-
محیطبان منطقه حفاظت شده بولا با بزرگترین گوزن ایران چشم در چشم شده است/ زمانی برای مستی مرالها
محیطبان «شعبان اصغری» عاشق جایی است که خدمت میکند. حق هم دارد. درست در همه آن لحظات و دقایق و در همه شبها و روزهایی که ما در شلوغی شهرها میلولیم و هوای دودزده را نفس میکشیم، او در متراکمترین جنگلهای شمالی ایران پست میدهد.
-
فنجانت را بنوش تا با هم برادر بشویم/ آداب قهوهخوری در مضیفهای خوزستان
ورودی مضیف باید رو به قبله باشد. بلندی آن هم باید به گونهای باشد که هر که خواست وارد شود، سرش به نشانه احترام به مضیف و مردمی که داخل نشستهاند خم بشود. مضیفها، در ندارند؛ این یعنی در مضیف به روی همه باز است و هر کسی بخواهد میتواند وارد آن شود.
-
کشاورزهای خراسانی هزار و یک کار باید انجام بدهند تا انگورها تبدیل به کشمش بشوند/ راز میمها و مُوها +عکسها
«علیآباد کشمر» روستایی است در ۳۰ کیلومتری کاشمر و ۱۵ کیلومتری خلیلآباد؛ منطقه وسیعی که همان «ترشیز» تاریخی است. بهترین انگور و کشمش هم همینجا به عمل میآید؛ آن هم به مدد مرارتهایی که کشاورزهای ترشیزی پای تاکهایشان میکشند؛ پای «مِیم»های انگور؛ پای درختچههای «مو»
-
قصه شیرین «تلخاب» / دشت خارتوران، یک مادهیوزپلنگ دارد که یکتنه تلاش میکند نسل یوز ایرانی را از انقراض نجات دهد
همه چیز از عکسی شروع شد که دوربینهای تلهای از یک یوز ماده و سه تولهاش بر سر یکی از آبشخورهای «ذخیرهگاه زیستکره توران» گرفتند.
-
اصفهانیها دکان حاجمحمود شفاعت را با مشتری معروفش میشناسند/ بریانی خوردن کنار آنتونی کوئین
اصفهانیها از کوچک و بزرگ در این مکان خاطره دارند و طعم خوش بریان آن زیر دندانشان است. شغل اجدادی خاندان شفاعت، کار کردن در همین بریانی است که تا به امروز 118 سال از افتتاح آن میگذرد.
-
شهریورماه، برای اهالی «ماربین» تنور داغ گلابیپزان است؛ پریوشان صحرای دیمیتریون
شهریور است؛ وقت عرقریزان تابستان. یکی از همین روزهای گرم شهریور ماه راهی صحرای «دیمیتریون» در خمینیشهر اصفهان میشوم تا سری به باغهای گلابی بزنم. فصل برداشت محصول رسیده و شور و هیجان کارگران، گرمای تابستان را دو چندان کرده است. آنها باید گلابیها را در صندوقها چیده و به بازار برسانند.
-
زنان بلوچ از سوزندوزی از هنر باستانیشان نانی نمیخورند/ قصه نقشها و اشکها
بغض میکند و اشکش را با گوشه آستینش پاک میکند. خیسی اشک مینشیند روی نقشهای سوزندوزی سر آستینش.
-
پایافزاری که از افسانهها آمده است/ کلاش؛ میراث هورامانات
کلاش، هنوز هم پایافزار هوراماناتیهاست؛ تنها کفشی در جهان که چپ و راست ندارد و هر لنگه آن را میتوان بدون توجه به راست و چپ بودن پوشید.
-
این خیابان تاریخی، حالا بوی غذا میدهد/ شبگردی در سیتیر + عکس
آن وقتها که غرفههای غذا نبود باز هم در خیابان سی تیر پاتوقی پیدا میکردید. از «رضا لقمه» با آن کباب لقمههای معروفش که از سال 1330 در کل شهر تهران شهره شده تا کافه «ترمه» و «گل رضاییه» که میگویند روزگاری صادق هدایت و فروغ فرخزاد به آن رفت و آمد داشتند.
-
قصه علمهای امیر عرب / کارگاهی در خیابان آیتالله بهجت مشهد، چراغ یک پیشه آیینی، را روشن نگه داشته است
حالا چراغ بسیاری از این کارگاهها خاموش شده است. در خیابان آیتالله بهجت مشهد اما هنوز چراغ یکی از این کارگاهها روشن است؛ جایی که «حاج امیر عرب»، همچنان کار پدر و پدربزرگش را دارد ادامه میدهد.
-
میراث باستانی هفتواد، دخترش و کرم افسانهای، دوباره قد علم کرده است/ گزارش نشنال جئوگرافیک از ارگ بم و بازسازی آن
در جاده ابریشم، در حاشیه جنوبی فلات مرتفع ایران، در نزدیکی مرز پاکستان، در نوک تپهای بزرگ، ارگ بم قرار گرفته است. با توجه به افسانهها، معماری خشت و خاکی این شهر مدیون یک کرم جادویی است.
-
حاج عبدالحسین درهزرشکی، از پیشهاش راضی نیست / جوانیام را در کار «سفیداب» سیاه کردم + عکس
سفیدابها هنوز هم همراه حمام کردنها هستند؛ بی آنکه کسی بداند این گلولههای کج و معوج، بهترینهایشان، جایی در دل شهری ساخته میشود که شهر آفتاب است و خانههای خشتی.
-
«گرگوربافی» هنر ساحلنشینان جنوبی است که با آن روزیشان را از دریا برمیدارند/ قفسی برای ماهیها
گرگور برای صید ماهیانی مانند «سنگسر»، «هامور»، «میش ماهی» و... که در کف دریا در اعماق 50 تا 60 متری زیست میکنند، مناسب است.در قیفی گرگور یک طرفه است و به گونهای عمل میکند که ماهیان پس از ورد به درون قفس راه بازگشت ندارند و به دام میافتند.
-
روایتی از پیمایش زیباترین تنگه طبیعت ایران/ سلام رغز زیبا!
راهی خاکی و پر فراز و نشیب پیش روست؛ راهی خشن که حدود دو ساعت ما را در دل رشته کوه زاگرس بالا میبرد. در تاریکی صبحگاهی، ستارهها شفاف و قابل شمارشاند؛ دلت میخواهد دست دراز کنی و آنها را از آسمان بچینی.
-
روایتی از «فلخانه»های گیلان/ این، فقط بوی دود نیست؛ عطر برنج دودی هم هست
گوشه حیاط، اتاقک گلی برپاست؛ یادگاری به وقت زنده بود پدرش؛ با تیرکهای چوبی سقف و ایوان و درب چوبی دودزده. در را باز میکند. درون اتاق از شدت سیاهی پیدا نیست. چربی و روغن به در و دیوار و سقف چسبیده است. انگار سطلی از قیر گداخته بر در و دیوار پاشیدهاند.
-
گزارش نشنال جئوگرافیک از جنگلی که در کویر به زندگیاش ادامه میدهد/ داغ، شور، خشک؛ حَرّا
در یک کویر خشک، یک جنگل پر از آب، همچنان دارد زندگی میکند؛ داغ، شور، خشک؛ جنگل حَرّا.
-
دودی زیر ساباط/ بازار امیرچقماق، در قرق جگرکیهاست
با همان چاقوی دستش به عکسی که گوشه مغازه روی دیوار خودنمایی میکند، اشاره میکند و میگوید: «این عکس برای ۵۵ سال پیشتر است، عکس عمو و پدرم است که در همین مغازه گرفتهاند. خانواده ما عمرشان در این بازار و پای این منقل سپری شد».
-
خربزهکارهای خراسانی، کنار خربزههای شیرین، یک میوه خوشبو هم میکارند/ دستمبو؛ نوستالژی عاشقانه
دستمبو، میوهای کوچک از خانواده طالبیهاست؛ و در خراسان، معمولا در مزارع خربزه کشت میشود. دستمبو هم مثل خربزه یک میوه جالیزی است
-
پناهگاه انسانهای نخستین/ روایتی از سفر به غاری رازآلود که یک چوپان خیلی اتفاقی کشفش کرد
چوپان در جستوجوی پناهگاهی است که از گزند باران در امان بماند. جستوجوها او را به دریچهای اسرارآمیز میرساند که بارها بیتوجه از کنارش گذشته است.
-
از ورزش بندلغزی، چیزی میدانید؟/ هیجان راه رفتن بین زمین و آسمان
بندلغزی انجام حرکات تعادلی روی طناب است. ورزشی که شاید از نظر شکل ظاهری و در نگاه اول شبیه به بندبازی باشد اما در عمل از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
-
زیگورات چغازنبیل؛ نماد معماری میانرودان
گزارش نشنال جئوگرافیک از معبدی باستانی که کاوشگران نفت پیدا کردند
آنها در ایران نفت را جستجو میکردند اما به جای آن یک معبد باستانی کهن پیدا کردند. کاوشگران طلای سیاه در 1935 در یک پرواز شناسایی بر فراز منطقه خوزستان در جنوب غربی ایران، متوجه تپهای عجیب و غریب در این چشمانداز شدند.
-
زار؛ آیین رازآلود ساحلنشینان خلیج فارس/ مامازار و بابازار چگونه تسخیرشدهها را از دست بادهای اهریمنی نجات میدهند؟
در باور باورمندان به آیین زار، انسانها توسط نیروهای نامرئی که به عنوان «باد» شناخته میشوند تسخیر میشوند. این بادها شخصیتهای گوناگون دارند، و بیماری، افسردگی و روانپریشی شخص تسخیرشده را موجب میشوند. آیین زار، روشی برای درمان این بیماران است؛ آیینی که هنوز هم در مناطقی از هرمزگان انجام میشود.
-
میانشه؛ یک عاشقانه آرام/شرح سفر به دریاچهای که در دل جنگلهای بکر شمال کشور قرار دارد
بوی درختی که نمیدانم چیست در هواست و آدم را وسوسه میکند تا جایی در حاشیه جنگل، ماشین را نگه دارد و یک دل سیر نفس بکشد و حس ناب بودن در وسط درختها را به عمق جانش برساند.
-
گذر مازاریها/ یزد کوچهای دارد که بوی حنا میدهد
یزدیها میگویند کوچه «مازاریها»؛ کوچهای که بوی حنا و ادویه میدهد و بوی خانه مادربزرگها؛ جایی که برگهای حنا، به حناهای ساییده تبدیل میشوند.
-
گزارش نشنال جئوگرافیک درباره پیکرههایی که نشاندهنده هنر ناشناخته یک تمدن باستانی است/ مفرغهای رازآلود لرستان
دلالان به جای نام بردن از یک شهرک یا تمدن خاص، تنها منطقهای را در رشته کوههای زاگرس نشان میدادند؛ لرستان در ایران.
-
شیرازیها معتقدند این خوراکی خنک و خوشمزه را برای اولین بار، آنها درست کردهاند
فالوده شیرازی؛ تاریخیتر از کریمخان / شیرازیها معتقدند این خوراکی خنک و خوشمزه را برای اولین بار، آنها درست کردهاند
سید کاظم، با لبی خندان ما را میهمان فالوده معطر به عرق بهارنارنج میکند؛ جنس نابی که فقط اینجا پیدا میشود؛ اینجا در شیراز.
-
روایت سفر به امامزادهای که نوک قله کبیرکوه آرام گرفته است/ گذر از هفت کوه به شوق شهامد
روستاییها از پاعلم، نصف شب به راه میزدند تا سر صبح برسند پای امامزاده. آفتاب که بالا بیاید سخت میشود از سنگ و صخره «کبیرکوه» بالا رفت.
-
زاگرسنشینها به روشی باستانی از درخت کوهستان، «سقزگیری» میکنند/ اشکهای سبزآبی بنهها
درخت بنه منبع تولید شیرهای است که «سقز» نام دارد؛ شیرهای زلال و سبزآبی که از آن به عنوان آدامس کوهی هم یاد میکنند. سقز اما فقط به کار جویدن نمیآید. این شیره، هزار و یک کاربرد دارویی صنعتی هم دارد.
-
چاقوهای اوستاکریم، همیشه تیز است/ گپوگفتی با استادکار قدیمی زنجان درباره هنر تاریخی چاقوسازی
از پنج سالگی شاگرد کارگاه پدرش بوده، پیش استادانی مثل علی و حسین حاتمی و ایوب رستمی شاگردی کرده و در ۱۴ سالگی استادکاری شده برای خودش.
-
بازار قزوین از روزگار ناصرخسرو تا همین حالا پررونق است/ قدم زدن در دالان تاریخ
مجموعه کنونی بازار قزوین به دوره صفویه نسبت داده میشود اما قسمت اعظم بناهای آن، در روزگار قاجار ساخته شده است.