تحولات منطقه

سریال «دشتستان» که به قسمت‌های پایانی خود نزدیک می‌شود، با قصه چند دانشجو در یک خوابگاه آغاز شد اما آن طور که انتظار می‌رفت نتوانست در جذب مخاطب موفق باشد و در قامت یک سریال تماشایی و دلچسب ظاهر شود.

دشتستانی که خاطره خوش روزگار جوانی را زنده نکرد
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

سریال «دشتستان» که به قسمت‌های پایانی خود نزدیک می‌شود، با قصه چند دانشجو در یک خوابگاه آغاز شد اما آن طور که انتظار می‌رفت نتوانست در جذب مخاطب موفق باشد و در قامت یک سریال تماشایی و دلچسب ظاهر شود.
این سریال به کارگردانی امیر بشیری و تهیه‌کنندگی آرمان زرین‌کوب با تلفیق ژانرهای کمدی و فانتزی در درام سعی داشت فضایی پرانرژی و جذاب برای مخاطب خلق کند تا روایتش از یکنواختی یا تلخی بیش از حد داستان دور شود، اما نتیجه‌ای که حاصل شد، سریالی متوسط از نظر ساختاری و بدون حرف مهمی در مضمون بود.
ماجراهای ۶دانشجوی سریال «دشتستان»، بسیاری را به یاد سریال خاطره‌انگیز «روزگار جوانی» انداخت، سریالی که سال ۱۳۷۷ به کارگردانی مرحوم شاپور قریب و براساس فیلم‌نامه‌ای از اصغر فرهادی ساخته شد و روی آنتن شبکه تهران رفت. این سریال هم قصه ۶جوان شهرستانی را روایت می‌کرد که برای تحصیل در دانشگاه به تهران آمده بودند و دست سرنوشت آن‌ها را سر راه یکدیگر قرار داده بود تا در خانه‌ای اشتراکی کنار هم باشند. سریال روزگار جوانی نه تنها در زمانه خودش یکی از مجموعه‌های نمایشی پرمخاطب تلویزیون بود که حتی در بازپخش‌های بعدی از شبکه آی‌فیلم هم مورد استقبال واقع شد.
۲۷ سال بعد، امیر بشیری سریال دشتستان را با فیلم‌نامه‌ای از محمد نقایی روی آنتن شبکه یک سیما برد که قصه آن هم با محوریت چند دانشجوی شهرستانی بود که به پایتخت آمده‌اند و در یک سوئیت دانشجویی، ماجراهای مشترکی پیدا می‌کنند. اگرچه این دو سریال در ظاهر قصه‌ای شبیه به هم دارند اما تفاوت نسل‌ها و دغدغه‌های متفاوت دانشجویی در هر روزگار، این قیاس را می‌تواند مع‌الفارق کند اما چرا «دشتستان» در قامت یک سریال دانشجویی مانند «روزگار جوانی» توفیق مورد انتظار را کسب نکرد؟
به گفته جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون، این سریال کمدی فانتزی کمترین سنخیت را با واقعیت‌های روز اجتماعی کشور دارد و در گفت‌وگو با خبرنگار ما می‌گوید: سازندگان سریال تلاش داشتند اثری بین واقعیت و تخیل بسازند ولی بیشترین بخش این سریال صرف تخیل و فانتزی شده است و به جز خلق موقعیت‌های اندکی از زیست اجتماعی دانشجویی، نشانه‌ای از تفکرات، تعلقات، گرایشات یا مشکلاتی که دانشجویان امروز با آن مواجه هستند، دیده نمی‌شود.
او با اشاره به موقعیت فانتزی سریال و شکست زمانی آن، خاطرنشان می‌کند: قصه سریال با درنوردیدن مرز واقعیت و پیوند با گذشته تاریخی، ماجراهایی را روایت می‌کند که چندان ارتباطی با زیست دانشجویی امروز ندارد یعنی به مسائل و مشکلات دانشجویان امروز و زندگی دانشجویی آن‌ها به قدر کافی نمی‌پردازد.

فقط برای سرگرمی

او «دشتستان» را مجموعه‌ای صرفاً سرگرم‌کننده توصیف کرده و می‌گوید: اگر غیر از این بود باید حرف‌هایی می‌شنیدیم یا پیام‌هایی از این سریال دریافت می‌کردیم که با مسائل و دغدغه‌های دانشجویان امروز ارتباط داشته باشد حتی به برخی از مشکلات مشترک اجتماعی امروز مثل تنگناهای معیشتی، گرانی یا بالا بودن اجاره بها پرداخته می‌شد چون این مسائل جزو دغدغه‌های عمومی بیشتر دانشجویان است ولی در این سریال ماجراهایی اتفاق می‌افتد که ارتباطی با واقعیت‌های زندگی دانشجوی امروز ندارد.
این منتقد معتقد است: غرق فانتزی شدن ایرادی ندارد ولی باید نقدهای اجتماعی هم در دل خودش داشته باشد مثلاً فانتزی در آثار سروش صحت هم پررنگ است اما آثار او لایه‌های انتقادی جدی هم دارد. وی عنوان می‌کند: گاهی فیلمساز برای طرح موضوعی که نمی‌تواند به صورت مستقیم درباره آن طرح مسئله کند و یا به خاطر ذوق هنری، قصه‌اش را در قالب فانتزی نشان می‌دهد اما فرم فانتزی هم مرزهایی دارد و اگر قرار است ماجراهای اصلی درباره مسائل و مصائب روز باشد بایستی پیوند درست و منطقی با موقعیت‌های خیالی و فانتزی داشته باشد.
او اضافه می‌کند: شخصیت‌های سریال در رفت و آمد میان جهان تخیل و واقعیت می‌توانستند انتقادهای اجتماعی هم داشته باشند، به بیان ساده‌تر آن موقعیت فانتزی باید حرفی برای گفتن داشته باشد؛ چرا که یکی از انگیزه‌های انتخاب این قالب، بازگویی و بازسازی بخشی از مشکلات و مسائل انتقادی و اجتماعی است که نمی‌توان آن‌ها را مستقیم گفت.
آذین با بیان اینکه طرح این انتقادات و مشکلات آن قدر در آثار نمایشی مدیوم‌های مختلف زیاد شده که به نظر می‌رسد فیلمساز برای انتخاب فرم فانتزی بایستی حرف‌های مهم‌تری را می‌زد، خاطرنشان می‌کند: مسائل و مشکلات دانشجویان امروز بسیار پیچیده‌تر از گذشته است. حتی سریال‌های قدیمی با موضوع زندگی دانشجویی که در خاطر مردم مانده‌اند، به گرفتاری‌ها، باورها و حتی درگیری‌های عاشقانه آن‌ها در آن دوره می‌پردازند ولی در «دشتستان» چنین مضمونی را نمی‌بینیم و فقط یکسری ماجراها میان دنیای واقعی و جهان تخیل می‌گذرد که چندان هم جذابیت ندارد، چون فیلمساز بهره کافی از جلوه‌های ویژه نبرده است.

جای خالی مسائل مردم

به نظر می‌رسد دشتستان نه تنها در ساختار یک سریال فانتزی، جذابیت‌های زیادی ندارد که در مضمون هم حرف مهمی نمی‌زند.
آذین درباره اینکه چرا سریال‌های اخیر تلویزیون به ویژه آثاری که توسط فیلم‌سازان جوان ساخته می‌شوند چندان مورد استقبال مخاطبان قرار نمی‌گیرند، می‌گوید: یک اثر نمایشی زمانی می‌تواند با مخاطب ارتباط خوب و سالمی برقرار کند که دو ویژگی مهم داشته باشد؛ یکی اینکه از منظر استانداردهای فرمی در سطحی قابل قبول باشند که شامل فیلم‌نامه خوب، شخصیت‌پردازی قابل باور، انتخاب درست بازیگران و کارگردانی قوی می‌شود و دومین مسئله هم مضمون و پیام سریال است که برای مخاطب اهمیت پیدا می‌کند.
به باور او، شاید سریالی از نظر ساختار هنری قابل دفاع باشد اما اگر حرفی برای گفتن نداشته باشد، مخاطب آن را پس می‌زند. وی می‌افزاید: سریال‌های تلویزیونی برای مخاطب عام تولید می‌شوند پس مردم باید علایق، خواسته‌ها و نیازهایشان را در این قاب کوچک نمایشی ببینند در غیر این صورت علاقه‌ای برای دنبال کردن سریال پیدا نمی‌کنند.
آذین، دشتستان را از نظر جنبه ساختار هنری در سطحی متوسط توصیف می‌کند که از نظر مضمون، عمق و دقت زیادی ندارد.
به گفته او علاوه بر سطح کیفی سریال، عوامل بیرونی دیگری همچون تنگناهای معیشتی و آلودگی هوا نیز در ارتباط نگرفتن مردم با این سریال‌ها نقش دارد که منجر به ریزش مخاطبان تلویزیون در سال‌های اخیر شده است.
او با رد این فرضیه که گفته می‌شود شاید این سریال‌ها در بازپخش بهتر دیده شوند، تأکید می‌کند: اگر این حرف‌ها امروز شنیده نشوند در آینده هم شنیده نمی‌شوند. سریالی مثل «سلطان و شبان» در هر دوره‌ای از تلویزیون پخش شود به دلیل جهانشمول بودن قصه‌اش، مخاطب دارد ولی این سریال‌ها حرفی برای گفتن ندارند که در بازپخش دیده شوند.

سریال‌های آنتن پرکن

این منتقد معتقد است: سریال‌هایی همچون دشتستان فقط آنتن پرکن هستند و این وظیفه آنتن پرکنی را صدا و سیما به مرکز سیمرغ داده تا سریال‌هایی با هزینه کمتر تولید کند و می‌گوید: ۸۰ درصد برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیونی نقش آنتن‌پرکنی دارند یعنی مضمون و محتوای به درد به خور اجتماعی در آن‌ها وجود ندارد و تولیدشان هم توسط جوانانی کم‌تجربه انجام می‌شود.
به عقیده آذین، اگرچه تشکیل مرکز سیمرغ با هدف حمایت از جوانان هنرمند و مستعد بود اما به این معنا نیست که تبدیل به مرکزی برای آزمون و خطای جوان‌ها شود و خطاهایی را که چندین دهه پیش، فیلم‌سازان تلویزیونی تجربه کرده بودند، نسل جوان امروز آن را تکرار کند، مثلاً سریال «روزگار جوانی» چند دهه پیش ساخته شد و قرار نیست دوباره کپی ضعیف‌تری از آن ساخته شود.
او با انتقاد از سیاست یکجانبه‌نگری مدیران صدا و سیما و راندن هنرمندانی که از دل تلویزیون برآمده بودند، یادآور می‌شود: نباید به بهانه جوان‌گرایی، در را به روی هنرمندان باتجربه بست. وقتی عمده تولیدات تلویزیون آنتن پرکن هستند یعنی همچنان درهای صدا و سیما به روی هنرمندان حرفه‌ای و مجرب بسته مانده است. الان به جز داوود میرباقری و ابراهیم حاتمی‌کیا که مشغول ساخت «سلمان فارسی» و «موسی(ع)» هستند، همچنان درها به روی نیروهای باتجربه و قدیمی بسته است و همین رفتارها موجب دل‌آزردگی و دلسردی هنرمندان برآمده از تلویزیون می‌شود.
به باور آذین، جوان‌گرایی فقط به معنای میدان دادن به نسل جوان نیست بلکه باید به اندیشه‌ها، ایده‌ها و سلایق نو بها داده شود که اگر این اتفاق بیفتد شاید تلویزیون بتواند جلو ریزش مخاطبانش را بگیرد و حتی سبب آشتی مردم با رسانه ملی شود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha