مسئول اسبق تشریفات آستان قدس رضوی از خاطراتی جالب و منتشرنشده از مقام معظم رهبری، آیت الله بهجت و تنی چند از دیگر رجال بزرگ مذهبی کشور در هنگام تشرف به حرم مطهر رضوی گفت.

علاقه وافر مقام معظم رهبری به زیارت امام رضا(ع)/توصیه آیت الله بهجت برای گشایش گره ازدواج

قدس آنلاین – وحید اکرمی: آرزوی بسیاری از ارادتمندان و دوستداران حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا(ع) این است که روزی بتوانند لباس خادمی آن حضرت را پوشیده و تجربه خدمت به امام مهربانی ها و زائرانش را کسب کنند. خیلی ها بر این باورند که پوشیدن لباس خادمی و به دست گرفتن چوبپرهای  رنگی حرم و قدم زدن بر فرش های آستان ملکوتی امام رضا(ع) حتی اگر شده به اندازه چندین ساعت اتفاق بیافتد، گره گشای بسیاری از مشکلات دنیایی و آخرتی است. اما این افتخار نصیب هرکسی نمی شود.

البته گروه دیگری نیز هستند که شرایطی کاملا متفاوت با گروه اول دارند. شاید با اطمینان می توان گفت که آنها در طول عمرشان بیش از هر لباس دیگری، لباس خادمی ثامن الائمه(ع) را به تن کرده اند. آقای علی خوش زبان یکی از افرادی است که مدتهاست لباس خادمی امام مهربانی ها را به تن دارد. درواقع او یکی از قدیمی ترین کارکنان آستان قدس رضوی و خدام بارگاه ملکوتی امام رضاست. علی خوش زبان خاطرات بسیار جالبی از دوران خدمت خود در حرم مطهر رضوی دارد. بویژه در ایامی که مسئول تشریفات آستان قدس رضوی بوده و از مهمانان صاحب نامی در حرم مطهر میزبانی کرده است. گفتگوی خواندنی خبرنگار قدس آنلاین را با علی خوش زبان، خادم قدیمی حرم مطهر از منظرتان می گذرد

آقای خوش زبان، در ابتدا از نحوه آشنایی تان با افراد صاحب نامی که به حرم مطهر مشرف می شدند بگویید.

واقعیتش این است که در دوران آیت الله طبسی، تولیت فقید آستان قدس رضوی، مدتی ریاست تشریفات حرم مطهررضوی به عهده من سپرده شده بود. درواقع من در آن زمان مهماندار افراد صاحب نام و شخصیت هایی شده بودم که به حرم مطهر رضوی مشرف می شدند. به همین دلیل با بسیاری از رجال مذهبی و سیاسی و فرهنگی آشنا شده و خاطرات جالبی از آنها برایم به یادگار مانده است.  

به طور قطع یکی از رجالی که در طی سالها به حرم مطهر مشرف شده اند، مقام معظم رهبری هستند. آیا خاطراتی از ایشان در حرم مطهر دارید؟

بله، خوشبختانه چندین بار قسمت شده است که ملازم ایشان در حرم مطهر رضوی باشم. مقام معظم رهبری بسیار اهل تهجد و دعا و نمازهستند. همچنین ایشان به عبادت نیمه شب و نیز زیارت امام رضا(ع) بسیار علاقه مند هستند. زمانی که در مشهد تشریف داشتند همیشه در میانه های شب از محل استراحت به سمت حرم مطهر خارج می شدند. در واقع یکی از وظایف ما بود که در ساعت تعیین شده خدمت ایشان برویم و منتظر بمانیم تا آماده زیارت شوند اما هر شب که به محل استراحت می رفتیم می دیدم که آماده هستند و بلافاصله به قصد زیارت از محل خارج می شدیم.

در یکی از شب ها من و تعداد دیگری از همراهان و محافظان مقام معظم رهبری زوتر از موعد مقرر نزد مقام معظم رهبری رفته و در اتاقی حضور داشتیم که برای استراحت ایشان در نظر گرفته شده بود. در نیمه های شب اعلام کردند که اکنون وقت زیارت فرارسیده است و می خواهند به سمت ضریح مطهر بروند و من و تعداد دیگری از افراد که بیدار بودند با ایشان از اتاق خارج شدیم. حدود یکی دوساعت زیارت ایشان به طول انجامید و نماز صبح را خواندیم و به محل اسکان بازگشتیم. هنوز برخی از همراهان در خواب بودند و مجبور بودیم به آرامی از کنار آنها رد شویم تا مزاحمتی برایشان ایجاد نشود.

خاطره ی دیگری که از حضرت آقا در سالهای ابتدایی انقلاب که مقام معظم رهبری در آن روزگار معاون وزیر دفاع بودند دارم این است که ایشان به مشهد مشرف شده بودند و چون روکش طلای گنبد تعویض شده بود، ایشان گفتند که به سمت گنبد بالا برویم و کار را از نزدیک مشاهده کنیم. ایشان خیلی سریع پله ها را بالا می رفتند. تاجایی که من و محافظان از ایشان عقب افتاده و کمی با فاصله در بالای بام به ایشان رسیدیم.

آیا کار خاصی بوده است که برای رهبرمعظم انقلاب انجام دهید؟

موضوعی که در رابطه با این سوال به ذهنم می رسد این است که سالها پیش از ایشان پرسیدم چه کاری می توانم برای شما انجام دهم. ایشان فرمودند هروقت حرم بودی از طرف من به حضرت سلامی عرض کن، چند سال پیش به محضر ایشان شرفیاب شده بودم، به ایشان گفتم ماموریتی را که به من داده بودید را هنوز انجام می دهم. ایشان ابتدا تعجب کرده و بعد ابراز خوشحالی نمودند. ارادت و علاقه قلبی حضرت آقا به امام هشتم شیعیان(ع) بسیار زیاد است.

یکی از آدابی که مقام معظم رهبری وقتی به زیارت هشتمین امام شیعیان(ع) مشرف می شدند رعایت می کردند این بود که با حالتی متواضعانه خم شده و سنگ کف ورودی مضجع شریف را بوسیده و بعد وارد مضجع می شدند.

خاطره ای نیز از پدر ایشان برایم به یادگار مانده است. در تیرماه سال ۱۳۶۰ چند ساعتی از ترور مقام معظم رهبری در مسجد ابوذر تهران گذشته بود که باخبر شدم پدر بزرگوار ایشان حضرت آیت الله سید جواد خامنه ای به حرم مطهر مشرف شدند. ایشان را تا بالاسر حضرت همراهی کردم. مرحوم آقا سید جواد در بالاسر حضرت بسیار گریه کرده و به امام رضا(ع) متوسل شدند و شفای فرزند برومند خود را از این امام معصوم خواستند و این توسل چندین ساعت به طول انجامید.

حس و حال آقای خوش زبان با بیان این خاطرات دلنشین بسیار تغییر کرده بود. او با آرامشی در دل و لبخندی بر لب از بیادآوری خاطراتش استقبال می کرد. اما من می خواستم فرصت را مغتنم شمرده و از احوال دیگر رجالی که به حرم مطهر رضوی مشرف شده اند نیر باخبر شوم.  

آیا از دیگر رجال مذهبی که به حرم مشرف شده اند نیز خاطراتی دارید؟

خاطرات که زیاد است. ماجرای جالبی در اولین دیداری که با حضرت آیت الله بهجت داشتم پیش آمد. آن موقع هنوز ایشان را از نزدیک ندیده بودم و با چهره ایشان آشنایی نداشتم. روزی مقابل ضریح امام رضا(ع) پیرمردی روحانی را دیدم که نشسته و در حال نجواست. دلم برایش سوخت. پیش او رفته و گفتم آیا دوست داری که ضریح را ببوسی، گفت آری، دست او را گرفتم و از زمین بلندش کردم. بعد برای اینکه ازدحام جمعیت برایش مشکلی ایجاد نکند باانداختن دستم بر روی شانه مخالفش، او را به نوعی در زیر بغلم قرار داده و از میان جمعیت راهی برایش باز کردم وایشان را به سمت ضریح بردم. دو سه مرتبه اینکار تکرار شد تا شخصی دیگری که نظاره گر من بود، گفت آیا این فرد را که با این حالت به سمت ضریح می بری می شناسی؟ گفتم خیر. گفت او آیت الله بهجت است و صاحب کرامات زیادی است. کمی محترمانه تر برخورد کن و من تازه فهمیدم که با چه شخصیتی روبرو بوده ام. از او عذرخواهی کرده و گفتم مرا حلال کنید چون شما را نشناختم. ایشان با لبخندی مرامهمان کردند. به آیت الله عرض کردم دلم می خواهد با شما در ارتباط باشم و این امکان برای من فراهم باشد که در مشهد و یاحتی در قم نیز حضور شما شرفیاب شوم. ایشان گفتند که هر روز به جز پنجشنبه و جمعه، این امکان برای شما فراهم است.

آیا پس از این ماجرا به دیدار ایشان هم رفتید؟

بله چندین بار مشرف شدم. به عنوان مثال در عصریکی از روزهایی که ایشان در مشهد حضور داشتند به دلم افتاد که به نزدشان رفته و زیارتشان کنم. آدرس محل سکونت ایشان را در مشهد بلد بودم اما وقتی در کوچه های نزدیک به منزلشان رسیدم آدرس از ذهن من پرید. هرچه کردم آدرس به یاد من نیامد. کمی معطل و حیران شدم تا توسط شخصی به خانه ایشان راهنمایی شدم. پتویی روی تراس منزل انداختند و در کنار هم نشستیم. باهم مشغول گفتگو شدیم و ایشان چند توصیه مهم به من داشتند. ازجمله آنکه به من فرمودند سعی کن هر شب نماز لیله الدفن بخوانی. برخی افراد بی وارث یا بد وارث هستند که هر روزه فوت می کنند و کسی در شب اول قبر از آنها یادی نمی کند. تو برای آنها نماز بخوان و یادشان باش.

در یکی از دیدارهایی که با حضرت آیت الله بهجت داشتم ایشان به من فرمودند که این نکاتی که در ذهنت هست را اینقدر به بیرون نریز. بسیاری از آنها را باید برای خود نگه داری، این کلمات مانند گوهرهای گرانبهایی هستند که باید مانند جواهرات برای خود نگه داشته و هرجایی از آنها استفاده نکنی، من سعی می کردم این توصیه آیت الله را تاحد توان رعایت نماینم اما به خاطر خصوصیات اخلاقی چندان درآن موفق نبودم. روزی ایشان به من گفتند که دیدم نصیحت مرا نمی توانی انجام دهی، به حضرت توجه کردم دیدم ایشان به تو نظر دارند. از نظر من آزادی و هرطور می خواهی عمل کن.

خوش به سعادت شما که چنین سخن ارزشمندی را از آیت الله بهجت شنیدید

خود من هم تا مدتها از شنیدن این جمله شور و شعف داشتم و با دل و اراده ای محکم تر به هشتمین امام شیعیان خدمت می کردم. پس از آن علاقه من برای دیدار با حضرت آیت الله بسیار بیشتر شده بود. به عنوان مثال مدتی قصد داماد کردن پسرم را داشتم اما انگار مانعی در کار بود. یا مورد خوبی پیدا نمی کردیم و یا اینکه توافقات بین دو خانواده انجام نمی شد. روزی در قم بودم، اما از موضوع دامادی فرزندم فراموش کرده و تنها علاقه داشتم که خدمت آیت الله بهجت مشرف شوم. پس از تشرف ایشان با عصبانیت به من گفتند که به هیچ عنوان اینجا نمان و برو پسرت را داماد کن. نماز جناب جعفر را بخوان تا موانع برطرف شده و پسرت داماد شود. من هم به این توصیه عمل کردم، اتفاقا با خانواده ای که از سلاله حضرت رضا(ع) بودند آشنا شده و عروس سیده ای قسمت خانواده ما شد. تمام کارها تنها یک هفته به طول انجامید.

از خصوصیات دیگر رجال مذهبی هم برایمان بگویید

در مورد دیگر رجال می توانم از مرحوم میرزا جوادآقای تهرانی نام ببرم. ایشان هروقت به حرم مشرف می شدند در قسمت پایین پای حضرت نشسته و زیارت می کردند. به من هم توصیه اکید داشتند که در حرم حتما زیارت امین الله را بخوانم، بخصوص فرازهای پایانی را با توجه بیشتری قرائت کنم.

از آیت الله عظما گلپایگانی نیز خاطره ای دارم مبنی بر اینکه ایشان هر زمان که مشرف می شدند حدود چهل روز در مشهد بودند. همیشه می گفتند من جایی را انتخاب نمی کنم. هرکجا حضرت حواله کردند، همانجا می روم.

در یکی از سفرهایی که به مشهد داشتند در حرم مطهر رضوی برایم از ماجرایی گفتند که ظاهرا پدر و مادرشان نمی توانستند فرزندار شوند. از این قضیه بسیار ناراحت بوده و به امام رضا(ع) متوسل می شوند. پس از مدتی و در سن بالا خداوند من را به آنها می دهد و اسمم را به همین دلیل محمدرضا گذاشته اند. همچنین اجازه اجتهاد مرا حضرت رضا(ع) صادر کرده اند.

از مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی نیز به یاد دارم روزی را که در دارالحفاظ حرم در حال قدم زدن بودم و چشمم به یک روحانی نورانی افتاد. ایشان در کنار در ورودی از سمت مسجد گوهرشاد ایستاده و به ضریح با حالت حزن و اندوه نگاه می کردند. نزدیکتر رفتم و متوجه شدم که ایشان مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی هستند. ظاهرا به خاطر جمعیت زواری که گرداگرد ضریح مطهر بودند ایشان نمی توانستند به کنار ضریح رفته و حضرت را از نزدیک زیارت کند. به دلم افتاد که او را تا جای ضریح مشایعت کنم تا بتواند از نزدیک زیارت کند.   به ایشان گفتم آقا بفرمایید پایین تا به سمت ضریح برویم. با یک حالت خلوص خاصی از پله ها پایین آمدند. بردمشان به نزدیک ضریح و ایشان را به باب الزهرا(س) چسباندم. همانطور که می دانید ضریح مطهر چهارده حالت غرفه مانند دارد که هر کدام از آنها به ترتیب به نام یکی از معصومین(علیهم السلام) نامگذاری شده است. ایشان بسیار گریه کرده و منقلب شد. به من گفتند که چیزی می خواهم به تو بگویم. من روی پله ها رو به ضریح ایستاده بودم و در دل خود به امام(ع) می گفتم که آقا من چهل روز است که در مشهد هستم اما هنوز دستم به ضریحت نرسیده است. تا اینکه تو وسیله شدی و مرا به پیش ضریح بردی.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.