شاید همه‌چیز از طنزهای نود شبی شروع شد. تصویر پدر در این مجموعه‌ها با آنکه طعنه به پدر سنتی در گذشته می‌زد اما به راحتی به بازی گرفته شد.

پاییز  پدرسالار

پدر در این مجموعه‌ها یا مانند کاراکترهای خلق شده توسط حمید لولایی، سودجو ، خرابکار و مزاحم و یا دست و پاچلفتی و به درد نخور بود. سازندگان این سریال‌ها برای خنداندن مخاطب بدون توجه به تضعیف جایگاه پدری در خانواده هر بلایی که توانستند بر سر نقش پدر آوردند و از آن‌ها یا شمایلی هیچ‌کاره  مانند پدر مهران مدیری در نطقه‌چین ساختند و یا متهمی که باید می‌گریخت. به نظر می‌رسد این شوخی‌ها رفته‌رفته جدی شد و رد پای کمرنگ آن  از سینمای دهه ۸۰ با پدرانی از جنس صورتی در فیلم صورتی فریدون جیرانی به پدر خاکستری «دیشب باباتو دیدم آیدا» رسول صدرعاملی رسید و سینماگران انگار رودربایستی‌شان را با پدران کنار گذاشتند و در دهه ۹۰ به طور کامل از خجالت آن‌ها درآمده و تصویری عموماً سیاه از آن‌ها به نمایش گذاشتند.

خانه پدری/ کیانوش عیاری/۱۳۸۹  

خانه پدری فیلم  کیانوش عیاری محصول سال ۱۳۸۹ ایران است. نمونه خوبی برای آغاز دهه‌ای بود که تصویر پدران را از پدرسالاری سنتی به هیولایی که مقصر تمام اتفاقات است، رساند. ملوک دختر جوان یک خانواده سنتی است که به دلایل ناموسی، پدرش مهران رجبی او را کشته و در خانه دفن می‌کند. سینمای دهه ۹۰ در ادامه داستان این دفن را بارهای دیگر تکرار کرده است. 

حوض نقاشی/ مازیار میری/۱۳۹۱

می‌توان گفت یکی از معدود پدرهای خوب سینمای دهه ۹۰ در این فیلم شکل گرفته است. ایراد ماجرا از اینجاست که با نگاهی کلیشه‌ای به شخصیت‌های توان‌یاب مواجه هستیم و گویی تنها در جهانی معصومانه و دور از واقعیت پدر خوب وجود دارد و در دنیای واقعی که مابه‌ازاش در فیلم تصویر شده، پدر مفقود است و حضور چندانی ندارد.

هیس دخترها فریاد نمی‌زنند/ پوران درخشنده/ ۱۳۹۲

در این فیلم همان پدرانی که در برابر عمل ناموسی دخترانشان را می‌کشند، این بار در مواجهه با تجاوز به کودکانشان از ترس آبرو سکوت می‌کنند و زن‌ها تنها در مقابل این رنج و تعدی مجبور به سکوت و تحمل هستند. 

خانه دختر / شهرام شاه‌حسینی / ۱۳۹۳

دختری در آستانه عروسی به دلیل فشار خانواده همسرش برای رفتن پیش دکتر زنان دست به خودکشی می‌زند و پدر به جای اعتراض در مقابل سکوت کرده و علت خودکشی دختر را برملا نمی‌کند.

آخرین بار کی سحر رو دیدی؟/ فرزاد مؤتمن / ۱۳۹۴

در این دهه غیرت و همچنین پدران سنتی به شکلی مذموم طرح شده‌اند. در این فیلم پدر فردی سنتی و سختگیر است که کلمه‌ای بین او و دخترش رد و بدل نمی‌شود و پس از نبود چند روزه دخترش در پی یافتن او برمی‌آید و ماجرا به قتلی ختم می‌شود که به دست برادری غیرتی اتفاق افتاده و سحر بی‌رحمانه کشته و مدفون شده است.

دختر/ رضا میرکریمی /۱۳۹۴

میرکریمی در این فیلم خواسته نگاهی انتقادی به مقوله تعصب داشته باشد و  هر چند در این فیلم پدر شخصیتی تماماً سیاه ندارد، اما مقصر اصلی ماجراهاست و اوست که با تعصب خانواده را از خود رانده است.

لاک قرمز/ سیدجمال سیدحاتمی/ ۱۳۹۴

در این فیلم با پدری معتاد و دختری نوجوان مواجه هستیم. پدری که هیچ مسئولیتی در قبال خانواده‌اش ندارد و خانواده حتی پس از مرگ او از دست او و مشکلاتی که برایشان ایجاد کرده است، رهایی ندارند. 

بدون تاریخ، بدون امضا / وحید جلیلوند/ ۱۳۹۵

این فیلم  پدری از طبقه پایین را ترسیم می کند که به دلیل فقر ناچار است شکم فرزندانش را با گوشت مرده سیر کند و همین موضوع باعث مرگ فرزندش می‌شود و دست به عصیانی می زند که بسیار دیر است. اما پیش از این ماجرا هم خانواده درهم شکسته است و او پدر خسته و نامهربانی تصویر می شود.

مغزهای کوچک زنگ‌زده / هومن سیدی/۱۳۹۶

درست است که پدر در این فیلم در حاشیه تصویر شده است و هیچ تلاشی برای حل مشکلات فرزندانش نمی‌کند و حتی دختری را که به دست برادرانش تا پای مرگ رفته و زنده به گور شده، مخفیانه نجات می‌دهد، اما در انتها مقصر تمامی نفرت و خشم در خانواده معرفی می‌شود. 

آستیگمات/ مجیدرضا مصطفوی/۱۳۹۶

این فیلم دو پدر دارد. اولی پدری است که خانواده را رها کرده و زن در همه سال‌ها جورش را کشیده و حال که خانواده به نبودش عادت کرده می‌خواهد باز گردد و دوم پدری که حال بزرگ شده و خود مسئول خانواده است اما ناتوان در زیرزمین خانه زالو پرورش می‌دهد و فرزندش از او کینه دارد و دور است.

قصر شیرین /رضا میرکریمی / ۱۳۹۷

حامد بهداد در این فیلم یکی از پدرهایی است که دست‌کم راه رستگاری برایش از سمت کارگردان باز شده است. او پدری خطاکار است که خانواده‌اش را رها کرده و حتی پس از مرگ همسرش حاضر نیست مسئولیتی در  قبال فرزندانش داشته باشد، اما زن و مادرخانواده با حضور پررنگش حتی پس از مرگ روزنه‌ای برای نجات او گذاشته  است. 

بی‌صدا حلزون/ بهرنگ دزفولی/ ۱۳۹۸

شخصیت پدر در این فیلم ناشنواست و به همین دلیل در دنیای محدودی زندگی می‌کند. مادر هم با اینکه دارای همین کم‌توانی است، اما همه تلاشش را می‌کند تا فرزندش را با عمل پیوند از این دایره خارج کند و پدر از ترس از دست دادن فرزند، مانع بزرگ این ماجراست و تنها با حذف فیزیکی او و مرگش مشکلات برطرف می‌شود.

بی‌همه‌چیز/ محسن قرایی/ ۱۳۹۹

پدر که قهرمان مردم است درگذشته زنی را بی‌آبرو کرده و حالا برای فرار از تاوان حاضر است دخترش را قربانی کند و دست آخر مظلومانه خودکشی می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.