یکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲

قدس آنلاین

×
  • صفحه اصلی
  • سیاست
  • بین‌الملل
  • اقتصاد
  • جامعه
  • فرهنگ
  • ورزش
  • خراسان رضوی
  • رواق
  • استان‌ها
  • عکس
  • ویدیو
  • ویژه‌ها
    • اهالی حرم
    • خط قرمز
    • جهان امروز
    • مردم
    • ایران‌شهر
filterاخبار امروز
  • دو قدم مانده به انتهای خط

    محمدعلی بیاتی از زندگی با یک شغل نایاب و عواقبش می‌گوید

    دو قدم مانده به انتهای خط

    دکتر انگار یک چیزهایی تشخیص داده بود. گفت: «توی بدنت عفونت هست؛ یک عفونت خاص!» پرسید: «کارِت چیه؟» گفتم: «مین خنثی می‌کنم!» یک آزمایش مجدد و فوری نوشت و فردا که جوابش را دید، گفت: «خونت پُر عفونته. اگه فوری شیمی‌درمانی بشی، احتمال زنده‌موندنت بیشتره و می‌تونی بقیه عمرت رو با یک کپسول اکسیژن سر کنی.»

    ۱۴۰۲-۰۷-۰۱ ۰۲:۵۴
  • سالی دو ماه توبه می‌کردیم

    زندگی به روایت آدمی که تا انتهای سیاهی رفته

    سالی دو ماه توبه می‌کردیم

    این خال‌کوبی را دو سال پیش، همین‌موقع‌ها زده‌ام روی دستم. قبلش، ده سالی عرق‌ می‌خوردم. درست از دوازده سال پیش که اولین بار توی «دُبی» دو نفری رفته بودیم بالا، تا همین دو سال پیش. حالا نه که همیشه، ولی یک سالش را خیلی جدی گیر بودم...

    ۱۴۰۲-۰۶-۱۵ ۱۱:۳۶
  • گفتند: می‌توانی حر تعزیه باشی

    «توبه» به روایت «علی ایران»

    گفتند: می‌توانی حر تعزیه باشی

    راه‌پایم به جمع تعزیه‌خوان‌ها هم باز شده بود. از خیلی سال جلوتر، اول مُحرم اسبم را بهشان می‌دادم، ولی مرامم که عوض شد، خودم هم بیشتر باهاشان دمخور شدم. کم‌کم شروع کردم یاد گرفتن شعرهایشان. جوری که متوجه علاقه‌ام شدند. گفتند: «قیافه‌ات هم به مخالف‌خون‌ها می‌خوره»؛ یعنی به سپاهِ مقابل امام(ع).

    ۱۴۰۲-۰۶-۰۶ ۰۱:۳۵
  • «هیوا» یعنی امید / روایت «مهدیه شیخ» درباره ترس‌ها و شوق‌های یک زندگی معمولی

    روایت «مهدیه شیخ» درباره ترس‌ها و شوق‌های یک زندگی معمولی

    «هیوا» یعنی امید / روایت «مهدیه شیخ» درباره ترس‌ها و شوق‌های یک زندگی معمولی

    وسط‌های کرونا بود که فهمیدم داریم بچه‌دار می‌شویم، ولی خیلی نگذشته بود که بچه سقط شد. یک‌کم بعد دیدیم حرف‌ها شروع شدند؛ اینکه «اینا دیگه بچه‌دار نمی‌شن...» «بچه‌ بعدی‌شون هم نمی‌مونه...» و... از این‌جور حرف‌ها.

    ۱۴۰۲-۰۵-۲۹ ۱۷:۲۵
  • چطور آن روز سکته نکردم؟!

    روایت «محمد حاجی‌اسماعیلی» از زندگی یک کامیون‌دار

    چطور آن روز سکته نکردم؟!

    هشت خرداد هشتاد و نُه بود که کامیونم ذوب شد؛ توی انفجار معروفِ دکل بیست و چهار قصرشیرین. کامیون خودم که البته نه... فقط بیست تا قسطش را داده بودم. خودش دود شده و ماند چهل تا قسطش. با یک سوئیچ برگشتم خانه. پسرعمه‌ام که خودش پنج تا کامیون داشت، می‌گفت: «تو چجوری سکته نکردی اون روز؟»

    ۱۴۰۲-۰۵-۲۰ ۲۳:۵۱
  • پایان دوران کارد سلاخی!

    روایت «علی جوانمردی» از روزگار جاهلی و چاقوکشی

    پایان دوران کارد سلاخی!

    چند ماه از انقلاب گذشته بود که یک نفر توی محلمان به قتل رسید. چند روز بعد، ریختند و من را گرفتند. بعد هم بردند و نشاندند جلوی یک افسر. گفت: «تو رو اونجا دیدن.» گفتم: «بله. اونجا بودم. ولی کار من نیست.» گفت: «ببین، تو تا همین امروز سیزده تا دعوا داشتی که یه بلایی سر طرفت آوردی!»

    ۱۴۰۲-۰۵-۱۰ ۲۱:۳۸
  • مربعی از ۳۶ بخیه

    روایت «رسول صبوحی صابونی» درباره زندگی، بیماری، نابینا شدن و زیارت

    مربعی از ۳۶ بخیه

    کسی چه می‌داند ماجرای آدم‌های نابینا چیست، انگار همه حواس دیگرشان خیلی زود قد می‌کشد و جای نبودنِ چشم را پر می‌کند. لابد همین‌جوری هم هست که آدمی مثل «رسول صبوحی» هفت، هشت، ده کیلومتر راهِ بین خانه‌اش تا دم بست را خوش‌خوشک می‌آید و می‌رسد روبه‌روی پنجره فولاد گوهرشاد.

    ۱۴۰۲-۰۳-۲۵ ۱۵:۵۳
  • روزی مهمان‌ها را خود حضرت می‌رساند/ گفت‌وگو با خانم پاریاب میزبان زائران رضوی

    روایتی از خانم پاریاب که کارگری ساده است و خانه‌اش را رایگان در اختیار زائران قرار می‌دهد

    روزی مهمان‌ها را خود حضرت می‌رساند/ گفت‌وگو با خانم پاریاب میزبان زائران رضوی

    آدم‌های زیادی در این دنیا پیدا می‌شوند که برای کاری خیر بخشی از دارایی خود را می‌بخشند؛ اما آدم‌های کمی پیدا می‌شوند که بتوانند از اندک دارایی خود بگذرند.به قول قدیمی‌ها «این جور کارها دلِ گنده می‌خواهد.»

    ۱۴۰۲-۰۳-۰۴ ۰۶:۰۶
  • بند خدمت/ روایت زهرا شاهدی، خادمی که با استعانت از حضرت رضا(ع) در کار آزادی زندانیان است

    بند خدمت/ روایت زهرا شاهدی، خادمی که با استعانت از حضرت رضا(ع) در کار آزادی زندانیان است

    قرارمان را مسجد گوهرشاد می‌گذاریم. روبه‌روی گنبد، یک گوشه روی فرش‌های مسجد می‌نشینیم تا خادم بارگاه منور رضوی از خدمتی بگوید که یک روز از همین‌جا شروع کرد؛ از خدمتی که آن را به نام و با تکیه بر حضرت آغاز کرده‌است.

    ۱۴۰۲-۰۳-۰۳ ۲۱:۴۱
  • بیست و چهار پنج سال رانندگی جاده به روایت «محمد حاجی اسماعیلی» / یک تریلی اسکناس!

    بیست و چهار پنج سال رانندگی جاده به روایت «محمد حاجی اسماعیلی» / یک تریلی اسکناس!

    «محمد حاجی‌اسماعیلی» درست شبیه دورنمای تصویری است که از یک راننده کامیون سراغ داریم؛ آدم هیکل‌مند و چهارشانه با صدای دورگه، چهره آفتاب‌سوخته و البته یک بغل خاطره عجیب و غریب از چیزهایی که فقط برای آدمی مثل او اتفاق می‌افتند.

    ۱۴۰۲-۰۲-۱۴ ۰۶:۵۰
  • روایت «حسین اسدی» که انگار هر کجا کارش گیر کرده، خواسته‌اش را با حضرت(ع) در میانه گذاشته

    روایت «حسین اسدی» که انگار هر کجا کارش گیر کرده، خواسته‌اش را با حضرت(ع) در میانه گذاشته

    ماجرا باید همان چیزی باشد که توی علوم میان‌رشته‌ای بین معمار – شهرسازی و علوم انسانی درباره‌اش گپ زده می‌شودٰ: اینکه «مکان» این قابلیت را دارد که رفتار آدم‌ها را تغییر دهد.

    ۱۴۰۲-۰۲-۰۶ ۱۹:۰۵
نسخه دسکتاپ نسخه موبایل
logo

تمامی حقوق برای قدس آنلاین محفوظ است.

Nastooh Saba Newsroomطراحی و تولید: نستوه
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • آرشیو
  • قدس‌دیلی
بالا