هفتادمین نشست ادبی شمس با بررسی وجه اشتراک و افتراق ادبیات داستانی و فیلم کوتاه در حرم مطهر رضوی برگزار شد.

خلق داستان کوتاه نتیجه تاثیر سینما بر ادبیات است

هفتادمین نشست ادبی شمس با بررسی وجه اشتراک و افتراق ادبیات داستانی و فیلم کوتاه در حرم مطهر رضوی برگزار شد.

در این نشست که با حضور علی جعفری، مجتبی انوریان یزدی و دبیری علی براتی کجوان و جمعی از علاقمندان حوزه ادبیات داستان نویسی و ادبیات نمایشی در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی برگزار شد، با نمایش دو فیلم کوتاه وجوه اشتراک و افتراق داستان کوتاه و فیلم کوتاه مورد بررسی قرار گرفت.

علی جعفری پس از نمایش دو فیلم کوتاه «سلام» به کارگردانی محمدرضا حاجی غلامی و «دوئل» ساخته محمدرضا خردمندان، در پاسخ به سوال براتی کجوان در خصوص توجه فیلمسازان به ساخت فیلم کوتاه در ابتدای مسیر فیلمسازی گفت: توجه فیلم سازان به ساخت فیلم کوتاه به خاطر وابستگی هنر سینما به اقتصاد است.

 این منتقد سینما ادامه داد: فیلمساز بدون سرمایه نمی تواند فیلم بسازد و فیلم کوتاه بودجه اندکی برای تولید نیاز دارند، بنابراین سینمای کوتاه زمینه خوبی برای آموزش فیلمسازان است تا آن ها  علاوه بر کسب تجربه، شیوه داستان گویی و روایت را بیاموزند و  تجربیات اندوخته را در فیلم بلند استفاده می کنند به همین خاطر معمولا سینمای کوتاه، سکوی پرش فیلمسازان برای ساخت فیلم بلند است.   

این روزنامه نگار با بیان اینکه در بعضی کشورها ساخت فیلم کوتاه بسیار مورد توجه قرار گرفته و روی این ژانر سرمایه گذاری های زیادی می شود، تاکید کرد: توجه به فیلم کوتاه در ایران فقط به واسطه علاقه و میل خود فیلمسازان این عرصه است و این نوع فیلمسازی از سوی نهادهای مرتبط حمایت نمی شود. جعفری توضیح داد: وقتی برای سینمای کوتاه برنامه ریزی مدونی وجود داشته باشد و چرخه اقتصادی آن بچرخد حتما در حوزه تولید وارد می شود و کمپانی ها روی آن سرمایه گذاری می کنند همچنان که در کشورهای دیگر، کانال ها، سایت ها و فضاهایی مختص نمایش فیلم کوتاه وجود دارند اما در کشور ما، اقتصاد فیلم کوتاه متکی به چند نهاد و موسسه خاص مثل انجمن سینمای جوان است و بخش زیادی از هزینه تولید این فیلم ها بر دوش خود فیلمسازان است.

او در بخش دیگر صحبت هایش راجع به عنصر «بزنگاه» که در هر دوی فیلم های نمایش داده شده، مورد استفاده قرار گرفته بود و نوع بکارگیری  این عنصر در داستان کوتاه گفت: پایان بندی یکی از مسایل مهم ادبیات نمایشی است که داستان هم بخشی از این ادبیات است. هنرمند یا پایان بندی ذهنی خودش را با یقین منتقل می کند و یا با استفاده از «پایان باز» نتیجه را به مخاطب واگذار می کند. وی افزود: پایان بندی در فیلم کوتاه از همان الگوهای سینمای بلند پیروی می کند اما به واسطه ظرف زمانی محدود و شکل روایت، این پایان،  غافلگیر کننده تر از فیلم بلند است و این غافلگیری پر رنگ تر جلوه می کند.     

داستان کوتاه تلاشی است برای رسیدن به تصویری که در سینما ارایه می شود

این روزنامه نگار در پاسخ به پرسش دیگری در خصوص ارتباط ادبیات و سینما، صنعت سینما را در ابتدای شکل گیری، وامدار ادبیات عنوان کرد. جعفری توضیح داد: وقتی سینما اختراع شد همه فکر می کردند این صنعت آتیه ای ندارد پس به سمت ادبیات دست دراز کرد و به شدت وامدار ادبیات شد تا مخاطب را جذب کند اما به مرور با شکل گیری سینمای قدرتمند، مخاطب با این هنر همراه شده بود. کلام بی جان کتاب و ورق به آدم هایی تبدیل شده بود که هفت تیر می کشیدند، دیالوگ می گفتند و موسیقی ای که تاثیرش را بر مخاطب می گذاشت. در این شرایط سینما همه جذابیت ها و عواملی از قبیل نور، رنگ و صدا که ادبیات از آن بی بهره بود را به خدمت گرفت و روی مخاطب تاثیر گذاشت.

سردبیر ماهنامه بین المللی «هنر» در ادامه به تاثیر سینما بر ادبیات و تغییر ساختار ادبیات اشاره کرد و گفت: قرن ۲۱ که قرن غلبه تصویر است، رمان های بزرگی نظیر «برادران کارامازوف»، «جنگ و صلح» و یا نمونه های ایرانی مثل «کلیدر» خلق نمی شود چون خواندن این رمان ها از حوصله مخاطب امروز خارج است.  در این شرایط ادبیات، سعی کرد خودش را به پای سینما برساند بنابراین داستان کوتاه و مینیمال خلق شد.   

جعفری با بیان اینکه داستان کوتاه تلاشی است برای رسیدن به تصویر، به تغییر ساختار داستان در این قرن اشاره کرد و افزود: نویسنده داستان کوتاه تلاش می کند با کم ترین بیان،  بیشترین تصویر را در ذهن مخاطب بسازد و برای رسیدن به این هدف چاره ای جز موجز نویسی ندارد بنابراین او بر اساس کد های ذهنی که از مخاطب در اختیار دارد،   سعی می کند کلامی به خدمت بگیرد که در عین کوتاهی،  بیشترین تصویر را در ذهن مخاطب می سازد. در این جا بین سینمای کوتاه و داستان کوتاه شباهت هایی به وجود می آید چون  هر دو بر اساس کدهای ذهنی مخاطب دست به خلق اثر می زنند.   

وی در پایان به اشتراک های ادبیات و سینما اشاره کرد و گفت: رسیدن به اوجی که سینما به آن دست پیدا کرده است، در ادبیات داستانی کوتاه محقق شده است.  

استفاده از «پایان باز» بی توجهی به ساختار درام است

در ادامه نشست «وجوه اشتراک و افتراق ادبیات داستانی و فیلم کوتاه»، انوریان یزدی نیز در خصوص اشتراک های داستان کوتاه و فیلم کوتاه گفت: نقطه مشترک هر دوی این هنرها،  حجم است که در داستان به صورت تعداد کلمه و در سینما به صورت حجم زمانی روایت دیده می شود.

 این داستان نویس افزود: انتخاب موضوع مساله دیگری است که هم فیلمساز فیلم کوتاه باید به آن توجه کند و هم نویسنده داستان کوتاه چون هر دو باید به سمت موضوعی بروند که بتواند در قالب کوتاه ارایه شود.

انوریان یزدی در ادامه جلسه به موضوع  اقتباس های سینمایی هم اشاره کرد. او گفت: هر چه وجوه اشتراک داستان کوتاه با وجوه اشتراک عناصر فیلم کوتاه بیشتر باشد، اثر ادبی قابلیت اقتباس بیشتری دارد.  

این فیلمنامه نویس در باره عنصر بزنگاه و نوع استفاده داستان نویس از این عنصر توضیح داد: دو نوع پایان بندی محتوم و پایان بندی باز وجود دارد.   البته بسیاری از داستان نویسان فکر می کنند پایان باز یکی از عناصر مدرن و پست مدرن است در حالی که اینطور نیست. چون یکی از عناصر مهم درام پایان بندی است و اگر بدون توجه به شاخصه های پایان باز از این عنصر در داستان و یا فیلم استفاده شود در حقیقت به یکی از وجوه مهم درام توجه نشده است.

هفتادمین نشست ادبی شمس با بررسی وجوه اشتراک و افتراق ادبیات داستانی و فیلم کوتاه با پرسش و پاسخ میان مهمانان و حاضران در جلسه به پایان رسید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.