۱۰ سال پیش در چنین ایامی مجموعه‌ای از جنبش‌ها، اعتراضات و آشوب‌ها و یا اقدامات مسلحانه در برخی از کشورهای عربی شاخ آفریقا مانند تونس، مصر، لیبی و... علیه حکومت این کشورها آغاز شد که از آن با عنوان «بهار عربی» یاد می‌شود.

بهار عربی با چاشنی تبادلات انرژی

آن زمان در گزارش‌های خبری و رسانه‌ای، علت این اعتراضات، دیکتاتوری رژیم‌های حاکم، عامل آن ملت‌های خشمگین از این رژیم‌ها و اهداف این اعتراضات برقراری دموکراسی، حقوق بشر، عدالت و موضوعات انسانی یاد می‌شد. اکنون پس از گذشت ۱۰ سال از آغاز این اعتراضات، آیا دموکراسی در کشورهای عربی برقرار شده وحقوق بشر در همه‌ این کشورها رعایت می‌شود؟ به بهانه ۱۰سالگی این جنبش‌ها و شروع آن‌ها در سال۲۰۱۱ با «سامر کامل فاضل» کارشناس مسائل انرژی و تحلیلگر سیاسی سوری صحبت کرده‌ایم.

او به تببین ریشه‌ها، اهداف و عوامل راهبردی بهار عربی پرداخته و می‌گوید: سال‌های بین۲۰۰۰ تا۲۰۱۰ سال‌های جنگ انرژی نام گرفته و سند انرژی صادر شده توسط کنگره آمریکا در آن زمان که نتیجه تصمیم اتخاذ شده برای اجرای توافق‌نامه «کیوتو» بود، گواه این ادعاست. توافق‌نامه کیوتو که در سال۱۹۹۷ در ژاپن به امضا رسید، مبنی بر کاهش انتشار گازهای سمی ناشی از کارخانه‌های کشورهای صنعتی غرب بود تا ارزان‌ترین و کم‌هزینه‌ترین گاز با کمترین سطح تأثیر بر گرمای جهانی همراه باکاهش انتشار گازهای سمی جایگزین آن شود. طبیعتاً روسیه در صدر ذخایر جهانی گاز قرار دارد، سپس ایران، قطر، قزاقستان، ترکمنستان، ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی، امارات و نیجریه در جایگاه بعد قرار می‌گیرند.

کامل فاضل با اشاره به‌اینکه آن زمان روسیه به عنوان تولیدکننده نخست گاز در جهان، گاز مورد نیاز قاره اروپا را تأمین می‌کرد، می‌افزاید: اما در همین نقطه، آمریکا با متهم کردن روسیه به استفاده از گاز به‌عنوان اهرم فشار بر کشورهای اروپایی به استفاده سیاسی از اصطلاح گاز متوسل شد. به‌همین دلیل ایالات متحده شتابزده با اعلام خط لوله گاز «نابوکو» تلاش کرد مسیر گاز روسیه به اروپا را مسدود کند تا سلطه‌این کشور بر بازار گاز اروپا را در هم شکند. خط لوله نابوکو از آسیای مرکزی در قزاقستان و ازبکستان و ترکمنستان شروع می‌شود و به سمت غرب تا دریای خزر و آذربایجان و سپس گرجستان و ترکیه و بلغارستان به اروپا به‌دور از خاک روسیه امتداد می‌یابد.

سوریه و حیفا؛ دو نقطه راهبردی

این تحلیلگر سوری توضیح می‌دهد: اما این همه ماجرا نبود، خط لوله نابوکو تنها محدود به گازرسانی به اروپا نبود، بلکه هدف دیگری نیز داشت و آن انتقال گاز از طریق ترکیه و سوریه و از جنوب لبنان به «حیفا» در سرزمین‌های اشغالی بود. چنانچه وزیر انرژی وقت رژیم صهیونیستی از توافق با ترکیه که شریک واقعی در این خط لوله گاز بود، خبر داد. این توافق کمی قبل از جنگ ژوئیه۲۰۰۶ صورت گرفت، جنگی که هدف آن اخراج حزب الله از جنوب لبنان در راستای خدمت به پروژه انتقال گاز بود، اما شکست سختی متحمل شد.

وی با اشاره به‌اینکه برای راه اندازی خط لوله گاز دیگری از قطر از طریق عربستان سعودی و دریای سرخ به عسقلان و سپس به حیفا برنامه ریزی شده و قرار بود بازار آزاد گاز در دریای مدیترانه باشد و سپس خط دیگری از این خط لوله از طریق اردن، سوریه و سپس ترکیه به سمت اروپا منشعب شود، اضافه کرد: ایران هم آمادگی لازم برای

راه اندازی خط لوله گازی به طول۳هزارو۲۰۰ کیلومتر از ایران به عراق و سوریه را برای تأمین گاز اروپا از طریق دریای مدیترانه اعلام کرد. بانگاهی به همه این تئوری‌ها متوجه می‌شویم سوریه به مهم‌ترین گره این خطوط لوله متضاد در سراسر محورهای بین‌المللی و گره اقتصاد جهانی در آینده تبدیل شده است.

اختلاف کشورهای اروپایی و جرقه «بهار عربی»

کامل فاضل ادامه می‌دهد: از سوی دیگر، در قاره آفریقا، در سال۲۰۰۹ قراردادی بین شرکت روسی «گازپروم» و نیجریه برای ساخت پالایشگاه‌های گاز در این کشور و گسترش خط لوله گاز از طریق لیبی و ایتالیا به اروپا در دوران برلوسکنی امضا شد. برکناری برلوسکنی که موافقت خود را با این پروژه اعلام کرده بود و ارتباط نزدیک وی با «معمر قذافی» دیکتاتور پیشین لیبی اتفاقی تصادفی نبود! چنانچه ظهور گروه افراطی «بوکوحرام» در آن زمان در شمال نیجریه و انجام اولین عملیات تروریستی این گروه همزمان با امضای توافق‌نامه شرکت گازپروم روسیه با نیجریه روی خط لوله گاز مذکور موضوعی تصادفی نبود، بلکه آن‌ها می‌خواستند با ظهور این گروه تروریستی عملاً اجرای پروژه گاز مذکور را ناممکن سازند. طبیعتاً سرنگونی رژیم «زین العابدین بن علی» در تونس و رژیم «معمر القذافی» از جمله پیامدهای ناشی از توطئه برای شکست پروژه گاز بود.

این تحلیلگر سوری با بیان اینکه بررسی تقاطع این خطوط لوله گاز و جنگ شدید بین کشورهای بزرگ برای کنترل مهم‌ترین شریان‌ها و رگه‌های اقتصاد جهانی در سال‌ها و دهه‌های آینده نشان می‌دهد جرقه بهار عربی در حادثه خودسوزی «محمد بوعزیزی» جوان تونسی در پی اعتراض به شرایط سخت معیشتی زده نشد، تصریح می‌کند: هیزم اصلی این آتش لحظه‌ای بود که غرب از این حادثه برای آغاز طرح خود موسوم به بهار عربی بر اساس فهرست آمریکا برای طبقه‌بندی کشورها به‌عنوان دیکتاتور، سرکوبگر و عدم احترام به حقوق بشراستفاده کرد.  این تحلیلگر عربی ادامه می‌دهد: ایده بهار عربی برای تغییر رژیم‌های عربی یا اجرای دموکراسی و رعایت حقوق بشر نبود بلکه هدف، رسیدن‌به نقطه اصلی جدایی یعنی سوریه بود که اصلی‌ترین گره درگیری در جنگ خطوط لوله گاز محسوب می‌شد. از این رو هم گرایی ترکیه و قطر با سوریه قبل از شروع بهار عربی یعنی پیش از سال۲۰۱۱ و سفرهای «رجب طیب اردوغان» و «حمد آل ثانی» امیر قطر به‌سوریه برای متقاعد کردن رهبری آن در راستای عملی‌شدن پروژه خط لوله گاز قطر از طریق سوریه و ترکیه به اروپا به‌وجود آمد. اما مخالفت رهبری سوریه با این طرح موجب ایفای نقش ترکیه در حوادث بهار عربی به ویژه برای سرنگونی دولت سوریه و ورود هزاران تروریست مسلح از ملیت‌های مختلف در سراسر خاک این کشور شد.

مهم‌ترین نتایج ۱۰ ساله «بهار عربی»

این تحلیلگر سوری در پایان اضافه می‌کند: می‌توان گفت پروژه بهار عربی به طرز چشم گیری در فقیرشدن مردم کشورهای هدف و وخامت وضعیت اقتصادی آن‌ها، دامن زدن به روح نزاع و جنگ در میان فرزندان آن‌ها و گسترش سلاح و هرج و مرج در بینشان موفق بوده ، اما در سطح راهبردی، بهار عربی در تحقق اهداف مورد نظر از جنگ‌هایی که برای آن‌ها به بهانه دموکراسی و حقوق بشر برنامه‌ریزی شده بود، ناکام ماند. اتاق فکرهای سازمان سیا و متحدانشان برنامه‌های بزرگی را برای این بهار عربی در راستای پیروزی در جنگ اقتصادی واقعی در خطوط لوله گاز و انرژی طراحی و اجرا کردند که البته محور مقاومت نیز از درک راهبردی این واقعیت دور نبود و برای مبارزه با این طرح، وارد میدان شد و قطعاً در هر حوزه‌ای که آمریکا و متحدانش بخواهند تخریب کنند، در صحنه حاضر خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.