«آبراه کوچکی در میان هور» به کارگردانی مرتضی پایهشناس و تهیهکنندگی یاسر فریادرس از تولیدات مرکز مستند سوره، روایتی است درباره آنهایی که در بنبست، امیدوارانه به جستوجوی کشف راههای تازه هستند. این مستند در نوزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت تندیس طلایی بهترین فیلم جشنواره در بخش «شهید آوینی» را به خود اختصاص داد.
یاسر فریادرس، تهیهکننده این مستند درباره ساخت «آبراه کوچکی در میان هور» اظهار میکند: در ابتدای کار، حوزه هنری اقدام بسیار خوبی انجام داد و یک بسته جامع طراحی کرد تا درباره قرارگاه نصرت و شهید علی هاشمی، مجموعهای از محصولات از جمله مستند، سریال، فیلم و کتاب تولید شود؛ به گونهای که مخاطبان بتوانند متناسب با علاقه خود، قالب مورد نظرشان را انتخاب کنند.
قرارگاه نصرت؛ سوژهای سری و انسانی
وی در ادامه با اشاره به اینکه در این چارچوب، به ما پیشنهاد شد درباره قرارگاه نصرت ـ که یک قرارگاه سری بود ـ مستندی بسازیم، تأکید میکند: تلاش ما این بود که از دل این سفارش، موضوعی را که به نظر خودمان درست و ضروری است، کشف کنیم. در پژوهشهای اولیه به این نتیجه رسیدیم که این روایت درباره آدمهای معمولی است که در شرایط بسیار سخت تلاش میکنند راهی برای خروج از بنبست پیدا کنند.
به نوعی، این موضوع برای ما به یک مسئله روز تبدیل شد؛ چراکه در شرایط دشوار امروز هم به چنین آدمهایی نیاز داریم؛ افرادی که در جایگاه خود تلاش میکنند راهی برای عبور از شرایط سخت پیدا کنند. از دل همین نگاه، موضوع مورد نظر خودمان را استخراج کردیم و نتیجه آن مستند «آبراه کوچکی در میان هور» شد؛ روایتی درباره افرادی که در آن برهه تاریخی احساس کردند میتوانند با حضورشان مشکلی را حل کنند.
کشف لحظات دراماتیک از دل اسناد عملیاتی
وی با اشاره به فرم فیلم تأکید میکند: مستند بر پایه فیلمهایی ساخته شده که در زمان خود، کارکرد دیگری داشتهاند. نیروهای قرارگاه نصرت که اغلب آدمهای گمنامی بودند، برای شناسایی منطقه و انتقال اطلاعات به فرماندهانشان، با دوربین وارد منطقه میشدند و شرایط را ثبت میکردند؛ اینکه چگونه میشود عملیات انجام داد، چگونه میشود زندگی کرد یا حتی غذا خورد. آنها در آن زمان به هیچ وجه فکر نمیکردند که این تصاویر روزی منتشر شود. این تصاویر صرفاً جنبه گزارشی و اطلاعات عملیاتی داشت. همین مسئله برای ما بسیار جذاب بود. در ابتدای فیلم هم میبینیم که افراد از یکدیگر فیلم میگیرند و حتی شوخی میکنند. هدف آنها صرفاً کمک و ثبت شرایط بوده است. برای ما کشف لحظات دراماتیک از دل این آرشیو وسیع و نمایش بیپرده و بدون فیلتر این تصاویر به مخاطب اهمیت زیادی داشت.
نقطه اتصال مخاطب با مستند
وی در پاسخ به این پرسش که بهعنوان سازنده، فکر میکنید نقطه اتصال اصلی مخاطب با این مستند کجاست، تصریح میکند: آرزوی ما این است که مخاطب حس کند او هم در شرایط سخت، اگر کاری از دستش برمیآید، میتواند انجام دهد. اگر این حس منتقل شود، به نظر من دستاورد بزرگی برای مستند خواهد بود. از نظر جذابیت، بیپرده بودن تصاویر، بدون واسطه بودن آرشیوها و نمایش تصاویری بسیار واقعی و ملموس از جنگ میتواند ارتباط مخاطب را تقویت کند. دیدن اینکه آدمها در هور چگونه زندگی میکردند، در آن شرایط سخت چه میکشیدند و اینکه افراد معمولی که بسیاری از آنها حتی تجربههای اولیه نظامی نداشتند، وقتی احساس نیاز کردند وارد میدان شدند، به نظرم از مهمترین نقاط اتصال مخاطب با این مستند است.
جشنواره سینماحقیقت، آغاز مسیر است نه پایان
این تهیهکننده در بخش دیگری از این گفتوگو درباره کم و کیف برپایی این دوره از جشنواره سینماحقیقت اظهار میکند: اگر بخواهم نگاهی کلی و نه صرفاً محدود به این دوره داشته باشم، باید بگویم ما سالیان زیادی است که درباره جشنواره «سینماحقیقت» صحبت میکنیم و همواره بر این نکته تأکید داشتهایم که این جشنواره قرار بوده یک شروع خوب باشد، اما متأسفانه این شروع هیچ وقت به طور مستمر ادامه پیدا نکرده و همین موضوع موجب گلایه مستندسازان شده است.
وی در ادامه با تشریح این گلایهها یادآور میشود: ما معتقدیم جشنواره یک ویترین است و بناست پس از آن، با پخش هدفمند توسط مراکز تولید و گسترش سینمای مستند، فیلمهایی که در جشنواره رونمایی میشوند، در طول سال به مخاطبان هدف خود برسند؛ چه از طریق تلویزیون و چه از سوی مراکز مختلف پخش. ممکن است فیلمی درباره کشاورزان ساخته شده باشد؛ طبیعتاً مخاطب هدف آن باید کشاورزان باشند تا فیلم به جامعه و اجتماع متصل شود و مستندساز خود را جدا از جامعه نداند.
فریادرس میافزاید: البته این موضوع الزاماً به خود جشنواره مربوط نمیشود. به نظر من جشنواره در این سالها یکی از مهمترین و پراهمیتترین جشنوارههای مستند کشور بوده است. نوع برگزاری منظم، سانسهایی که با استقبال مواجه میشوند و کیفیت کلی اجرا فوقالعاده و قابل قدردانی است. اما مسئله مهمتر این است که پس از جشنواره چه اتفاقی میافتد. به نظر من، این موضوع حتی از خود جشنواره هم مهمتر است. جشنواره هدف نهایی نیست. همه مدیران حوزه فرهنگی باید به این فکر کنند که پخش مستند به جشنواره ختم نشود و مدیران مستند، جشنوارهها را بازوی اصلی پخش خود ندانند.
پخش هدفمند؛ حلقه گمشده مستند
فریادرس با بیان اینکه بالاخره جشنواره هم مخاطب محدودی دارد، عنوان میکند: در خوشبینانهترین حالت، پرمخاطبترین فیلم جشنواره شاید مجموعاً در سه اکران حدود هزار مخاطب داشته باشد که عدد خیلی ویژهای نیست. ضمن اینکه بخش زیادی از این مخاطبان دوستان، مستندسازان، آشنایان و افرادی هستند که الزاماً مخاطب هدف آن مستند محسوب نمیشوند. بنابراین بسیار مهم است که پس از جشنواره، این حلقه اتصال حفظ شود و پخش هدفمند مستند بهصورت مستمر ادامه پیدا کند؛ نه اینکه همهچیز شبیه یک ماراتن کوتاه تمام شود.
تولید برای تولید؛ آسیبی جدی در مستندسازی
وی در ادامه به راهکارهایی برای توسعه جامعه مخاطبان مستند و خارج کردن آن از دایره محدود علاقهمندان جشنواره اشاره میکند و میگوید:
یکی از راههای اصلی این است که مسیر را از پخش به تولید برگردانیم، نه اینکه صرفاً تولید برای تولید انجام شود. بسیاری از مراکز فیلمسازی ما عملاً به بنگاههای تولید تبدیل شدهاند؛ در فضای خلأ تولید میکنند و سال بعد دوباره تولید جدیدی انجام میدهند. این انباشت تولید سبب شده مستندها به مخاطب خود نرسند.
جامعه میگوید چه مستندی باید ساخته شود
در واقع یکی از راهکارها این است که جامعه به شما بگوید چه چیزی بسازید؛ یعنی پخش به شما بگوید که اکنون نوبت ساخت چه نوع مستندهایی است و دسترسی مخاطب به مستند چگونه میتواند بهتر فراهم شود.
در این سالها مثالهای موفقی هم داشتهایم؛ مثلاً مرکز مستند سوره تجربه موفق اکران مستند «هیچ کس منتظرت نیست» را داشت که برای مخاطبان زندانی در زندانها نمایش داده شد و در واقع به مخاطب هدف خود رسید.
من معتقدم مخاطب مستند، مخاطب خاص است؛ اما خاص بودن به معنای کم بودن نیست. گاهی یک مخاطب خاص میتواند بخش وسیعی از جامعه باشد مانند مستندی که برای دانشآموزان ساخته میشود.
آیندهای روشن برای مستند در جهان
وی تأکید میکند: یکی از آسیبها از سمت مدیران مستند این است که اگر یک فیلم مستند به مخاطب واقعی خودش نرسد، ممکن است آن مخاطب به طور کلی از مستند فاصله بگیرد. مثلاً اگر مستندی مثل «هیچ کس منتظرت نیست» اشتباهاً برای گروهی غیرمرتبط مانند ورزشکاران نمایش داده شود، ممکن است نتیجه معکوس بدهد. ضمن اینکه پژوهشهای متعددی نشان میدهد در سالهای اخیر، تنها قالب سینمایی که رشد چشمگیر و قابل توجهی در جهان داشته، مستند بوده است. به نظر من، در آینده نیز به دلیل واقعیت و حقیقتی که در ذات مستند وجود دارد، اقبال عمومی به آن بسیار بیشتر خواهد شد.




نظر شما