داستان دلدادگی‌ام برمی‌گردد به ۵ سال پیش که با علی در راه مدرسه آشنا شدم سن و سالی در آن دوران نداشتم، نمی‌دانم که چه شد طی چند هفته خام حرف‌های او شدم.

تهدید زندگی یک دختر جوان با عکس‌های دو نفره

قدس آنلاین - داستان دلدادگی‌ام برمی‌گردد به ۵ سال پیش که با علی در راه مدرسه آشنا شدم سن و سالی در آن دوران نداشتم، نمی‌دانم که چه شد طی چند هفته خام حرف‌های او شدم. در آن زمان، به جای اینکه بنشینم پای درس و مشق، دنبال این بودم هر طور شده پدر و مادرم را راضی کنم تا اجازه بدهند با علی ازدواج کنم، شاید اگر در آن روزگار کمی به فکر آینده زندگی‌ام بودم درسن ۱۵ سالگی عاشق و دلباخته پسری ۲۲ ساله نمی‌شدم.

هیچ چیز جز علی و زندگی با او برای من مهم نبود، دیوار آرزوهایم را بر خانه مردی ساخته بودم که تا اولین جواب نه را بعد از خواستگاری شنید، حتی حاضر نشد کمی سماجت به خرج بدهد تا حداقل آبروی‌ام پیش خانواده حفظ شود.

درست است سال‌ها از آن ماجرا گذشته، اما نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد، پسری که هر روز داستان عشق و عاشقی برایم تعریف می‌کرد با شنیدن یک جواب نه از سمت خانواده‌ام پا پس کشید و برای ادامه رابطه با من درخواست‌های بی شرمانه داد، آن روز بود که متوجه شدم، حرف‌های پدرم درست بود، علی من را برای ازدواج نمی‌خواست.

دیگر دل و رمق درس خواندن نداشتم، یک سال ترک تحصیل کردم. این نوع رفتارم مادر خدابیامرزم را بیشتر حرص می‌داد، اما کاری از دستش برنمی‌آمد تا اینکه تصمیم گرفت برای عوض کردن حال و احوالم، من را به عقد مردی درآورد که ۱۰ سال از من بزرگتر بود، هرچند که دل خوشی از این ازدواج نداشتم، اما خدا را شکر مرد خوبی نصیبم شده بود. او توانست به من کمک کند تا قبل از شروع زندگی دوباره به سمت درس و مدرسه بروم. شایداگر قبل ازاین می‌دانستم ازدواج با مردی که زن رابرای زندگی می‌خواهد این قدر خوب است حتی یک لحظه هم به چشمان علی نگاه نمی‌کردم.

روزها یکی پس از دیگری می‌گذشت، خوشحال از اینکه توانسته بودم به زندگی برگردم تا اینکه از طریق هما، دوست دوران دبیرستانم متوجه شدم، علی از سربازی برگشته و دربه در دنبال من می‌گردد. اول فکر کردم دوستم دارد با من شوخی می‌کند ولی نمی‌دانستم این شوخی رنگ جدی به خود گرفته است، به طوری که چند باری که با شوهرم برای خرید به خیابان رفته بودم، متوجه شدم علی مثل سایه دنبالمان است. دلشوره خاصی به سراغم آمده بود، نمی‌دانستم باید به چه کسی از مزاحمت‌هایش بگویم، زندگی‌ام را دوست داشتم، دلم نمی‌خواست محمد از این قضیه باخبر شود. تصمیم گرفتیم برای ادامه زندگی مدتی از مشهد برویم ولی دلم پیش پدر مریضم بود، درگیر همین افکار بودم که متوجه شدم شوهرم از طریق تماس‌ها و پیام‌های تهدید کننده علی، ماه‌ها است که قضیه دلداگی قبل از ازدواجم را فهمیده اما نخواسته به رویم بیاورد.

ساعت از ۹گذشته بود، فکر می‌کردم شوهرم مثل روزهای دیگر سرکار رفته، با خیال راحت گوشی برداشتم، دیدم مثل شب‌های گذشته علی چندین بار تماس گرفته، شماره‌اش را گرفتم تابه اوبگویم دست از سر زندگی‌ام بردارد، اما انگاری تا صدایش را شنیدم یاد دوران گذشته افتادم، کم کم خام صحبت‌های او شدم و از روزهای سختی که بعد از رفتنش بر من گذشت صحبت می‌کردم که متوجه شدم شوهرم پشت سرم ایستاده، ناخداگاه گوشی از دستم افتاد و شدت ترس لکنت زبان گرفتم.

دیگر روی این را نداشتم به صورتش نگاه کنم، خواستم سیر تا پیاز داستان زندگی قبل از ازدواج را برایش تعریف کنم، اما او حاضر نشد یک کلمه از آن ماجرا را بشنود، بخاطر بچه‌ای که چند ماه دیگر قرار بود، به دنیا بیاید از من خواست، همه چیزرا فراموش کنم و فقط به زندگی و تولد نوزادی سالم فکر کنم. باورم نمی‌شد این همه خوبی او در حالی بود که علی تمام عکس‌هایی را که با من گرفته بود برای او ارسال کرده بود تا از این راه غیرتش به جوش آمده و من را طلاق دهد.

دیگر نمی‌توانستم بنشینم و ببینم چطور علی دارد تیشه به ریشه زندگی‌ام می‌زند. با دوستم هما که از داستان زندگی‌ام باخبربود درخواست کمک کردم و اوبهترین راه را شکایت دانست تا قانون تکلیف مزاحمت‌های این جوان برای خانواده‌ام را تعیین کند.

مهدی حقدادی، قاضی ویژه جرایم رایانه‌ای می‌گوید: دراین پرونده متأسفانه متهم با اینکه علم و اطلاع به ازدواج دختر جوان داشته اقدام به برقراری تماس با همسر وی نموده و بصورت کاملاً وقیحانه بیان نموده که همسرش خائن بوده و هنوز چشمش دنبال همسر اوست و حتی شوهر دختر جوان را تهدید کرده است چنانچه همسرش را طلاق ندهد اقدام به آبروریزی از طریق انتشار تصاویری می‌کند که متعلق به روابط قبل ازازدواج همسر وی بوده است. این جوان همچنین در این مدت به صورت مداوم با خانم در فضای مجازی ارتباط برقرار کرده وبرای او مزاحمت ایجاد کرده است.

 او ادامه می‌دهد: متأسفانه در این پرونده رابطه قبل از ازدواج وجود داشته است که اگرچه رابطه آن‌ها در فاصله‌ای قطع شده اما پسر جوان از اسرار و تصاویری که از دخترجوان در اختیار داشته سوءاستفاده کرده و آن‌ها را دستمایه تهدیدات خود قرار داده است.

قاضی ویژه جرایم رایانه‌ای می‌گوید: برخی پسرهای جوان باقصد مجرمانه قبلی و فریب دختران جهت رسیدن به اهداف شوم خود با نقاب ازدواج وارد چنین روابطی می‌شوند که دراین راستا خانواده‌ها بایدهوشیار باشند و این روابط در چارچوب نظارت دقیق خانواده‌ها برای مدت محدود باشد.

قاضی ویژه جرایم رایانه‌ای می‌گوید: قانونگذار برای این گونه افراد که با آبرو و حیثیت افراد بازی کرده و اقدام به تهدید می‌نمایند مجازاتی تا میزان یک سال حبس و جزای نقدی در نظر گرفته است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.