نوحهخوان دستهٔ کوچکی که روی سوی صحن کهنه دارد شعرهایی میخوانَد با مضمون وداعگفتنِ شاه خراسان و طلب فرصت دیدار دوباره. پس مردمی غریباند.
بعد از یک نگاه گذرا، آخرین مرد دسته را دستچین میکنم و به کناری میکشم. همراهی میکند. صورتش گواهی میدهد که شمالی است، اما شاهد دومی هم باید باشد، که شروع میکند به حرف زدن. سیدامیر رسولی امینآبادی —همانطور که نام خانوادگیاش میگوید— اهل روستای امینآباد است، آن امینآبادی که در بخش لالهآباد بابل قرار دارد. ۴۰ سال است که گروهی، اربعین یا فاطمیه —در هرکدام که پابست زمین کشاورزی نباشند— میآیند ارض اقدس، پابوس حضرت.
این بار، فاطمیه را مشهد بودهاند و حالا، بعد هشت–نه روز، آمدهاند برای حقگزاری و بدرود. مرد از مجاوران هم سپاسگزار است که صبورانه اینهمه زائر را پذیرا میشوند. بهادب، میگویم که ما هم خیلی آرامش شمالنشینها را به هم میزنیم و علاوه میکنم که پول پذیراییمان را هم ازشان میگیریم. این روزها، پول کمی هم نیست! گویی بخواهد ثابت کند که آیینهٔ ایمان و ارادتشان حتی ذرهای موج و غبار ندارد، درمیآید که «بله، ولی تورم و سختی باعث نمیشود ما دست از اعتقادات خودمان برداریم.» و او کشاورزی است که چند ماه است کِشتگاهش لبی تر نکرده و —به قول آن شاعر یوشی— خشک آمده است.
وضع مشهد ما هم هیچ خوب نیست و، اتفاقاً، قرار است زائران، عقب نماز ظهر و عصر، نماز باران هم بخوانند. مردم امینآباد هم سالهایی که آسمان بر زمین بیشتر بخیل میشده است —مثلاً، اوایل دههٔ ۳۰ و دههٔ ۸۰— در امامزاده شمسالدین جمع میشدهاند و میخواندهاند. امسال هم اوضاع بهتر نیست: «چهار ماه است، جز یک شب، باران نباریده. دیگر حتی چاه عمیق —گیریم مجوز هم بدهند— پاسخگو نیست. گوش کردی؟!»
مرد، که خودش دو دهه عضو شورای روستاشان بوده، ۱۵ سال پیش، در سایت خودشان مطلبی نوشته و یادآور شده که جنگ جهانی سوم بر سر آب خواهد بود؛ اما مسئولان، در دهههای گذشته، نهتنها به مشکلات احتمالی امروز فکر نکردهاند، بلکه کارهایی انجام دادهاند که بروز آنها را ناگزیر کرده است: «جنگلها و مراتع را از بین بردند و اتوبانسازی کردند، آسمانخراش ساختند. تالاب بندرانزلی خشک شد. گوش کردی؟!» باآنکه تا حدی سیاستپیشگی کرده است، نمیخواهد حرف سیاسی بزند و فقط اشارهای میکند: «فساد زیاد شده. جامعهای هم که تعدادی فاسد داشته باشد —مطابق حدیث— عذاب عمومی میبیند. پادگان را دیدهای؟ یکی که خطا میکند، همه تنبیه میشوند. خدا دارد با خشکسالی همهٔ ما را تنبیه میکند.» میگوید باید دعا کنیم خدا رحم بیاورد و باز میپرسد: «گوش کردی؟!» انگاری امیدوار نیست که کسی گوش کند.
صحن انقلاب اسلامی | ۶ آذرماه ۱۴۰۴



نظر شما