موضوع شفایافتگان به عنوان فصلی از کرامات امام رضا(ع)، در طول تاریخ هزار و ۲۰۰ ساله حرم مطهر، همواره محل توجه عموم ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت(ع) بوده ‌است.

 اینجاست طبیبی که ندارد نوبت

همه ما درباره بیمارانی که با توسل به امام هشتم(ع) از رنج بیماری رهایی یافته‌اند چیزهایی شنیده یا شاید دیده‌ایم.  موضوع شفایافتگان حرم رضوی طی قرن‌های متمادی، کانون توجه نویسندگان و گزارشگران نیز بوده ‌است و در این زمینه اسناد متعددی می‌توان در متون تاریخی یافت. مثلاً شما می‌توانید با کمی سعی و مطالعه، نمونه‌هایی از این گزارش‌ها را در کتاب‌هایی مانند «عیون اخبارالرضا(ع)»، «بحارالانوار»، «مناقب» ابن شهرآشوب ساروی و «اصول کافی» بیابید. در دوران معاصر هم مجموعه آثاری که به صورت اختصاصی درباره کرامات حضرت رضا(ع) و مقوله شفایافتگان به رشته تحریر درآمده ‌است، کم نیست؛ نمونه‌اش کتاب دو جلدی «کرامات الرضویه» است که اواخر دهه ۱۳۴۰، توسط علی‌اکبر مروج‌الاسلام گردآوری و منتشر شد. بخش دیگری از این روایات دوران معاصر که شاید درباره آن‌ها اطلاعات زیادی ندارید، گزارش‌هایی هستند که در نخستین مطبوعات انتشاریافته ایران، درباره کرامات امام رضا(ع) و شفایافتگان منتشر شده ‌است. تفاوت این گزارش‌ها با مستنداتی که در کتاب‌ها مشاهده می‌کنید، در به‌روز بودن آن‌هاست؛ یعنی به قول خبرنگاران، خبر انتشار یافته «داغِ داغ» بوده ‌است و افزون بر اصل گزارش، فضای رویداد را هم به خوبی ترسیم می‌کند.

نخستین گزارش مطبوعاتی در ایران

نخستین خبر مطبوعاتی درباره شفایافتگان حرم رضوی در روزنامه وقایع اتفاقیه منتشر شد؛ اتفاقی که در ۱۱ جمادی‌الثانی سال ۱۲۶۸ق. روی داد و البته ماوقع آن در روزنامه شماره ۶۶ وقایع اتفاقیه، مورخ ۱۶ رجب سال ۱۲۶۸ق. منتشر شد: «در یازدهم ماه جمادی الثانی [۱۲۶۸ قمری] شخصی از زوار بیمار و مشرف به مرگ گردید. کسان او از مشاهده حالت احتضار، خیلی گریه و زاری کردند. مادرش از روی کمال اعتقاد به اعجاز جناب امام همام علی‌بن‌موسی الرضا علیه‌السلام متوسل به آن بزرگوار شد... از اعجاز آن بزرگوار و حُسن عقیده زن مزبور، حالت احتضار آن شخص مریض به صحت مبدل شد و از جای خود حرکت کرد و گفت که... جناب امام رضا علیه و علی آبائه آلاف التحیه و الثناء را به چشم خود مشاهده کردم و از توجه آن حضرت مرض من به صحت مبدل گردیده آثار صحت و قدرت بر حرکت بر من ظاهر شد. کسان او از ظهور این معجزه و صحت یافتن مریض خود تقدیم شکرگزاری و نذر و نیاز نمودند». به احتمال زیاد این گزارش باید قدیمی‌ترین گزارشی باشد که درباره این موضوع در تاریخ مطبوعات ایران منتشر شده ‌است. نمونه‌های دیگری از این گزارش‌ها را می‌توان در شماره‌های ۱۸۰، ۲۰۹، ۲۶۵ و ۳۳۹ روزنامه وقایع اتفاقیه مشاهده کرد که «سیدمحمد سیدقطبی» در کتابی با عنوان «شفایافتگان حرم امام رضا(ع) در آینه مطبوعات» آن‌ها را با دقت جمع‌آوری کرده ‌است.

نخستین گزارش مطبوعاتی در مشهد

شهر مشهد از سال ۱۳۱۸ق. و به همت میرزاصادق‌خان ادیب‌الممالک، صاحب نخستین روزنامه خود با نام روزنامه «ادب» شد. گزارش‌های این روزنامه درباره مشهد و وقایع آن، از این منظر که گزارشگران و نویسندگان به کانون خبر نزدیک بوده‌اند و آن را بی‌واسطه نقل می‌کردند، حائز اهمیت بالایی است. در همین روزنامه است که برای نخستین بار گزارشی از شفایافتن فردی در حرم مطهر امام رضا(ع) درج شده ‌است؛ گزارشی که در ماه ذی‌الحجه سال ۱۳۱۸ق (۲۱ فروردین ۱۲۸۰)، با قلم خودِ ادیب‌الممالک فراهانی تنظیم شد و در صفحه آخر شماره ۱۶ این روزنامه به چاپ رسید. راوی و شاهد عینی این گزارش منحصربه‌فرد و بسیار مهم، میرزا عبدالله دبیرالتولیه از خادمان کشیک چهارم حرم رضوی بوده ‌است.

البته ادیب‌الممالک تأکید می‌کند برای تأیید این خبر، به گزارش وی اکتفا نکرده و از افراد موثق دیگری هم صحت این گزارش را تحقیق کرده ‌است: «در علاجش سرّ مطلق را ببین / در مزاجش جلوه حق را ببین. در این خصص بدواً مکتوبی مفصل و با امضا از جناب مستطاب مقرب الحضره الرضویه آقامیرزا عبدالله دبیرالتولیه خادمباشی کشیک چهارم به اداره رسید و بعدها نیز اخبار متواتره و شهادات متکاثره بر تصدیق و صحت این امر مسموع گردید و به تحقیق پیوست». ادیب‌الممالک پس از این مقدمه، به شرح ماوقع می‌پردازد و در روزنامه ادب می‌نویسد: «در روز مبارک عید أضحی (قربان) که کشیک چهارم بود، مقارن ظهر شخصی محمدحسین نام مشهور بناوه‌کش از اهل مشهد مقدس که دیرگاهیست بمرض فلج مبتلا گشته و بطوری از کمر بپایین بیحس و حرکت بود که کشان‌کشان با سینه راه میرفت، برای استشفا و طلب بهبودی از این داء عضال و مرض مزمن که طبیبان حاذق از مداوا و علاجش استعفا نموده و آیت یأس بر او خوانده بودند، بآستان مبارک حضرت مولانا الامام و سیدنا الهمام حجه الله علی خلقه ابوالحسن علی بن موسی الرضا ارواحنا لتراب نعال زائریه الفداء ملتجی و متوسل گردید... و چون از روی صدق و نیاز و گداز آغاز نمود، تیر دعایش بهدف اجابت رسید و کام امیدش نوشداروی عافیت نوشید؛ چون برآورد از میان جان خروش / اندر آمد بحر بخشایش بجوش. یکمرتبه از جا برخاست و کمر مردی راست کرد و پای‌کوبان و تسبیح‌کنان بی‌هیچ گونه علت و رنجی در محضر جمع کثیری از خادم و زائر و بومی و مسافر از آن روضه مینونشان بخانه خود روانه گشت». بعدها نیز در روزنامه‌های انتشار یافته در مشهد نمونه‌هایی از چنین گزارش‌ها و اخباری را می‌توان یافت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.