشور باشیم، اما نگاهی به برخی همراهان و حامیان وی نشان میدهد که رویکرد وی به شوکدرمانی نزدیک است. لازم نیست شکافهای اجتماعی و سیاسی و مخاطرات نظامی که با آن مواجه بوده و هستیم را فهرست کنیم. با این شکافها و این مخاطرات، هر اقدام شوکآور تبعات جدی خواهد داشت و باید از آن حذر کرد و به جای شوکدرمانی؛ نسخههای تدریجی در موضوع اصلاح نظام انرژی را مد نظر داشت.
رویکرد دولت در موضوع اصلاح نظام انرژی چیست؟
پیش از هر اقدامی درباره تشکیل سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی و اقدام برای اصلاح نظام انرژی کشور، باید توجه کرد که دولت به معنای رئیسجمهور، معاون اول وی و دستگاههای مرتبط با موضوع انرژی باید به درک مشترکی درباره طرح و ایده اصلاح نظام انرژی برسند. در حقیقت این طور نیست که یک دستگاه تازهتأسیس با عنوان سازمان بهینهسازی، طرحی برای اصلاح نظام انرژی کشور روی میز دولت بگذارد، بلکه باید وزارت نفت و وزارت نیرو و سایر وزارتخانهها و سازمانهای مرتبط، ایده مدنظر برای اصلاح نظام انرژی را بپذیرند تا با آن همراه شوند. حتی سایر بخشها که باید ابعاد اجتماعی و امنیتی طرح را مدیریت کنند نیز باید به ایده اصلاح نظام انرژی وقوف کامل داشته و بتوانند تبعات این مسئله را از منظر حوزه کاری خود بررسی و تصمیمهای لازم در این باره را اتخاذ کنند.
سازمان بهینهسازی نقطه ثقل طرح اصلاح نظام انرژی میشود؟
با آنچه در پاسخ به پرسش قبلی گفته شد، مشخص میشود که عملاً سازمان تازهتأسیس با مدیری کمتجربه و فاقد وزن و سابقه لازم برای تعامل با دستگاههای دولتی و خارج از دولت از جمله مجلس، کار بسیار سخت نزدیک به ناشدنی برای همراهسازی مجموعه دولت و خارج از دولت با طرح مذکور دارد. در حقیقت هم سازمان بهینهسازی به دلیل تازهتأسیس بودن و هم مدیر منصوب شده به دلیل فقدان تجارب مرتبط قبلی، بعید است بتواند نقطه ثقل اجرای طرحی شود که ابعاد آن بسیار فراتر از حوزه اقتصاد است و باید از نحوه سیاستگذاری انرژی در بالادست نفت، گاز و برق تا توزیع یارانه در بخش حمایتی و از ابعاد اجتماعی طرح در حمایت از اقشار آسیبپذیر در این موضوع تا ابعاد امنیتی طرح را بتواند مدیریت کند و چنین گستره وسیعی از مدیریت از توان سازمانی تازهتأسیس و مدیری تازهکار خارج است.
در هر حال انتظار میرود جراحی انرژی که امروز دیگر قطعاً به اولویت جدی دولت تبدیل شده و نمیتوان بیش از این آن را به تأخیر انداخت، با ایده مشخص و دور از هیجان و شوکدرمانی، سازوکار اجرایی و سازمانی مطمئن و افراد مجرب و امتحان پس داده جلو برود تا این طرح با حساسیت و بزرگی که دارد به سرنوشت تلخ آبان ۹۸ دچار نشود.



نظر شما