حمله با سلاح سرد به سه طلبه مشهدی در صحن پیامبر اعظم حرم امام رضا(ع) خبری بود که سه‌شنبه هفته‌گذشته طی خبری فوری منتشر شد و فضای رسانه‌ای کشور را تحت‌تاثیر قرار داد.

فعال کردن گسل مذهبی _ قومیتی با مهره تکفیری

به گزارش قدس آنلاین، حمله با سلاح سرد به سه طلبه مشهدی در صحن پیامبر اعظم حرم امام رضا(ع) خبری بود که سه‌شنبه هفته‌گذشته طی خبری فوری منتشر شد و فضای رسانه‌ای کشور را تحت‌تاثیر قرار داد. به وقوع پیوستن این حادثه، آن‌ هم به فاصله چند روز از حواشی تلخ بازی ایران-لبنان در چهارچوب رقابت‌های مقدماتی جام‌جهانی ۲۰۲۲ و منع ورود بانوان به استادیوم امام رضا(ع) که با برخورد تند و تکان‌دهنده نیروهای امنیتی با تعدادی از بانوان همراه شد و افکار عمومی را نگران و خشمگین کرد، زنگ خطری برای آگاه کردن مسئولان کشوری بود؛ زنگ هشداری نسبت به فضای مستعد این شهر برای وقوع بحران‌های امنیتی و خطرناک که پیش و بیش از هرچیز سرمایه اجتماعی نظام را با تهدید روبه‌رو خواهد کرد و درنهایت امید مردم است که درنتیجه بی‌توجهی به این زنگ‌خطر آسیب می‌بیند. نکته قابل‌توجه و تا حدی بدیهی که اگر به‌درستی تدبیری همیشگی و مستمر برای جلوگیری از وقایع تلخ مشابه آنچه به فاصله کمتر از ده روز در مشهد رخ داد توسط مسئولان امر برای آن اندیشیده نشود، شاهد گسترش دامنه امواج این چالش‌های امنیتی به سایر نقاط کشور خواهیم بود. ساده‌ترین راهی که برای جلوگیری از وقایع اینچنینی به‌نظر می‌رسد، افزایش بار مادی و روانی هزینه اشتباهات مسئولانی است که تصمیمات‌شان اثر مستقیمی بر رخداد چنین وقایعی دارد. در ادامه ضمن بررسی مهم‌ترین بسترهای ایجاد نزاع در مشهد مصادیق بحران‌آفرین برخی مسئولان مورد نقد قرار گرفته است. 

نزاع شیعی- سنی
ممکن است وجود حرم مطهر امام رضا(ع) و فراوان بودن حوزه‌های علمیه در مشهد این تصور را برای بسیاری از مردم به‌وجود بیاورد که استان خراسان رضوی به لحاظ مذهبی، جمعیتی یک دست شیعی دارد. این درحالی است که در برخی از مهم‌ترین شهرهای مرزی این استان نظیر سرخس، تایباد و تربت‌جام بیش از۵۰ درصد جمعیت شهرستان مردمانی پیرو مذهب تسنن هستند و به‌علاوه‌ این شهرها جمعیت قابل‌توجهی از اهل تسنن نیز در خود مشهد مقدس ساکن هستند. 
تصور غلط از فضای مذهبی استان خراسان رضوی اگر افکار مدیران نهادهای سیاستگذار را نیز تحت‌تاثیر قرار دهد، ضمن اینکه می‌تواند منجر به اعمال سیاست‌های وحدت‌شکن شود، زمینه را برای سوءاستفاده و تفرقه‌افکنی گروه‌ها و دولت‌های معاند نیز فراهم می‌کند. نمونه طراحی برای اختلاف را در کنش‌های اخیر رسانه‌های خارج‌نشین شاهد بودیم. بعد از حمله به دو طلبه اهل سنت در گنبدکاووس علی‌رغم اینکه منابع رسمی شخصی بودن این جنایت را تایید کردند، رسانه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین با طرح گمانه‌هایی غلط و جانبدارانه عوامل اعتقادی را عامل حمله به این دو طلبه اهل سنت معرفی می‌کردند. سه‌روز بعد از این حادثه و درحالی‌که جامعه هنوز در شوک جنایت گنبدکاووس بود، جنایت دیگری با هدف تکمیل پازل تفرقه‌افکنی در شهر مشهد رخ داد. روز سه‌شنبه جوانی ۲۱ ساله، مهاجر و ازبک‌تبار به نام عبداللطیف مرادی تحت‌تاثیر تفکرات تکفیری خود با سلاح سرد به سه روحانی شیعه در صحن پیامبر اعظم(ص) حرم مطهر امام رضا(ع) حمله می‌کند و یکی از آنها را به شهادت می‌رساند. بعد از انتشار تصاویر این جنایت در فضای مجازی همزمان با جریحه‌دار شدن افکار عمومی، عده‌ای سعی کردند از فضای احساسی پیش‌آمده در جهت ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی استفاده کنند، درحالی‌که در شرایط کنونی با توجه به تجربه تلخ دعواهای قومی مذهبی در کشورهای منطقه همگان به این مساله مهم واقفند، نسبت غلط دادن این تفکر جنایتکارانه به برادر اهل سنت خطایی است که دامنه بحران به گسترش داده و موج انتقام جویی مسلمانان را علیه یکدیگر به‌راه می‌اندازد. از طرفی در آن سوی ماجرا بلافاصله بعد از حادثه‌ تلخ مشهد علمای اهل سنت خراسان رضوی این جنایت را محکوم کردند، مولوی توکلی امام‌جمعه اهل سنت تایباد گفت: «این حمله را محکوم می‌کنیم و درحقیقت پشت‌صحنه این حمله استکبار جهانی است.» 
مولوی شریف‌الدین جامی، امام‌جمعه اهل سنت تربت‌جام نیز در این رابطه اظهار داشت: «از دیدگاه ما مردم اهل سنت تجاوز کردن به اولیاءالله به‌خصوص امام رضا(ع) حرام است.» 
اگرچه موضع سریع علمای اهل سنت استان خراسان رضوی و اعلام محکومیت این جنایت منجر به مرزبندی به‌موقع با عوامل وحدت‌شکن شد اما برای جلوگیری از چنین حوادثی در آینده صرفا به اعلام موضع نمی‌شود اکتفا کرد. نهادهای فرهنگی و متفکران مذهبی اهل سنت و اهل تشیع باید با توجه به فضای مذهبی حاکم بر استان خراسان رضوی به‌خصوص در مناطق حاشیه‌ای مشهد و شهرهای مرزی تلاش ویژه‌ای را جهت معرفی ارزش‌های انسانی دین اسلام به مردم به‌کار گیرند تا در درازمدت تداعی چهره غلط از مذاهب اسلامی در این استان دستمایه‌ای برای تفرقه قرار نگیرد. 

نزاع ایرانی_ افغانستانی
قرابت نزدیک فرهنگی و شرایط کشور جنگ‌زده افغانستان ایران را به مقصد مناسبی به مهاجران افغانستانی تبدیل کرده است. 
آنطور که امیرعبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان در نشست همسایگان افغانستان که اخیرا در چین برگزار شد پنج‌میلیون مهاجر افغانستانی درحال‌حاضر در ایران سکونت دارند. این سکونت اما اکنون سابقه تاریخی پیدا کرده و سرنوشت مردم دو کشور را تا حد زیادی به‌هم گره زده است. حضور مهاجران افغانستانی در جنگ هشت‌ساله ایران و حضور آنها درکنار نیروی‌های ایرانی در نبرد علیه تکفیری‌ها در سوریه نمونه‌هایی از تاثیرات مثبت حضور مهاجران افغانستانی است. تاریخچه مثبت حضور اتباع افغانستان در ایران نشان‌دهنده وجود ظرفیتی است که ایران می‌تواند برای ایجاد قدرت نرم و جلوگیری از تنش با حکومت‌های افغانستان از آن بهره ببرد. حکومت‌هایی که از زمان شکل‌گیری افغانستان همواره تحت‌تاثیر قدرت‌های خارجی با ایران دچار چالش بوده‌اند.
اگرچه سکونت غیرقانونی بسیاری از مهاجران افغانستانی که هویت‌شان ثبت نشده است چالش‌هایی را نیز برای ایران ایجاد کرده است اما وجود چالش در مدیریت حضور مهاجران نباید منجر به نادیده انگاشتن تعاملاتی شود که در چند ۱۰ سال حضور اتباع افغانستانی در ایران ایجاد شده است. 
نادیده انگاشتن این همبستگی بین دو ملت و بیان اظهارات تفرقه‌انگیزانه و غیرکارشناسی منجر به تهییج احساسات خشونت‌آمیز مردم دو کشور علیه یکدیگر شده و بحران‌های امنیتی شدیدتری را ایجاد می‌کند و توقع می‌رود حداقل مسئولان امنیتی چنین ملاحظه‌ای را بهتر درک کنند. 
اما سه‌شنبه‌شب محمود احمدی‌بیغش، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در اظهارنظری عجیب و کنایه‌آمیز در توئیتر نوشت: «حمله گستاخانه تبعه افغانی به سه روحانی در صحن حرم مطهر امام رضا(ع) نشان از اتفاقات ناخوشایند توسط مهاجران بی‌هویت افغانی برای کشور در آینده دارد. حمایت از طالبان منفور لکه ننگی برای ماست. تا دیر نشده باید همه اینها را بدون هیچ دفع‌الوقتی از کشور اخراج کرد. فقط استان تهران توسط یک میلیون و ۶۰۰ هزار افغانی محاصره شده است.»
احمدی‌بیغش درحالی ایران را متهم به حمایت از طالبان می‌کند که تاکنون هیچ مقام رسمی در ایران چنین چیزی را مطرح نکرده و حتی سفارت طالبان در ایران نیز بازگشایی نشده است. 
استفاده از عباراتی نظیر محاصره تهران و طرح ایده خروج بدون دفع‌الوقت نشان از احساسی و غیرکارشناسی بودن اظهارات این عضو کمیسیون امنیت ملی دارد. 
بیان چنین اظهاراتی آن هم درست در همان روزی که بی‌بی‌سی فارسی بلافاصله بعد از جنایت در حرم رضوی در مصاحبه‌ای جهت‌دار به سراغ ذبیح‌الله مجاهد رفته و این بعد از حرف‌های او را بازنشر می‌کند: «افغان‌ها در ایران با برخورد نادرست مواجه هستند» و«از ایران می‌خواهیم مهاجران افغان را آزار و اذیت ندهد.» صرفا به تکمیل شدن پازل ایجاد تفرقه و تقابل ایرانی، افغانستانی کمک می‌کند که جریان استعمار آن را طراحی کرده و غول‌های رسانه‌ای نیز به اجرا آن مشغول هستند. 
بی‌بی‌سی در ادامه این مصاحبه در اظهارنظری غیرمستدل بدون اشاره به مصداق خاصی می‌نویسد: «اخیرا گزارش‌هایی از مخالفت‌هایی با حضور مهاجران افغان در برخی از شهرهای ایران منتشر شده است، ویدئوها و عکس‌هایی از بدرفتاری نشر شده که در شبکه‌های اجتماعی واکنش‌هایی داشته است.»
در چنین فضایی که جریان رسانه‌ای غربی سعی در به آشوب کشیدن آن دارد واضح است که بحث در مورد دوگانه‌سازی ایرانی و افغانستانی برای امنیت ملی ایران چیزی جز تنش درپی ندارد. 
چنین چالشی در مورد خراسان رضوی که ۳۰۲ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد و یکی از دروازه‌های ورود مهاجران این کشور به ایران است و به‌طور ویژه‌تر شهر مشهد که یکی از کانون‌های میزبانی از مهاجران افغانستانی بوده و بیش از ۹۰ درصد از مهاجران افغانستانی خراسان رضوی را در خود جای داده است شدت بیشتری یافته و اظهارنظر درمورد نیز آن دقت بیشتری را می‌طلبد. 
ارائه پاسخ‌های غیرمنطقی و هیجانی به چالش‌های حضور مهاجران افغانستانی نظیر اخراج آنها بدون توجه به پیوستگی‌های چنددهه‌ای بین دوملت و نیز بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های افراد فقط مساله را پیچیده‌تر می‌کند. 
قبل از هرگونه تصمیمی واضح است که مهاجران حاضر در ایران باید به لحاظ هویتی شناسایی شوند تا متناسب با شرایط هر فرد نظیر مدت حضور در ایران و روابط خانوادگی او برای چگونگی حضور یا عدم‌حضور وی تصمیم‌گیری صورت گیرد. 

انتهای پیام

منبع: فرهیختگان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.