امشب در بلندترین شب سال، خانههای ایرانی میزبان گرما و صمیمیتی است که در دل سنت یلدا ریشه دوانده است. شبی که در تقویم ما به نام ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان نشسته تا یادآور شود استحکام جامعه در گرو همین دورهمیهای ساده و دلهای نزدیک به هم است. اما این کانون گرم چگونه در برابر توفانهای کوچک و بزرگ زندگی روزمره پایدار میماند؟ چگونه میتوان حرارت یک شب خاطرهانگیز را به شعلهای همیشگی در دل خانهها تبدیل کرد و نگذاشت جرقههای کوچک اختلاف، این بنای مقدس را به سردی بکشاند؟ دین مبین اسلام با تأکید بر صله رحم و قداست خانواده، نقشه راهی دقیق برای حفظ این سنگر ارزشمند ارائه داده است. برای بررسی بیشتر این موضوع و یافتن راهکارهایی عملی که ریشه در سیره اهل بیت(ع) دارد، با حجتالاسلام والمسلمین سیدعباس لاجوردی، کارشناس خانواده و رئیس مؤسسه تحقیقاتی لیلهالقدر گفتوگو کردهایم.

بنیان محبت؛ ستون مقاومت
حجتالاسلام لاجوردی معتقد است: سنگ بنای حفظ گرمای کانون خانواده که امشب نماد آن را در دورهمی یلدا میبینیم، در مدیریت هوشمندانه حساسترین روابط نهفته است. او بحث را با اشاره به یک اصل کلیدی در این زمینه آغاز میکند و میگوید: یکی از حساسترین نقاط در زندگی مشترک، بهویژه برای زوجهایی که در ارتباط نزدیک با والدین خود هستند، نحوه تنظیم رابطه میان همسر و خانواده پدری است. هرگز نباید والدین و همسر را در مقابل یکدیگر قرار داد. بسیاری از تنشها مانند اختلافات میان داماد و مادرزن یا عروس و مادرشوهر از یک محبت مشترک ریشه میگیرد. مادری که سالها برای فرزندش زحمت کشیده، ناخودآگاه همسر فرزندش را یک رقیب در محبت میبیند. هنر زوجین در این است که این حساسیت را به یک فرصت برای همدلی تبدیل کنند.
او اضافه میکند: به جای آنکه خواستههای والدین را مستقیماً به همسر منتقل و ایجاد تقابل کنید، میتوان آن خواستهها را در قالب پیشنهادهای دوستانه و از زبان خود مطرح کرد. برای مثال، به جای گفتن «مادرم گفته چرا این کار را کردی؟» میتوان گفت «چقدر دوست دارم رابطه شما با مادرم صمیمیتر باشد». محبت، سختی پذیرش خواستهها را کم میکند. زوجهای هوشمند، احترامها را تکثیر میکنند؛ هدیه روز مادر را هم برای مادر خود و هم برای مادر همسر تهیه و هر احترامی را به صورت متقارن به هر دو خانواده ابراز میکنند. این رفتارها آتش حساسیتها را خاموش و شعله دوستیها را فروزانتر میکند.
از بلوغ جسم تا بلوغ مسئولیت
دکتر لاجوردی در پاسخ به این پرسش که فردی که به دلیل شغل یا فعالیتهای اجتماعی، روابط گسترده و مشکلات فراوانی دارد، باید همسرش را برای تحمل این شرایط آماده کند. این آمادگیبخشی دقیقاً چگونه باید صورت بگیرد؟ آیا صرفاً با گفتن است یا نیازمند تمرین عملی است؟ توضیح میدهد: این آمادگی یک فرایند است، نه یک رویداد. فردی که به واسطه شغلش مانند یک فعال اجتماعی یا فردی که دو شیفت کار میکند، فشار زیادی را متحمل میشود، نباید این خستگی و تنش را به خانه منتقل کند. اما مهمتر از آن، باید همسر خود را در جریان واقعیتهای کاری خود قرار دهد و او را برای تنهاییهای موقت یا فشارهای ناشی از آن آماده کند. این آمادگی به معنای تقویت فونداسیون زندگی است. شما نمیتوانید ۱۰ دست لباس سنگین را به یک میخ سست آویزان کنید. ابتدا باید جایگاه آن میخ را روی دیوار محکم کنید، سپس بار را روی آن قرار دهید.
او میافزاید: در زندگی مشترک نیز ابتدا باید پیوند عاطفی و محبت را با همسر عمیق و مستحکم کرد و سپس از او انتظار همراهی در سختیها را داشت. این یعنی مرد یا زنی که فعالیت زیادی در بیرون از خانه دارد، باید در زمان حضورش، باری از دوش همسر بردارد، محبت را مضاعف کند و نشان دهد اولویت اصلی زندگیاش، خانواده است. آن گاه همسر نیز با درک متقابل، این غیبتها یا فشارها را تحمل میکند. قرآن کریم نیز به ما میآموزد هر کس توانایی و ظرفیت بیشتری دارد، مسئولیت سنگینتری نیز بر دوش او است. بنابراین کسی که خود را «رجل» یا ستون خانواده میداند، نباید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند.
جهاد برای ماندن؛ احسان در جدایی
این محقق سیره اهل بیت(ع) با اشاره به یکی از آسیبهای امروز جامعه میگوید: متأسفانه یکی از مشکلات کنونی ما این است که برخی مردان در زندگی، نقش «رجل» به معنای واقعی کلمه را ایفا نمیکنند. سنشان بالا رفته و هیکلشان رشد کرده، اما از نظر شخصیتی و پذیرش مسئولیت، هنوز در دوران کودکی باقی ماندهاند. «رجل» بودن در منطق دین، به معنای بارکشی و حمالی نیست، بلکه به معنای مسئولیتپذیری، تکیهگاه بودن و مدیریت بحران است. برخی ادعای مردانگی دارند، اما تحمل کوچکترین سختی را ندارند و با بروز نخستین مشکل، به جای حل مسئله، به فکر دادگاه و مهریه و نفقه میافتند. این رفتارها با روح دین سازگار نیست.
دکتر لاجوردی با تأکید بر قداست پیمان ازدواج، ادامه میدهد: کسی که پیوند ازدواج را برقرار کرده، نباید به جدایی فکر کند. هدف از ازدواج، رسیدن به آرامش و تکامل است، نه آزار دادن خود و دیگری. حتی اگر همسرتان خواهان جدایی بود و شما نیز در دل به آن تمایل داشتید، شتاب نکنید. جوانمرد باری را که برداشته، به زمین نمیکوبد و تا جایی که معقول است، آن را حمل میکند. در بسیاری از موارد، آنچه ما نمیپسندیم، ممکن است سرشار از خیر برای ما باشد، همان طور که قرآن میفرماید: «...فَعَسَی أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا» (سوره نساء، آیه ۱۹)؛ «... چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خداوند خیر فراوانی در آن قرار میدهد».
فرزندان؛ خط قرمز اختلافات
او اضافه میکند: زندگی مشترک عرصه جهاد است. همان طور که در کلام معصوم آمده: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ» (نهجالبلاغه، حکمت ۱۳۶)؛ جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است. این جهاد یعنی تحمل، فداکاری و تلاش برای ساختن. گاهی باید به خاطر عشقت به همسر و گاهی والاتر از آن، به خاطر عشقت به خدا، فداکاری کرده و برای حفظ زندگی تلاش کنی. طلاق مبغوضترین حلال نزد خداوند است. راه بنبست نیست اما نخستین گزینه هم نیست. اگر پس از صبر، مشاوره و تلاشهای فراوان، جدایی آخرین درمان بود، قرآن برای آن نیز راهکاری انسانی ارائه میدهد: «فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ» (سوره بقره، آیه ۲۲۹)؛ «پس از طلاق، یا باید او را به طرز شایستهای نگه داشت، یا با نیکی و زیبایی رها کرد». این یعنی حتی در تلخترین لحظه جدایی نیز نباید انتقامجویی، تحقیر و آزار وجود داشته باشد، بلکه باید با احسان و بزرگواری این رابطه را پایان داد.
یکی از تلخترین پیامدهای اختلافات زناشویی، درگیر کردن فرزندان در این مشکلات است. دکتر لاجوردی در این باره هشدار میدهد: اگر به هر دلیلی نتوانستید با هم زندگی کنید، فرزندان را وارد بازیهای خود نکنید. چرا باید کودک را واسطه قرار داد؟ چرا مادر نزد فرزند، پدر را تخریب میکند و پدر، مادر را؟ پدر و مادر از یکدیگر طلاق میگیرند، اما از فرزند خود که طلاق نگرفتهاند. این کودک به هر دو آنها نیاز دارد. ما با وارد کردن فرزندان به مشکلات خود، آنها را به آتش جهنم زندگیمان وارد کرده و زمینهای را فراهم میکنیم که در آینده به افرادی آسیبدیده و شاید انتقامجو بدل شوند. استفاده از هر راهی برای اثبات حقانیت خود، جوانمردانه نیست.
میراث حضور؛ تربیت برای استقلال
این استاد حوزه و دانشگاه ریشه این رفتارهای آسیبزا را در نوعی نگاه مالکانه به فرزند میداند و ادامه میدهد: والدینی که فرزند را ابزاری برای حل اختلافات خود قرار میدهند، در واقع همانهایی هستند که در سایر جنبههای تربیتی نیز استقلال و هویت او را نادیده میگیرند. این نگاه اشتباه، خود را در دو جبهه نشان میدهد؛ یکی در زمان بحران که فرزند را سپر خود میکنند و دیگری در زمان آرامش که با حمایت افراطی، مانع رشد او میشوند. بنابراین، اصلاح این نگاه، کلید تربیت نسلی سالم است. فرزندان خود را راه رفتن بیاموزید، آنها را همیشه به دوش نکشید. میان آنها و مشکلاتشان حائل نشوید. به آنها توانایی حل مسئله را آموزش داده و اجازه دهید مشکل را تجربه کنند. یک بار زمین خوردن، آنها را قویتر میکند. از دور و به صورت غیرمستقیم راه بهتر را به آنها نشان دهید، اما اجازه دهید خودشان مسیر را طی کنند تا اعتماد به نفس و قدرت تجربهاندوزیشان آسیب نبیند. مادری که در آشپزخانه مدام فریاد میزند «دست نزن، خراب نکن»، فرزندش را از تجربه کردن محروم میکند. در عوض باید کنارش بایستد و اجازه دهد در کنار او آشپزی را بیاموزد.
حجتالاسلام لاجوردی در پایان، به کلامی گهربار از امیرالمؤمنین(ع) اشاره کرده و میگوید: در روابط انسانی به ویژه با خانواده، باید به گونهای رفتار کرد که مصداق این کلام نورانی باشیم: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ، وَإِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ» (نهجالبلاغه، حکمت ۱۰)؛ با مردم چنان بیامیزید که اگر مُردید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید، مشتاق دیدار شما باشند. باید آن گونه باشیم که اگر فرزندمان یا همسرمان ما را ندیدند، هوای ما بیقرارشان کند و اگر حضور ما را بدست آوردند، آن را غنیمتی ارزشمند بشمارند. این مهم؛ جز با محبت، همدلی و همراهی واقعی بدست نمیآید. این آموزهها، چکیده آیات و روایاتی است که باید در زندگی خود پیاده کنیم و بسنجیم تا چه اندازه با این نقشه راه الهی هماهنگ هستیم.




نظر شما