وقتی به حرم مشرف می‌شوید و چشمتان به گنبد طلا و ضریح مطهر می‌افتد، بی‌اختیار و از سر عشق و ارادت جملاتی بر زبانتان جاری می‌شود.

نغمه‌سرایی برای خورشید

عده‌ای با زبان ساده خودشان به آقا سلام می‌دهند، برخی دیگر که با متون مذهبی آشنایی بیشتری دارند جملاتی از زیارت‌نامه را می‌خوانند؛ اما در این بین، گروهی هم هستند که اشعاری را زیر لب زمزمه می‌کنند؛ مثلاً: «ای صفای قلب زارم، هر چه دارم از تو دارم/ تا قیامت ای رضاجان سر ز خاکت بر ندارم» یا

«ز آستان رضایم خدا جدا نکند/ من و جدایی از این آستان، خدا نکند». شعر نزد ما ایرانی‌ها، ابزار توانمندی برای انتقال احساس است به‌خصوص نزد خراسانی‌ها که در این زمینه صاحب سبک هستند، جایگاهی والا دارد. این روزها به برکت گسترش عرصه ادبیات دینی، شاهد حضور شاعران توانمندی هستیم که با ابیات ناب و غزلیات شیرین مذهبی، روح و ذهن همه دوستداران اهل‌بیت(ع) را صفا می‌دهند و مدح و رثایی که می‌سرایند، ورد زبان خاص و عام می‌شود. استفاده از شعر برای عرض ارادت آن‌قدر برای ما عادی شده ‌است که هیچ وقت به گذشته آن و سیر تکاملش فکر نکرده‌ایم. می‌خواهم بگویم این عرض ارادت‌های منظوم در حرم امام مظلوم، خودش تاریخی دارد و داستانی. در گذشته پرشکوه آستان‌قدس رضوی، شعر به عنوان مهم‌ترین ابزار رسانه‌ای روزگار قدیم، جایگاه مهمی داشت و شاعرانی به طور اختصاصی در این دستگاه به سرودن اشعاری برای تقویت احساسات مذهبی مردم می‌پرداختند. امروز و در این فرصت، می‌خواهم درباره تاریخ یک منصب قدیمی در آستان‌قدس برایتان صحبت کنم؛ منصب ملک‌الشعرایی که امروزه به دلیل کثرت شاعران توانمند و متعهد و گسترش ابزارهای رسانه‌ای گوناگون، فراموش شده ‌است.

کدام ملک‌الشعرا؟

وقتی از ملک‌الشعرا صحبت می‌کنیم، حواس همه شعردوستان یکسره می‌رود به سمت مرحوم ملک‌الشعرای بهار. خب، این طرز فکر خیلی هم بیراه نیست؛ ملک‌الشعرای بهار این لقب را به واسطه سرودن شعر در آستان‌قدس بدست آورد، او و پدرش ملک‌الشعرای صبوری، هر دو شاعر بلندپایه و رسمی آستان‌قدس بودند. با این حال، هم پیش و هم پس از این شاعران توانمند، افراد دیگری هم افتخار ملک‌الشعرایی حرم مطهر را داشتند؛ اصلاً بگذارید از اول شروع کنم. سرودن شعر در مدح، منقبت و نیز رثای شهادت ثامن‌الحجج(ع) از زمان شهادت آن امام همام در مشهد توس مرسوم شد. در طول تاریخ، شاعران فارسی‌سرای بسیاری به سرودن شعر برای امام رضا(ع) پرداختند. در ۳۰۰-۲۰۰ سال اخیر، شاعرانی مانند ندیم، راقم، سرخوش، خرّم، پریشان، حیرت، دبیرالملک فراهانی، سروش اصفهانی، قاآنی و ... داشتیم که در وصف حرم مطهر و مقام والای امام هشتم(ع) شعر سرودند و اشعارشان در قالب کتیبه‌های بسیار زیبا و چشم‌نواز، روی در و دیوار حرم باقی ماند. بنابراین وقتی به حرم مشرف می‌شوید، می‌توانید با دقت در همین کتیبه‌ها اشعاری را پیدا کنید که شاید زبان حال و دل خودِ شما هم باشد. اما لقب ملک‌الشعرایی و شاعر رسمی بودن آستان‌قدس رضوی در نیمه اول دوره قاجار ایجاد شد. از این زمان به بعد، نایب التولیه آستان‌قدس ماهرترین شاعر را برمی‌گزید و او را پس از تأیید حکومت مرکزی، به عنوان ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی یا رئیس‌الشعرای آستان قدس رضوی معرفی می‌کرد. وظیفه ملک‌الشعرا این بود که در مجالس رسمی به ویژه مراسم سلام که به مناسبت اعیاد مذهبی و ملی در آستان‌قدس برگزار می‌شد، قصیده یا ترجیع‌بندی که نسبتاً طولانی هم بود، بسراید و در جمع حاضران بخواند. روال تنظیم شعر هم این‌گونه بود که با عرض ارادت و بندگی به ساحت قدس کبریایی آغاز می‌شد و سپس به وصف و مدح اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) می‌پرداخت. از دیگر وظایف ملک‌الشعرا سرودن اشعاری برای کتیبه‌ها با تنظیم ماده تاریخی بود؛ این کار توانمندی بسیار می‌خواست. باید شعری می‌سرودند که با جمع کردن اعداد مربوط به حروف ابجدِ به کار رفته در یک مصرع یا بیت، سال ساخت کتیبه یا بنا را مشخص می‌کردند. نمونه‌هایی از این توانایی سرودن شعر را افزون بر حرم رضوی، می‌توان در بازار فرش مشهد و کتیبه مشهور سر در آب‌انبار حوض چهل‌پایه که از سروده‌های ملک‌الشعرای صبوری، پدر ملک‌الشعرای بهار است، دید.

تاریخ ملک‌الشعرایی آستان

اینکه برای نخستین بار چه کسی را برای ملک‌الشعرایی برگزیدند، دقیقاً معلوم نیست و این، از آن عجایب روزگار است؛ یعنی با این همه سند و مدرک باقی‌مانده از دوره قاجاریه، هنوز این مسئله دقیقاً مشخص نیست. شاید روزی با تحقیق بیشتر، به این موضوع پی بردیم. اما می‌دانیم که تا سال ۱۲۴۶یعنی حدود ۱۵۳ سال قبل، مینای تربتی، شاعر توانای آن عصر، ملک‌الشعرای آستان‌قدس بوده ‌است. پس از جناب مینا که اشعارش زینت‌بخش کتیبه‌هاست، میرزامحمدکاظم صبوری ابتدا به عنوان رئیس‌الشعرا و بعد به عنوان ملک‌الشعرای آستان‌قدس برگزیده شد. با درگذشت مرحوم صبوری به علت ابتلا به بیماری حصبه، تا مدت‌ها آستان‌قدس ملک‌الشعرا نداشت؛ تا اینکه در سال ۱۲۸۵سال پیروزی انقلاب مشروطه، محمدتقی بهار، پسر مرحوم صبوری را به دلیل توانایی شگفت‌آورش در عرصه شعر و شاعری و در حالی که حدود ۲۳ سال

از سن وی می‌گذشت، به عنوان ملک‌الشعرای آستان‌قدس رضوی معرفی کردند؛ اما بهار که از طرفداران مشروطه بود، مدتی بعد تحت تعقیب مأموران روسیه تزاری در مشهد قرار گرفت و ناچار شد به تهران نقل مکان کند. پس از این اتفاق، محمدحسین‌میرزای نادری به مقام ملک‌الشعرایی رسید و هنگامی که او نیز در سال ۱۳۲۳ دار فانی را وداع گفت، این مسئولیت برعهده زنده‌یاد دکتر قاسم رسا گذاشته شد؛ پزشکی خوش ذوق که می‌توان اشعار او را در کتیبه‌های مختلف حرم مطهر از جمله در کتیبه جدید مسجد بالاسر مشاهده کرد. با درگذشت دکتر قاسم رسا در سال ۱۳۵۶منصب ملک‌الشعرایی دیگر به کسی واگذار نشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.