مشهد این روزها شاهد یکی از متفاوتترین تولیدات نمایشی سالهای اخیر است؛ نمایشی که از دل شاهنامه فردوسی برخاسته و با نگاهی امروزی، مفاهیم میهن، ایمان، قدرت و انسان را در صحنه بازآفرینی میکند. «هیولاکُش» عنوان اثری است که با نویسندگی مهدی سیمریز و کارگردانی محمد جهانپا از ۲۸ مهرماه ۱۴۰۴ هر شب ساعت ۱۹ در سالن اصلی تئاتر شهر مشهد اجرا میشود و تا ۲۳ آبان ادامه خواهد داشت که امکان تمدید هم وجود دارد. این اثر با تهیهکنندگی امیرحسین شفیعی به همت خانه نمایش امید (حوزه هنری کشور) و با حمایت حوزه هنری خراسان رضوی تولید شده است.
«هیولاکش» ادامه مسیر پژوهشی و نمایشی گروهی است که پیشتر با آثاری چون «افسانه ماردوش» و «رؤیای اسبی به نام شبرنگ» توان خود را در بازخوانی حماسههای ایرانی نشان داده بود. این بار نیز جهانپا و سیمریز به سراغ داستان گشتاسپ رفتهاند؛ پادشاهی که در کشاکش میان قدرت و مسئولیت، با آزمونی درونی روبهرو میشود و برای نجات وطن باید از هیولایی بگذرد که نه در دشت و میدان، بلکه در درون انسان نهفته است.
نمایش در سه پرده طراحی شده و تلفیقی از حرکت، موسیقی زنده و جلوههای تصویری را در بستری از دکور مینیمالیستی و فرم فیزیکال ارائه میدهد. نگاه اثر بیش از آنکه بازآفرینی تاریخی باشد، تلاشی است برای طرح دوباره مفاهیم شاهنامه در نسبت با انسان امروز؛ نسلی که میان سنت و مدرنیته، میان تعهد و میل به پیشرفت، درگیر انتخاب است.
این پروژه حاصل چهار ماه تمرین فشرده و همکاری بیش از ۳۰نفر از بازیگران و عوامل مشهدی است؛ هنرمندانی که از هنرستان هنرهای زیبا و دانشگاههای تئاتر انتخاب شدهاند و با شور و دقت، اجرای اثری ملی و فاخر را رقم زدهاند. جهانپا در این پروژه کوشیده نسل تازه تئاتر مشهد را در کنار تجربههای خود به کار گیرد و ترکیبی از انرژی جوان و نگاه حرفهای ایجاد کند.
در ادامه، گفتوگوهایی با سه نفر از چهرههای اصلی این پروژه یعنی محمد جهانپا، کارگردان نمایش که از هدف و نگاه خود به شاهنامه میگوید؛ ساجد اندرون، بازیگر نقش گشتاسپ که از دشواریها و لایههای این شخصیت سخن میگوید و علی قناعت، خواننده و راوی اثر که تجربه پیوند موسیقی اصیل ایرانی با تئاتر حماسی را روایت میکند انجام دادهایم.
وطن، محوریت اصلی هیولاکش است
محمد جهانپا از روند تولید این اثر گفت: هیولاکش سومین همکاری من و مهدی سیمریز در حوزه شاهنامه فردوسی پس از نمایشهای« افسانه ماردوش» و «رؤیای اسبی به نام شبرنگ» است. خوشبختانه در شبهای گذشته با بازخورد بسیار خوبی مواجه شدیم؛ چه از سوی اهل هنر و دانشگاه و چه از مردم. این دیده شدن، مزد زحمات تمام اعضای گروه است و اتفاقی خوشایند به شمار میآید.
او درباره ویژگیهای اجرایی نمایش افزود: نمایش از نظر کارگردانی، تلفیقی از فرم، تصویر، ویدئووال و دکور مینیمالیستی است و بهشدت بر بازی بازیگران متکی است. لحظاتی در نمایش وجود دارد که هم نوجوانان و هم جوانان با آن ارتباط برقرار میکنند. این همان ویژگی شاهنامه است؛ اثری که برای هر سن و هر قشر از جامعه، نگاهی تازه دارد. در شاهنامه کودکی و بزرگسالی رستم را میبینیم، عاشقانههای بیژن و منیژه را داریم، و در کنار آن کاراکترهایی چون گردآفرید نشان میدهند که فردوسی به تمام لایههای اجتماعی ـ از زنان تا جوانان و نوجوانان ـ دقت داشته است. در هیولاکش مسئله محوری، وطن است. تلاش کردیم بازنمایی تازهای از فضای پهلوانی و نگاه خاص شاهنامه ارائه دهیم. رویکرد ما به شخصیت گشتاسپ نیز بر همین اساس است؛ چون معتقدیم نوجوانان به الگوهایی از این دست نیاز دارند. نسلی داریم که گذشته را نمیپذیرد، میخواهد جلوتر برود و زودتر به موفقیت برسد. این نمایش در واقع گفتوگویی میان نسل امروز و میراث فرهنگی ماست.
جهانپا درباره مسیر کاری خود توضیح داد: من در تمام ژانرها کار کردهام؛ از نمایشهای رئال مانند«کُنار» گرفته تا آثار آیینی همچون «عاشقستان» و «آهوان». اما احساس میکنم نسبت به شاهنامه بیتوجه شدهایم، در حالی که این اثر میتواند بازخوردهای مثبتی برای جامعه داشته باشد، به همین دلیل دوباره به شاهنامه بازگشتم.
کارگردان هیولاکش درباره وضعیت استقبال مخاطبان از تئاتر در مشهد نیز اظهار کرد: شرایط تئاتر در مشهد به گونهای است که تماشاگر، تماشاگر میآورد. وقتی افراد نمایش را میبینند و خوششان میآید، خودشان تبلیغ کار ما را میکنند. این ارتباط عاطفی و حسی با اثر، به ویژه به دلیل مضمون وطن، تأثیر بسیار مثبتی بر مخاطب دارد. امیدواریم بتوانیم تئاتر مشهد را با آثار فاخر و اصیل، بیش از پیش پویا و زنده نگه داریم. هدف ما تنها اجرای یک نمایش نیست، بلکه ایجاد فرصتی برای رشد جوانان و زنده نگه داشتن روح شاهنامه است. امیدوارم این مسیر ادامه پیدا کند.
طمعی که درس عبرت شد!
ساجد اندرون، بازیگر نقش اصلی این نمایش (گشتاسپ) که خود نیز کارگردان و مربی نمایش خلاق برای کودکان است، با اشاره به سابقه همکاری خود با گروه «جلوه هشتم» به سرپرستی محمد جهانپا گفت: ما عضو گروه جلوه هشتم آقای جهانپا هستیم و هر زمان متنی را که ایشان پیشنهاد میکند ـ معمولاً هم از آثار شاهنامه است ـ با علاقه میپذیریم. در این پروژه نیز ابتدا بازیگر دیگری برای نقش گشتاسپ در نظر گرفته شده بود، اما چون نتوانست ادامه دهد، آقای جهانپا این نقش را به من پیشنهاد کرد. من هم با کمال میل پذیرفتم و به تمرینات رفتم، هر چند آن زمان نمیدانستم نقش تا این اندازه سنگین و دشوار است. پس از این همه سال معتقدم همه میتوانند دیده شوند و حق دارند انتظار داشته باشند نقش اصلی بگیرند. در این نمایش اصلاً پارتی و رابطه معنا ندارد، چون به نظرم کسی جرئت نمیکند نقش گشتاسپ را بگیرد؛ به دلیل اکتهای زیاد، بدلکاریها و دیالوگهای طولانیای که دارد.
او ادامه داد: نقش گشتاسپ واقعاً سخت است. در برخی صحنهها نفس کم میآورم اما به احترام مخاطبی که بلیت خریده و برای دیدن نمایش آمده، تمام توانم را میگذارم تا بهترین اجرا را ارائه دهم. استفاده از متون شاهنامه و فضای حماسی اثر برایم بسیار جذاب بود. ترکیب گروه فرم و فیزیکال، آواز، بدلکاری، حس وطنپرستی و غروری که در گشتاسپ وجود دارد و در نهایت طمعی که به درس عبرت ختم میشود، برایم تجربهای ارزشمند بود.
میخواستم تجربه کنم که یک پادشاه ایرانی چگونه راه میرود، نگاه میکند و سخن میگوید. چالشبرانگیزترین بخش کار، حفظ تعادل حسی از ابتدا تا انتهای نمایش است. گشتاسپ از جوانی تا میانسالی را طی میکند و بازیگر نباید در هیچ صحنهای از این مسیر زمانی خارج شود. ما باید تحولی به تماشاگر نشان دهیم تا از زمانی که گذاشته راضی باشد. از آنجا که نقش من پر از حرکت و دیالوگ است، اگر در صحنهای نفسنفس بزنم یا حس سنم در نقش تغییر کند، تماشاگر متوجه میشود و از اثر فاصله میگیرد. تماشاگر نباید احساس کند بازیگر تحت فشار است. سعی کردهام نقش را طوری بازی کنم که طبیعی و باورپذیر باشد، تا هر کسی فکر کند خودش هم میتوانست چنین نقشی را بازی کند.
هدف ما آشنایی نسل «زد» با شاهنامه بود
اندرون با تأکید بر اهمیت آشنا کردن نسل جوان با شاهنامه گفت: خیلی مهم است بدانیم چطور باید نسل زد را با فردوسی و شاهنامه آشنا کنیم. این نسل معمولاً هیچ آشنایی با شاهنامه ندارد و حتی تمایلی هم به شناخت آن نشان نمیدهد. نسل زد در جهانی متفاوت از ما زندگی میکند؛ از نوع گفتار تا علایقش. اما وقتی به سمت هنر و تئاتر میآید، فرصت خوبی است تا او را با ریشههای فرهنگی خودش آشنا کنیم.
ما در این نمایش از زبان سخت و کلاسیک استفاده نکردیم، بلکه دیالوگها را محاورهای و امروزی نوشتیم تا مفاهیم شاهنامه بهصورت غیرمستقیم منتقل شود. در این مسیر نیز واکنش بچهها جالب بود. معمولاً بچهها به شخصیتهای منفی علاقه دارند. در سینما ابزارهای زیادی برای جذاب کردن این شخصیتها وجود دارد، اما در تئاتر این کار دشوار است و بخش بزرگی از آن به دوش بازیگر است.
باید بتوانی در نقش منفی باشی اما تماشاگر تو را دوست داشته باشد. گشتاسپ با وجود آنکه شخصیتی منفی دارد، معنویت و خلوتی با خدای خود نیز دارد. اگر خندههایش زیبا، راه رفتنش باصلابت و مبارزههایش اصولی و جذاب باشد، تماشاگر با او همراه شده و از این طریق به شاهنامه نزدیکتر میشود.
سالنهای تئاتر مشهد رو به تعطیلیاند
این بازیگر در بخش دیگری از سخنانش با انتقاد از کمبود حمایت از آثار حماسی گفت: به اندازه نمایشهای کمدی از آثاری چون شاهنامه حمایت نمیشود، چون مردم معمولاً به دنبال لحظات شاد هستند. ما در این نمایش جذابیتهای بصری و میدانی مختلفی قرار دادیم تا مخاطب را همراه کنیم، اما واقعیت این است که وضعیت تئاتر مشهد از نظر حمایت مسئولان مناسب نیست. در حال حاضر بسیاری از سالنهای خصوصی مشهد در آستانه تعطیلیاند. نه تنها سالن دولتی جدیدی ساخته نشده، بلکه گاهی سنگاندازیهایی میشود تا سالنهای خصوصی بسته شوند.
مشهد پس از تهران، دومین قطب تئاتر کشور است، اما فقط دو یا سه سالن دولتی فعال دارد. از مسئولان محترم تقاضا دارم بودجهای برای ساخت سالنهای جدید در نظر بگیرند. هر چه بستر فعالیتهای نمایشی گسترش یابد، آموزش و اجراهای تئاتری نیز بیشتر خواهد شد، اما با این روند، تئاتر مشهد در مسیر افول قرار میگیرد.
در مشهد هم میتوان دیده شد
علی قناعت، خواننده و بازیگر، این روزها در نمایش هیولاکش در نقش خنیاگر یا همان راوی داستان حضور دارد. او درباره چگونگی همکاری با این پروژه و دغدغههایش در حوزه تئاتر و موسیقی توضیح داد: من موسیقی آواز اصیل ایرانی را دنبال میکنم، به همین دلیل به این موضوع علاقهمند بودم. خودم با کارگردان صحبت کردم و پیشنهاد دادم اگر نیاز به خواننده دارند، حضور داشته باشم. صدایم را برایشان فرستادم و خوشبختانه پذیرفتند. چون مدتها بود دنبال کاری فاخر بودم که بتوانم با عشق انجامش دهم.
در مشهد میشود دیده شد، همان طور که در هر جای دیگری هم میشود. یک هنرمند اگر خودش بخواهد، میتواند دیده شود و این موضوع اصلاً ربطی ندارد که کجا باشد. بازیگر باید خودش پیشقدم شود، با کارگردان صحبت کند، رزومه بدهد و حتی تست بازیگری بدهد. تست دادن اصلاً عیب نیست. متأسفانه بعضیها آن را کسر شأن میدانند، در حالی که هیچ ایرادی ندارد. تست دادن یعنی تلاش برای رسیدن به هدف.
وقتی محتوا به کمدی میبازد...
قناعت درباره وضعیت تئاتر مشهد نسبت به تهران تصریح کرد: وضعیت تئاتر مشهد اصلاً مناسب نیست. نمیدانم چه طرز فکری در ذهن مردم شکل گرفته که کارهای طنز، به ویژه طنزهای سخیف، فروش بیشتری دارند. بسیاری از نویسندگان خلاقیت کافی ندارند و از شوخیهای تکراری یوتیوبی و اینستاگرامی استفاده میکنند، در حالیکه مردم میتوانند همانها را در فضای مجازی ببینند.
به جای اینکه نویسنده یا بازیگر خلاقیت نشان دهد، همه چیز شده شوخیهای سطحی و بیمحتوا. مردم مشهد بیشتر برای سرگرم شدن به تئاتر میآیند تا برای دیدن یک اثر جدی. البته تماشاگران حرفهای هم داریم که کارهای خوب را دنبال میکنند، اما غالب اجراهای امروز صرفاً جنبه سرگرمی دارند. بسیاری از خانوادهها به دلیل شوخیهای نامناسب این تئاترها حتی نمیتوانند همراه خانواده به دیدنشان بروند.
فضای هنر نباید به هر شکل و هر قیمتی به منبع درآمد تبدیل شود. ما نویسندگان و کارگردانان خلاق زیادی داریم که آثار خوب و فاخر تولید میکنند، اما متأسفانه بهدلیل حجم بالای کارهای سطحی، این آثار دیده نمیشوند. در نهایت کارگردان یا تهیهکننده برای بازگشت هزینهها مجبور میشود همان شوخیهای سخیف را وارد کار کند تا بفروشد، یا کلاً کنار بکشد.
قناعت در پایان نیز درباره نمایش هیولاکش گفت: هیولاکش اثری است که مخاطب میتواند از آن بیاموزد و با اشعار فردوسی آشنا شود.
با اینکه آرامگاه فردوسی در همین نزدیکی ماست، اما آن طور که باید به او و آثارش توجه نکردهایم. امیدوارم این نمایش بتواند گامی هر چند کوچک در آشتی مردم بهویژه نسل جوان با شاهنامه باشد.




نظر شما