چینی ها و آمریکایی ها می دانند که احیای یک رابطه صلح آمیز و سازنده میان این دو کشور، اتفاقی است که باید به تدریج به وجود بیاید؛ اما تحولات هفته های اخیر نشان می دهد که جنگ اوکراین ممکن است نقطه عطفی برای روابط دوجانبه این دو، حداقل در حوزه اقتصادی باشد.

آیا جنگ اوکراین،تنش میان آمریکا و چین را کاهش داده است؟

گروه ترجمه قدس آنلاین (امیرمحمد سلطانپور) - جنگ اوکراین، چین را در تنگنا قرار داده است. چین به عنوان دوست روسیه و اوکراین، تمایلی به انتخاب طرف در این بحران را ندارد. برعکس، چینی ها می دانند که وقتی دو دوست با یکدیگر می جنگند، هدف اصلی باید پایان دادن به درگیری آن ها از طریق میانجیگری باشد. در حالی که موضع متوازن چین در رابطه با جنگ اوکراین سوء ظن هایی را در مورد طرفداری چینی ها از روسیه برانگیخته است، اما ادامه این موضع متوازن می تواند پایان جنگ را تسریع کرده و از طرفی دیگر تنش های چین را با ایالات متحده کاهش دهد.

هنگامی که جنگ اوکراین شروع شد، غربی ها موضع به ظاهر طرفداری از کرملین توسط چین را برجسته کردند، که بیشتر به خاطر امتناع مقامات چینی از استفاده از کلمه تهاجم برای توصیف حمله روسیه به اوکراین به وجود آمد. دیگر عامل بدبینی غربی ها، صحبت های مقامات چینی در مورد اینکه اقدامات ناتو تنش های روسیه و اوکراین را به این نقطه رسانده، و همینطور انتقاد چین به تحریم های اعمال شده توسط غرب بر علیه روسیه بود. اما غربی‌ها توجه کمتری به جنبه های دیگر یعنی درخواست‌های مکرر چین از همه کشورها برای احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی یکدیگر، سرزنش آشکار (اگرچه غیرمستقیم) روسیه و ارائه کمک‌های بشردوستانه به اوکراین داشتند.

در واقع، به نظر می‌رسید که غرب مشتاق پیدا کردن این تصور است که چین که تنها سه هفته قبل از حمله، با روسیه توافقنامه همکاری امضا کرده بود، در کنار روسیه است. در ۱۳ مارچ، یک روز قبل از دیدار با همتای چینی خود، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، هشدار داد که چین در صورت ارائه کمک نظامی به روسیه یا کمک به این کشور برای دور زدن تحریم‌های غرب، با عواقب جدی مواجه خواهد شد.

با این حال، دیدار هفت ساعته سالیوان با یانگ جیچی، مشاور ارشد سیاست خارجی چین، آنطور که انتظار می‌رفت دشمنانه نبود. یانگ موضع چین برای ترویج گفتگوهای صلح را تکرار و تاکید کرد که هرچه زودتر درگیری ها پایان یابد. روز بعد، ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت خارجه چین، اظهارات یانگ را تکرار و خاطرنشان کرد که چین کاملاً و به شکل مشخصی در این بحران بی‌طرف بوده و برای حل مشکل تلاش های سازنده خواهد داشت.

همین پیام در دیدار مجازی شی جین پینگ، رئیس جمهور چین با جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در چند روز بعد از آن نیز به وضوح دیده می شد. شی جینپینگ ناراحتی چین از دیدن اینکه روسیه و اوکراین برای حل اختلافات خود، به روش های نظامی روی آوردند را اعلام و ابراز امیدواری کرد که چین و ایالات متحده برای بازگرداندن صلح با یکدیگر همکاری کنند.

دلایلی وجود دارد که بر طبق آن می توان باور کرد که ایالات متحده پذیرای مواضع چین است. پس از نشست بایدن و شی جینپینگ، کاخ سفید زبان خود را نسبت به چین ملایم کرده و خاطرنشان ساخت که بایدن پیامدها و عواقب را در صورت ارائه «حمایت مادی» چین از روسیه اعلام کرده و بر حمایت خود از راه‌حل دیپلماتیک برای بحران تأکید کرد. علاوه بر این، دو رئیس جمهور بر اهمیت حفظ خطوط ارتباطی میان یکدیگر به منظور «مدیریت رقابت» بین آمریکا و چین تاکید کردند.

پس از این دیدار، چین با اعلام ارسال دور دیگری از کمک های بشردوستانه به اوکراین، شواهد بیشتری مبنی بر تعهد خود به بی طرفی به آمریکا ارائه کرد. و کین گانگ، سفیر چین در ایالات متحده نیز توضیح داد که در حالی که چین به دوستی بدون محدودیت خود با روسیه متعهد است، اما یک خط قرمز نیز دارد که آن احترام به منشور سازمان ملل است.

آمریکایی ها نیز، توسط نماینده تجاری خود، ۳۵۲ محصولی که اعتبار صادرات آن ها برای چین منقضی شده بود را دوباره احیا کردند. در حالی که این عدد کمتر از ۵۴۹ محصول مورد انتظار بود، اما بسیاری از تحلیلگران تجارت، این حرکت را به عنوان نشان دادن حُسن نیت توسط آمریکایی ها تفسیر کردند. اخبار بهتری نیز در رابطه با تجارت آمریکا و چین به گوش می رسد که شامل نزدیک شدن دو طرف به توافق بر سر کنار گذاشتن سخت گیری های چین در خصوص اجازه دادن به حسابرسان تجاری ایالات متحده برای بازرسی از شرکت‌های چینی می باشد.

چین مدت‌هاست که با درخواست‌های ایالات متحده برای بررسی اطلاعات حسابداری شرکت‌های چینی، از ترس اینکه شرکت‌ها مجبور به افشای اطلاعات حساس شوند، مخالفت کرده است. اما چین اکنون به برخی از شرکت‌های بزرگ خود آماده باش داده تا برای حسابرسی آماده شوند. بازار نیز از این تغییر استقبال کرده و قیمت سهام چین افزایش یافته است.

درست است که چنین اقداماتی به معنی پایان یافتن رقابت بین آمریکا و چین نیست. ایالات متحده همچنان باور دارد که چین با به کارگیری شیوه های تجارتی که آن را ناعادلانه توصیف کرده، مانند انتقال اجباری فناوری، غرب را که مدت ها از رشد اقتصادی آن حمایت می کرد فریب داده است. به این ترتیب، هر گونه حرکت از سوی بایدن برای نرم کردن سیاست سخت گیرانه در مقابل چین که آن را از دونالد ترامپ به ارث برده، به خاطر محدودیت های سیاسی با محدودیت مواجه خواهد شد. چین هم به نوبه خود، باور دارد که ایالات متحده به طور ناعادلانه ای سیاست مهار پیشرفت چین را دنبال می کند و آن را خیانت به شراکت اقتصادی دیرینه دو کشور می داند.

این باورها هر دو طرف را در حالت تدافعی قرار داده است. اما چیزی که هیچ یک از طرفین آن را قبول نمی کنند این است که بسیاری از ترس های آنان بی اساس و به جای اینکه منعکس کننده تهدیدات واقعی باشد، ناشی از عصبانیت و بی اعتمادی میان آن ها است.

می توان اطمینان داشت که احیای روابط صلح آمیز و سازنده میان چین و آمریکا باید به تدریج و با بازسازی مستمر اعتماد از دست رفته میان آن ها صورت گیرد. همانطور که یک ضرب المثل چینی می گوید: «یخی به ارتفاع یک متر تنها در مدت یک روز سرد تشکیل نمی شود.»

با این حال، همانطور که اشاره شد، جنگ اوکراین می تواند به تقویت و احتمال تغییر در روابط میان ایالات متحده و چین کمک کند و اقدامات اخیر ممکن است نقطه عطفی را حداقل در حوزه اقتصادی میان آن دو رقم بزند.

چین تلاشی برای توجیه جنگ اوکراین نکرده است؛ در مقابل، کمک های بشردوستانه چین به اوکراین، همراه با تاکید آن ها بر احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، به منزله توافق ضمنی با ایالات متحده و متحدانش است که جنگ باید پایان یابد و حاکمیت و استقلال اوکراین حفظ شود. در حالی که روابط ایالات متحده و چین راهی طولانی در پیش دارد، جنگ اوکراین به هر دو طرف یادآوری کرده که می توانند منافع مشترکی را در صلح و تعامل اقتصادی میان یکدیگر پیدا کنند.

*بازنشر مطالب دپارتمان ترجمه به منزله تأیید یا رد محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان قدس آنلاین منتشر می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مجید ۱۱:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۱/۱۶
    0 0
    سلام ترجمه عالی و روانی بود ولی متن خوبی نداشت. دقت کنیم اگر بازی به روال سابق ادامه میداشت راهی جز تبدیل آمریکا از ابرقدرت به قدرت باقی نمی ماند. و جایگاه ابرقدرتی چین تضمین میشد در ضمن بوجود آمدن یک اروپای متحد مستقل و قدرتمند. بنابراین آمریکا مانند یک قماربازهمیشه برنده وقتی میبیند که ادامه بازی قطعا باخت و واگذاری منافع به چین ، اروپا و در کل ایجاد یک جهان چند قطبی است، به راحتی زیر میز بازی میزند و با تحریک کشورها به جنگ (مثل روسیه و اوکراین) یا ایجاد کودتا در کشورهای مستقل (مثل کودتا در گرجستان اوکراین بیلوروس و ..... و شوربختانه در آینده نزدیک پاکستان) راه تجارت بین بازیکن های دیگر را میبندد (مثل چین و اروپا) به باور حقیر متنی که شما زحمت ترجمه آن را کشیدید نه یک تحلیل سیاسی روشن بلکه یک داستان برای گمراهی افکار عمومی جهت پیشبرد منافع نامشروع آمریکا است.