سر سعودی‌ها به سنگ سخت یمن خورد؟

محمد بن‌سلمان، ولیعهد جوان، جویای نام و جنجالی عربستان سعودی در مصاحبه‌ای با نشریه آمریکایی آتلانتیک به سوالاتی درباره مسائلی مانند رقابت با ایران، قتل خاشقچی روزنامه‌نگار منتقد سعودی و همچنین روابط با آمریکا پاسخ داده است.
نقطه مهم این مصاحبه که روز پنجشنبه هفته گذشته منتشر شد، به اظهارات ولیعهد سعودی درباره روابط ریاض و تهران بازمی‌گردد. این مساله از آنجا مهم تلقی می‌شود که می‌تواند در عرصه منطقه‌ای تاثیرات شدیدتری نسبت‌به دیگر سخنان وی ازجمله اظهار تاسف درباره کشته شدن خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه داشته باشد.
محمد بن‌سلمان در مصاحبه خود با آتلانتیک تاکید کرده که عربستان و ایران راهی به‌جز همزیستی مسالمت‌آمیز با یکدیگر ندارند. وی در این‌باره گفته است: «آنها همسایه ما هستند و همسایه ما تا ابد باقی خواهند ماند. ما نمی‌توانیم از آنها رهایی یابیم و آنها نیز نمی‌توانند از ما رهایی یابند، پس بهتر است مسائل را حل کنیم.» دومین مقام کشور عربستان همچنین با اشاره به مذاکرات میان این کشور و ایران طی چندماه گذشته اعلام کرد: «ما طی چهارماه بحث‌هایی انجام دادیم و اظهارات بسیاری از طرف سران ایران شنیدیم که مورد استقبال ما در عربستان سعودی قرار گرفت. ما به بررسی جزئیات این بحث‌ها ادامه خواهیم داد و امیدوارم به یک موضع برسیم که برای هر دو کشور خوب باشد و آینده درخشانی برای عربستان و ایران ایجاد کند.» ولیعهد سعودی که از مخالفان سنتی توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ میان ایران و قدرت‌های جهانی به‌حساب می‌آید، در این مصاحبه تلاش کرده تا درباره موضوع هسته‌ای مواضعی تقریبا دوپهلو اتخاذ کند که چندان نشان‌دهنده تغییر نظر او نیست، هرچند عدم مخالفت جدی‌اش را نیز مشهود می‌سازد.
بن‌سلمان در این‌باره با اشاره به توافق هسته‌ای گفته است: «من فکر می‌کنم هر کشوری در جهان که بمب هسته‌ای داشته باشد خطرناک است، بنابراین ما نمی‌خواهیم شاهد توافق هسته‌ای ضعیفی با ایران باشیم که در پایان به همین نتیجه ختم شود.» این اظهارات رنگی از موافقت ریاض با توافق هسته‌ای ندارد، اما آشکارا نشان می‌دهد سعودی‌ها دیگر اراده‌ای برای مخالفت جدی با آن نیز ندارند.
به‌نظر می‌رسد مفاهمه میان ایران و عربستان سعودی که به مدت تقریبا یک‌دهه تنش‌های بسیار شدیدی را در نبردهای منطقه‌ای با یکدیگر تجربه کرده‌اند، درحالی‌که به‌دلیل کینه‌توزی خاندان سعودی مفاهمه بسیار دور از دسترس تلقی می‌شد، هم‌اکنون به‌دلیل سنگینی واقعیت‌ها دردسترس قرار گرفته است.

  چه دلایلی باعث هراس عربستان از ایران شده است؟
ایران به‌دلیل «دیدگاه انقلابی» خود که مبتنی‌بر مبارزه با ستمگران ازجمله پادشاهان و دیکتاتوری‌هاست و همچنین وجود «ماهیت شیعی» خود قادر به ایجاد امواج سهمگین علیه عربستان‌سعودی است.
دیدگاه‌های انقلابی ایران فارغ از دین و مذهب می‌تواند الگویی امیدبخش برای مبارزان در سطح منطقه باشد که به زیان حکومت‌های محافظه‌کار از جمله عربستان‌سعودی و امارات است.
همچنین در میان کشورهای عربی غرب آسیا تعداد شیعیان بسیار زیاد است، به‌گونه‌ای که در عراق به‌عنوان پرجمعیت‌ترین کشور عربی منطقه با ۴۰ میلیون جمعیت دارای اکثریت تقریبا ۷۰ درصدی شیعیان است. از سوی دیگر شیعیان در نظام حکومتی سوریه، لبنان و یمن نقشی اساسی برعهده دارند و از نفوذ قابل‌توجهی در دیگر کشورهای منطقه برخوردارند. در عربستان‌سعودی که ۳۴ میلیون نفر جمعیت دارد و دومین کشور عربی پرجمعیت غرب آسیا تلقی می‌شود، شیعیان با ۱۰ تا ۲۰ درصد جمعیت، یک اقلیت بسیار مهم به‌شمار می‌روند که بیشتر نیز در مناطق نفتخیز شرقی این کشور ساکن هستند.  آنچه شیعیان را در منطقه پرقدرت‌تر می‌سازد اتصال جغرافیایی‌شان به ایران است که از سوی شیعیان عرب یک عنصر هویتی مهم برایشان به‌حساب می‌آید.  از این رو عربستان‌سعودی به‌شدت خود را در دایره‌ای از گروه‌ها و دولت‌های شیعه و همچنین گروه‌های سنی مبارز در محاصره می‌بیند که هرکدام به‌نحوی با ایران در ارتباط هستند. به‌جز دلایل ماهیتی، سعودی‌ها دلایل ساختار دیگری نیز برای هراس از ایران دارند. ایران یک کشور تاریخی، پرجمعیت و با منابع گسترده ازجمله جمعیت بالاست که قدرت نظامی آن در صورت تحرک می‌تواند آسیب زیادی برای دیگران درپی داشته باشد. مجاورت این قدرت با عربستان، برای سران ریاض یک معمای امنیت ایجاد کرده، زیرا آنها مانند سران دیگر دولت‌ها نمی‌توانند دربرابر یک دولت دیگر تنها به اعتماد تکیه کنند.
درکنار دلایل ماهیتی و ساختاری عربستان‌سعودی براساس دلایل ساده‌انگارانه و ذهنیتی که از خود و دیگران پیدا کرده، هرگونه حضور ایران در منطقه را برنمی‌تابد. از نگاه سعودی‌ها که رهبری جهان عرب را حق خود می‌دانند، دلیلی وجود ندارد ایران که کشوری غیرعربی است در محیط عربی حضور یابد و حتی به قدرت و احترام بیشتری نسبت به عربستان آن هم در محیط پیرامونی این کشور دست یابد، از لحاظ روانی چنین چیزی به هیچ‌وجه برای خاندان سعودی قابل هضم نیست.  در بررسی دلایل شکاف‌زا میان تهران و ریاض باید توجه داشت که به‌دلیل نگاه سلطه‌جویانه سعودی‌ها نسبت به کشورهای عربی منطقه، حضور ایران حتی اگر به بسط قدرت تهران منجر نشود، به‌دلیل ماهیت دفاعی این حضور قطعا مانع از تسلط ریاض بر کشورهای عربی منطقه خواهد شد.

  آیا عوامل منازعه‌زا رفع شده‌اند؟
عوامل منازعه‌زا میان ایران و عربستان‌سعودی به‌دلیل عدم تغییر ماهیت این دو حکومت و عدم تحول در دیدگاه‌های اصولی‌شان رفع نشده است اما آنچه باعث شکل‌گیری روند جدیدی شده، تثبیت عوامل منازعه‌زاست.  با شکل‌گیری محور مقاومت تقریبا به‌طور همزمان دو عنصر «دیدگاه انقلابی» و «هویت شیعی» ایران در منطقه تثبیت شده و از چند سو عربستان را دربر گرفته است. واقعیت‌ها نشان می‌دهد ریاض قادر به آسیب رساندن فوری به این محور نیست و ادامه منازعه در جریان با این محور می‌تواند تبعاتی وخیم‌تر از وضعیت کنونی برای ریاض به‌بار آورد. از این رو سعودی‌ها برای کاهش روند رو به رشد تنش‌ها -که می‌توانند برای موجودیت این رژیم زیان‌بار باشند- تصمیم گرفته به‌نوعی با این محور وارد آتش‌بس شود.

  دلایل نزدیکی عربستان به ایران
عربستان سعودی به‌دلیل ناکامی‌های گسترده در منطقه امروز دلایل زیادی برای ارتباط با ایران نسبت به ادامه درگیری با آن دارد. این دلایل شامل طیف مختلف و متفاوتی از موارد اقتصادی، سیاسی و روانی می‌شود که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم.

۱ هزینه ۷۰۰ میلیارد دلاری بی‌حاصل در یمن
جنگ در یمن برای عربستان سعودی هزینه‌های بیش از اندازه زیادی دارد. سعودی‌ها برای آنکه مانع از دستیابی یمنی‌ها به سلاح، غذا و دارو شوند، این کشور را در محاصره هوایی، دریایی و زمینی قرار داده‌اند که حفظ آن نیازمند زنجیره‌ای گسترده از دستگاه‌های شناسایی و ردیابی مانند رادارها، ماهواره‌ها، پهپادها و سامانه‌های اپتیکی است که البته باید مورد پشتیبانی زیردریایی‌ها، جنگنده‌ها و نیروهای زمینی برای مقابله با کاروان‌های انتقال غذا، دارو و سلاح نیز قرار داشته باشند. زنجیره حفظ محاصره یمن که تنها یک بخش از جنگ یمن به حساب می‌آید، هزینه‌هایی کمرشکن دارد. هنگامی که یک محموله از مرزهای دریایی وارد ساحل شده و در جاده‌های زمینی به‌سمت مقصد حرکت می‌کند تنها نباید در یک خط مورد کنترل قرار گیرد؛ به‌عنوان مثال در اینجا نمی‌توان گفت که عربستان تنها ۷۰۰ کیلومتر خط ساحلی را باید کنترل کند، زیرا به‌دلیل پیچیدگی روش‌های انتقال کالا، آنها باید مساحت بزرگی از سطح دریا را مورد کاوش قرار دهند. از سوی دیگر ریاض تنها نمی‌تواند برای محاصره یمن در ۷۰۰ کیلومتر خطوط ساحلی نظارت زمینی خود را اعمال کند، زیرا با وجود نظارت‌ها، بخش جالب‌توجهی از کالاها از خطوط ساحلی عبور می‌کنند و سعودی‌ها برای شناسایی آنها نیازمند سیستم‌های نظارتی در عمق خاک یمن نیز هستند.
این موارد هزینه‌های به‌شدت گزافی را بر خزانه سعودی تحمیل کرده است. از سوی دیگر آنها برای جلوگیری از نفوذ زمینی یمنی‌ها به خاک عربستان باید به‌شدت مراقب ۱٬۴۵۸ کیلومتر مرز خود با این کشور نیز باشند.  در کنار هزینه‌های کلان محاصره و جلوگیری از نفوذ به خاک عربستان، آنها باید بودجه جنگ در داخل یمن را نیز تامین کنند. سعودی‌ها در داخل یمن باید هزینه اداره دولت منصورهادی در جنوب و همچنین حقوق احزاب و قبایل ذی‌نفوذ در این کشور را بپردازند. در کنار هزینه‌های مالی برای خرید طرفدار و حفظ دولت منصورهادی، ریاض باید حقوق ده‌ها هزار یمنی را به شکل مزدور برای امور نظامی در خدمت‌گرفته را نیز بپردازد و همزمان مجبور به صرف هزینه برای تسلیحات، درمان و حمل‌ونقل آنهاست. مزدوران عربستان در یمن همچنین همواره مورد پشتیبانی هوایی نیروی هوایی سعودی قرار دارند که این مساله در طول ۸ سال جنگ به‌صورت مداوم جریان داشته و خزانه ریاض را خالی‌تر از گذشته ساخته است. تخمین زده می‌شود بخش‌های آشکار هزینه‌های نظامی عربستان برای جنگ یمن تا سال گذشته میلادی تقریبا ۷۰۰ میلیارد دلار هزینه روی دست ریاض گذاشته است که به‌طور تقریبی سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار می‌شود.
این هزینه‌ها تنها به جنگ یمن منحصر است و شامل هزینه‌های گسترده دیگر برای مبارزه با دیگر اضلاع محور مقاومت نمی‌شود.

۲ آسیب حملات موشکی-پهپادی عربستان
یمن پس از تجاوز ائتلاف عربی به خاک این کشور که به رهبری عربستان سعودی قرار گرفت، بنا به اعتراف ریاض، تاکنون بیش از ۴ هزار حمله به خاک عربستان انجام داده است.
این حملات البته شامل طیف وسیعی از اقدامات تهاجمی از حوزه‌های موشکی و پهپادی تا حملات راکتی، توپخانه‌ای و حتی زمینی می‌شوند.
براساس آماری که سعودی‌ها منتشر کرده‌اند، یمن از سال ۲۰۱۵ تا اواخر سال ۲۰۲۱ تقریبا ۴۳۰ موشک و ۸۵۱ پهپاد به خاک این کشور پرتاب کرده است. هرچه از زمان آغاز جنگ می‌گذرد بر شدت حملات یمنی‌ها به عربستان سعودی نیز افزوده می‌شود.
برای مقایسه می‌توان به آمار ۹ماهه نخست سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ اشاره کرد. میانگین حملات در ۹ماهه ژانویه تا سپتامبر سال ۲۰۲۰ به خاک عربستان، به‌طور متوسط ۳۸ حمله بوده اما در زمان مشابه سال ۲۰۲۱ به ۷۸ مورد رسیده است؛ آماری که نشان می‌دهد در طول ۹ ماه نخست سال گذشته ۷۰۲ حمله به خاک سعودی صورت گرفته است.
این حملات به‌شدت برای عربستان سعودی زیان‌بار بوده‌اند. به جز هزینه‌های نظامی معمول که برای رهگیری حملات یمن، سرمایه‌گذاری برای گسترش سامانه‌های پدافند هوایی و همچنین نابودی تاسیسات حساس و گران‌قیمت و بازسازی آنها صورت می‌گیرد، این حملات برای مسیری که عربستان برای آینده خود ترسیم کرده نیز آسیب‌زاست.
عربستان سعودی می‌خواهد با توجه به کاهش اهمیت نفت در جهان و برای متنوع ساختن سبد درآمدی خود در بلندمدت به‌سمت اقتصاد غیرنفتی حرکت کند. بن‌سلمان قصد دارد با فروش بخش بزرگی از سهام شرکت نفتی آرامکو که بیش از ۲ تریلیون دلار قیمت دارد، منابع موردنیاز برای سرمایه‌گذاری روی طرح‌های اقتصادی کشورش را تامین کند. این سرمایه‌گذاری‌ها به‌ویژه روی توسعه مراکز علمی، شهرک‌های صنعتی و گردشگری متمرکز است تا ریاض بتواند از طریق آن به جذب ده‌ها میلیون گردشگر دست زده و از طریق کارخانه‌های خود به یک قطب تولیدی و فناوری تبدیل شود.
حملات مدام یمن به عربستان اما یک مانع مهم در مسیر طرحی است که عربستان برای خود جهت جذب سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی و فروش سهام شرکت آرامکو درنظر گرفته است. سرمایه‌گذاران و شرکت‌های بین‌المللی تمایل کمی برای حضور در کشورهایی دارند که درمعرض حملات موشکی قرار دارند. از سوی دیگر گردشگران نیز وارد کشورهایی نمی‌شوند که تاسیسات مهم و فرودگاه‌هایشان به‌صورت پیوسته‌ زیر آتش حملات موشکی و پهپادی قرار دارند.

۳ فرسایش وجهه عربستان در جهان عرب
عربستان سعودی در پرونده‌های متعدد منطقه‌ای در لبنان، سوریه، عراق و یمن که محیط پیرامونی این کشور را دربرمی‌گیرد، دچار شکست‌های سنگینی در مقابل محور مقاومت شده است. این شکست‌ها درحالی رقم خورده‌اند که سعودی‌ها در این رقابت و نبردها حمایت شده و حتی حضور مستقیم غرب را در کنار خود داشته‌اند. همین مساله باعث شده با رقم خوردن شکست‌های پی‌درپی برای عربستان، ‌شأن این کشور در جهان عرب نسبت به گذشته پایین‌تر بیاید.  پیوستن عربستان به محور رژیم‌صهیونیستی برای مقابله با محور مقاومت نیز آسیب‌هایی جدی به ادراک از ریاض به عنوان خادم حرمین شریفین وارد ساخته است.

۴ آسیب به چهره بین‌المللی عربستان
درگیری عربستان سعودی با رقبایش ازجمله محور مقاومت و حتی محور ترکیه-قطر به‌دلیل استفاده بی‌رویه از خشونت عیان توسط سعودی‌ها، منجر به آسیب شدید به وجهه این کشور در افکار عمومی جهان شده است.  ارسال بیش از ۵ هزار انتحاری به عراق و تشدید جنگ‌های مذهبی در این کشور، حمایت از گروه‌های تروریستی در سوریه و سپس بمباران متعدد غیرنظامیان در جنگ یمن باعث شده حتی در غرب نیز موضع‌گیری‌های مردمی و سیاسی شدیدی علیه این کشور اتخاذ شود.  چهره خشونت‌طلب عربستان در غرب تا جایی پررنگ شده که حتی آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین متحد این کشور بارها از طریق نمایندگان کنگره سعی کرده میان خود با سعودی‌ها فاصله‌گذاری کند. بااین‌حال شدت فشارها به‌حدی بود که واشنگتن پس از روی کارآمدن جو بایدن در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد پشتیبانی از ریاض را در جنگ یمن متوقف ساخته است.

۵ گسترش قدرت چندبعدی محور مقاومت
در واقعیت عربستان سعودی در منطقه تنها با ایران روبه‌رو نیست بلکه این کشور با وجود تمامی توانایی‌هایش جزئی از محور مقاومت به حساب می‌آید؛ گرچه همزمان قدرتمندترین ضلع این محور است. ازاین‌رو محور مقاومت یک قدرت چندبعدی با سرزمینی بیشتر از دو میلیون کیلومترمربع، جمعیتی بیشتر از ۱۵۰ میلیون نفر و اقتصادی بزرگ و ارتشی بسیار عظیم است. ارتش، سپاه و نیروهای در خدمت بسیج ایران به ۵ میلیون تن می‌رسند و در کنار صدها هزار نیروی حشدالشعبی عراق، دفاع وطنی سوریه و مقاومت لبنان به اضافه ارتش این کشورها، تعداد نیروهای نظامی محور مقاومت به بیش از ۶ میلیون تن می‌رسد. روبه‌رو شدن با چنین قدرت مهیبی که از تسلیحات موثری نیز بهره می‌برد، کار آسانی نیست و انتهایی جز شکست ندارد.

۶ ایجاد محیط بی‌ثبات
عربستان سعودی به‌زعم خود برای مبارزه با گروه‌های مقاومت دست به ایجاد و تسلیح گسترده گروه‌های تروریستی زده است. این اقدام از یک‌سو باعث شده گروه‌های مقاومت در عراق، سوریه، لبنان و یمن به همین بهانه از نظر نیروی انسانی و مسلح شدن توسعه زیادی بیابند و در سوی دیگر باقی‌مانده گروه‌های تروریستی نیز به یک مشکل برای سعودی‌ها تبدیل شوند، زیرا بسیاری از آنها تابعیت عربستانی دارند و بازگشت‌شان به این کشور می‌تواند تنش‌آفرین باشد.  عربستان سعودی برای مدیریت محیط پیچیده‌ای که در اطراف خود ایجاد کرده، نیازمند مذاکره با ایران بنابه دلایل عدیده است. مذاکرات با ایران باعث می‌شود تهران بین سعودی‌ها و گروه‌های مقاومت میانجی‌گری کرده و در سوی دیگر حتی از طریق مبارزه مشترک با گروه‌های تروریستی مانع از سرریز آنها به عربستان شود.

۷ فرار آمریکا از افغانستان
فرار آمریکا از افغانستان در سال ۲۰۲۱ که به فروپاشی جمهوری افغانستان و گریختن آخرین رئیس‌جمهور آن انجامید و همچنین تنها گذاشتن اوکراین در برابر حمله روسیه، به عربستان فهماند اگر کار در منطقه بیش از اندازه بالا بگیرد، واشنگتن خود را برای نجات ریاض فدا نمی‌کند. ازاین‌رو سعودی‌ها که نگاه خود را برای تامین امنیت به خارج از مرزهایشان دوخته‌اند، چاره‌ای ندارند پس از مشخص شدن بی‌حاصل بودن چنین اقدامی به دیپلماسی با همسایگان روی بیاورند.  عربستان سعودی می‌داند درصورتی‌که یک بحران شدید در مرزهای جنوبی این کشور با یمن یا در مرزهای شمالی با عراق رخ دهد، حملات شدید گروه‌های ضدسعودی به خاک این کشور احتمالا سرنوشتی جز سقوط خاندان سعودی نخواهد داشت.

۸ کاهش تبعات نزدیکی به رژیم‌صهیونیستی
عربستان سعودی به‌دلیل ناامیدی از آمریکا برای تامین خود در منطقه، با توجه به دلایل ساختاری می‌کوشد خود را به رژیم صهیونیستی نزدیک‌تر کند. از نگاه ریاض برقراری روابط با تل‌آویو می‌تواند برای این کشور در حوزه منطقه‌ای و حتی بین‌المللی مواهب زیادی دربرداشته باشد. رژیم‌صهیونیستی تنها دولت هسته‌ای منطقه است و از تسلیحات پیشرفته فراوانی مانند صدها جنگنده اف-۱۶، اف-۱۵ و اف-۳۵ بهره می‌برد. به‌زعم مقامات سعودی درحالی‌که عربستان با محور مقاومت و محور ترکیه-قطر روبه‌رو است، رژیم‌صهیونیستی می‌تواند یک وزنه موازنه‌ساز در برابر این دو محور باشد. از سوی دیگر در مواقع لزوم لابی صهیونیست‌ها در غرب نیز می‌تواند به کمک سعودی‌هایی بیاید که به‌دلیل اقدامات‌شان در غرب نیز تا حدی مورد تنفر قرار گرفته‌اند.  اگر عربستان سعودی برای ایجاد موازنه منطقه‌ای به‌سمت همکاری با رژیم‌صهیونیستی گام بردارد، برای موازنه در حوزه روانی لازم می‌بیند به محور مقاومت و ازجمله ایران نزدیک شود. از نگاه ریاض این اقدام می‌تواند از تبعات منفی نزدیکی به صهیونیست‌ها تا اندازه‌ای بکاهد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.