امسال پیش از ماه مبارک رمضان خانم‌جان یک مأموریت ویژه به دخترهای حسینیه حضرت رقیه(س) سپرد. می‌پرسید دخترهای حسینیه حضرت رقیه(س) کی باشند؟ خب معلوم است دیگر! من، سرکار خانم مریم‌گلی به‌همراه دخترهای نوجوان محله، اعضای این حسینیه کوچک و جمع و جور هستیم که فعلاً پایگاهش توی اتاق کوچکی در مسجد محل است.

عطر ریحان، بوی نعنا

امسال پیش از ماه مبارک رمضان خانم‌جان یک مأموریت ویژه به دخترهای حسینیه حضرت رقیه(س) سپرد. می‌پرسید دخترهای حسینیه حضرت رقیه(س) کی باشند؟ خب معلوم است دیگر! من، سرکار خانم مریم‌گلی به‌همراه دخترهای نوجوان محله، اعضای این حسینیه کوچک و جمع و جور هستیم که فعلاً پایگاهش توی اتاق کوچکی در مسجد محل است. حالا شما به کوچکی اتاق و گوشه بودنش نگاه نکن، چون این حسینیه قرار است محل کارهای آنچنانی، باحال و خدا را چه دیدی بزرگی باشد. تازه خانم جان می‌گویند مهم نیت است و کوچکی و بزرگی کار مطرح نیست. متوجه شده‌اید؟! ای وای، ببخشید! از بس‌که اینجانب روی حسینیه دخترانه‌مان حساس هستم، یک مرتبه شلوغش کردم و حرف اصلی فراموش شد، حرف اصلی چه بود؟

حرف اصلی مأموریت ویژه ما دخترخانم‌ها توی ماه مبارک رمضان بود. اگر دوست دارید بیشتر با گروه کوچک ما و مأموریت‌های ریز و درشتمان آشنا شوید، می‌توانید یادداشت‌های اینجانب را پیگیری بفرمایید.

مأموریت ویژه از طرف خانم جان

انگار همین چندوقت پیش بود که خانم جان قبل از نماز مغرب و عشاء مرا صدا زد و گفت مریم‌گلی پایه هستی که به تو و دوستانت یک مأموریت ویژه بدهم؟ من هم به ایشان عرض کردم که کور از خدا چی می‌خواد؟ دو چشم بینا! معلوم است که پایه یک مأموریت، آن هم از نوع گروهی و دخترانه‌اش هستم.

خانم جان گفتند آفرین دخترم، این مأموریت چندتا جنبه دارد. هم به درد مسجد می‌خورد، هم به درد نمازگزاران و هم اهالی محل. تازه به گروه کوچک و جدید شما هم کمک می‌کند تا خودش را تثبیت کند و قرص و محکم بشود.

اینجای کار بود که من گفتم خانم جان توروخدا دست از مقدمه‌چینی بردارید. بدون این بازارگرمی‌ها هم من حسابی وسوسه شده و پای این‌کار هستم.

خانم جان خندید و گفت: بازارگرمی کدام است دخترجان؟! می‌خواستم بدانی که این مأموریت الکی و همین‌جوری نیست. حالا برای این‌که موضوع را خوب برایت توضیح بدهم، لازم است با هم به مسجد برویم. هم می‌توانیم نماز بخوانیم و هم به کارمان برسیم.

غافلگیر می‌شویم

آن‌روز سه‌شنبه بود. براساس برنامه‌ریزی گروه ما، روزهای سه‌شنبه نسترن و زینب مسئول آماده کردن قسمت خانم‌ها برای مسجد بودند. آن‌ها وقتی من و خانم جان را زودتر از وقت نماز در مسجد دیدند با کنجکاوی به‌طرفمان آمدند. خانم جان با دیدن بچه‌ها لبخند زد و گفت: خوبه که دوتا از نیروهایت اینجا هستند.

بچه‌ها بعد از سلام گفتند: چه خبر شده مریم‌گلی؟ نگو که برای کمک به تیم ما آمده‌ای؟! من دستی به شانه زینب زدم و گفتم نخیر! خبرهای بهتر از این دارم! با خانم جان زودتر آمده‌ایم مسجد، چون ایشان خواب‌هایی برای گروه کوچک ما دیده‌اند.

نسترن و زینب با شنیدن این حرف چشم‌هایشان برق زد و گفتند: خواب؟! خیر باشه! خانم جان خندید و گفت: «معلوم است که خیره!» بعد هم به‌سمت باغچه که در انتهای مسجد بود رفت. اول من و بچه‌ها کمی مکث کردیم و بعد به دنبال خانم جان به‌سمت باغچه رفتیم. خانم جان وقتی بالای سر باغچه رسیدند، به خاک ترک‌خورده و علف‌های هرز داخلش اشاره کردند و گفتند: اینجا محل مأموریت جدید شما دخترخانم‌هاست!

این باغچه چندوقتی است که بدون استفاده مانده و حیاط سمت خانم‌ها را از ریخت انداخته است. فصل بهار بهترین فرصت برای افرادی است که می‌خواهند لذت سبزکاری را تجربه کنند. من هم می‌دانستم که شما دخترها دستتان سبز است و دلتان برای این‌جور کارها ضعف می‌رود. برای همین پیش خودم فکر کردم توی این فصل از شما دخترها بخواهم اینجا سبزی بکارید و باغچه را نو نوار کنید. با این‌کار چندتا نشان می‌زنید.

اولش این است که خودتان سبزی‌کاری یاد می‌گیرید. بعدش هم حیاط را رنگ و جلا می‌دهید. از این‌ها گذشته اگر کارتان را خوب انجام بدهید، توی افطاری ماه مبارک، سبزی تازه که دسترنج خودمان است، داریم. خب چه می‌گویید؟

صحبت خانم جان تمام شده بود، اما ما سه‌نفری همین‌جور هاج‌وواج تماشایش می‌کردیم. برای همین خانم جان پرسید: چرا ماتتان برده و با دهن باز مرا نگاه می‌کنید؟! اینجا بود که زینب آب دهنش را قورت داد و گفت: سخت نیست؟

من هم گره روسری‌ام را محکم‌تر کردم و گفتم: اگر از پسش برنیامدیم چه؟ که نسترن دست انداخت دور گردن دوتاییمان و ما را به‌طرف خودش کشید و گفت: چیزه خانم جان! قبوله! این‌ها فقط کمی جاخورده‌اند! آن‌وقت در گوش *ما گفت: چی شده دخترها؟ چرا دست‌وپا چلفتی بازی درمی‌آورید؟! بعد رویش را دوباره به خانم جان کرد و گفت: ما می‌رویم جلسه می‌گذاریم و بعد از جلسه به شما خبر می‌دهیم و همان‌طورکه دستش دور گردن ما بود، ما را کشان‌کشان به‌سمت اتاق کوچک گروه برد.

مأموریت آغاز می‌شود

درواقع با این کارِ نسترن مأموریت ما از همان لحظه شروع شد. نسترن بعد از نماز همه گروه را در اتاق جمع کرد و ماجرا را برایشان توضیح داد. از آنجایی‌که هیچ‌کدام از ما خیلی در این‌کار سررشته نداشتیم، اول یک گروه تحقیق و پژوهش راه انداختیم. قرار شد این گروه برود و بفهمد که برای این مأموریت به چه ابزار و مهارت‌هایی احتیاج داریم. بعد از مطالعه مقدماتی قرار شد که دست‌به‌کار تحقیق میدانی بشویم. من که این مرحله را خیلی دوست داشتم، چون به دعوت نسترن به خانه مادربزرگش رفته و باغچه‌شان را که پر از گل و گیاه و دار و درخت بود، ملاقات کردیم. فوت و فن کار را آن‌روز از مادربزرگ نسترن آموختیم، البته قرار شد ایشان شخصاً به باغچه ما سرزده و راهنمایی‌مان کنند.  بعد از تحقیق میدانی دخترها دست‌به‌کار خرید وسایل شدند و خلاصه این‌که حدود یک‌هفته بعد وارد مرحله عملیاتی که همان کاشت بذر باشد، شدیم. قبل از سبز شدن سبزی‌ها، دخترها کلی برنامه برای باغچه مسجد و سبزی‌هایش ریخته بودند.

نسترن می‌گفت اگر برنامه‌هایمان درست پیش برود، نه‌تنها توی ماه رمضان سبزی خوردن برای لقمه نون و پنیر و سبزی افطار نمازگزارن داریم، بلکه می‌توانیم بسته‌های ریحان تازه و جعفری هم به خانم‌ها بفروشیم و با پولش باغچه را توسعه بدهیم.

در بهار و تابستان چه سبزی‌هایی بکاریم

تقریباً همه سبزی‌ها را می‌توان در این فصل کاشت و بسیار خوب هم رشد می‌کنند. بذر هر نوع سبزی مانند تره، شاهی، شنبلیله، ریحان، جعفری، گوجه‌فرنگی، فلفل رنگی و حتی کدو و بادمجان را می‌توان در این فصل کاشت و از خوردن آن لذت برد.

برای کاشت سبزی چه ابزاری لازم داریم

 بذر، خاک مناسب، گلدان مناسب، دستکش، آبپاش کوچک، بیلچه و الک، تنها ابزارهای کاشت سبزی در خانه هستند. نکته مهم هنگام انتخاب بذر مناسب است که در ابتدا مجبورید به فروشنده‌ها اعتماد کنید تا خودتان کم‌کم دستتان بیاید که چه بذری مرغوب است. یادتان باشد روی پاکت‌های بسته‌بندی‌شده‌ بذرها، مقدار مصرف در هر مترمربع و تاریخ انقضای مصرف آن نوشته شده، پس باید قبل از استفاده و در هنگام خرید به این دو نکته دقت کنید.

بذرهای خریداری‌شده را با توجه به بزرگی، کوچکی و نیز ضخامت پوست آن به‌مدت دو تا چهار ساعت در آب قرار دهید تا کمی پوست آن نرم شود؛ به‌عنوان مثال بذر شاهی و جعفری به‌مدت دو ساعت و بذر باقلا و لوبیا به‌مدت چهار ساعت باید برای آماده شدن جهت کاشت، در آب قرار گیرند.

کاشت سبزی در باغچه چگونه است؟

اول از همه خاک باغچه احتیاج به رسیدگی دارد. یادتان باشد خاک نه باید سخت و کاملاً رسی باشد تا آب در آن جمع شود و نه خیلی هم ماسه‌ای باشد که آب به‌سرعت در آن فرو رود.

در این مرحله می‌توانید از بزرگ‌ترهایتان کمک بگیرید؛ اول سنگ‌های درشت و آت و آشغال را از توی باغچه بردارید، بعد به کمک بیلچه خاک را زیر و رو کنید. می‌توانید توی این مرحله از باباها بخواهید خاک را بیل بزنند.

اگر می‌خواهید توی گلدان سبزی بکارید، یک بلیچه کوچک کافی است که به‌اصطلاح خاک را شخم بزنید. با بیل کاملاً خاک این قسمت را پشت و رو و کلوخ‌ها را با پشت بیل خرد و با شن‌کش سطح خاک را کاملاً صاف کنید تا آبیاری پس از رشد بذرها به‌آسانی انجام گیرد.

آن‌وقت بذرهای خیس‌خورده را به‌طور یکنواخت روی خاک بپاشید و به‌اندازه‌ دوبرابر قطر بذر روی آن را با خاک‌برگ الک کرده بپوشانید و با سر آبپاشی که آب را کاملاً پودر می‌کند، آن را آبیاری کنید.

ما قبل از کاشت بذرها باغچه را به‌کمک نخ و بلوکه‌های سیمانی به چند قسمت تقسیم کردیم و تصمیم گرفتیم در هر قسمت بذر متفاوتی بکاریم. با این کار اگر بذری به آب کمتر یا نور بیشتر احتیاج داشت، می‌توانیم موضوع را مدیریت کنیم.

درضمن با کاشت ردیفی بذرها، عملیات زراعی نظیر وجین، سمپاشی، کنترل علف‌های هرز و چیدن محصول آسان‌تر و راحت‌تر انجام می‌شود. یادتان باشد برای آب دادن از شلنگ استفاده نکنید، چون هم در مصرف آب اسراف می‌شود و هم ممکن است به بذرها آسیب بزنید.

چطور در گلدان سبزی بکاریم؟

برای کاشت بذر در گلدان یا یک جعبه‌ چوبی، بهتر است از گلدان‌هایی که به‌شکل مکعب‌مستطیل هستند و با عمق کمتری ساخته می‌شوند استفاده کنید. در این روش نیز اول باید بذرها را روز قبل از کاشت در آب ولرم خیس کنیم. بین هشت‌ساعت تا سه‌روز می‌توانیم آن‌ها را در آب نگه داریم تا متورم شوند. سپس خاک مناسبی را انتخاب و الک کرده و به ارتفاع حداقل ۱۵ سانتی‌متر در یک گلدان که زهکش داشته باشد، می‌ریزیم.

بذرها را از آب درآورده و به روی یک پارچه می‌گذاریم تا نم آن‌ها گرفته شود. سطح خاک را می‌کوبیم و صاف می‌کنیم و بذرها را به‌صورت فاصله‌دار روی سطح خاک می‌پاشیم و روی بذرها را با کمی خاک می‌پوشانیم.

حالا نوبت آن است که روی گلدان را با یک برگ روزنامه بپوشانیم. حواستان باشد بذرها دقیقاً زیر روزنامه قرار بگیرند و با یک آبپاش کوچک و روزانه دو تا چهاربار روی روزنامه آب ریخته تا سطح آن کاملاً خیس شود و گلدان را دو تا پنج روز در گرم‌ترین جای ممکن قرار دهید.

هرچه نور بیشتری به سبزی‌ها برسد، بهتر است، اما اگر چنین فضایی در آپارتمان وجود نداشت، می‌توان از لامپ‌های فلورسنت استفاده کرد. بعد از الک‌کردن خاک، مقداری زغال در خاک بریزید، چون کربن از گیاهان شما مواظبت کرده و نمی‌گذارد بیمار شوند. البته باید حواستان به حشرات هم باشد. برای جلوگیری از آفت‌زدگی می‌توان یک گلدان گیاه جعفری یا همیشه‌بهار را کنار گلدان سبزیجات گذاشت. این دو گیاه جلوی حمله شته‌ها را می‌گیرند.

کود خانگی درست کنیم

تفاله خشک‌شده چای، پودر استخوان و خاکستر چوب، کودهای ارگانیک سبزی خانگی هستند. بعد از گذشت حدود دو هفته، به گیاه کود داده و ترجیحاً از کود طبیعی استفاده کنید. اما اگر این کود در دسترس نبود، سراغ کودهای شیمیایی استاندارد بروید. اگر تمام این مراحل به‌درستی انجام شود، بعد از گذشت حدود دو هفته سبزی‌ها آماده خوردن می‌شوند. وقتی‌که جوانه‌ها رشد کردند و حدود هفت هشت تا برگ دادند، دوتا برگ کوچولوئی که تازه درآمده و در سر ساقه قرار دارد را به آرامی بکنید. این‌کار باعث می‌شود که از پائین، ساقه فرعی شروع به رشد کند و محصول چندین برابر شود.

***

الان که این یادداشت را برای شما می‌نویسم، از نیمه ماه رمضان هم گذشته‌ایم. نمی‌توانم بگویم که همه‌چیز خوب پیش رفت. اول کار همه‌چیز خیلی کند پیش می‌رفت و باغچه اصلاً و اصلاً قرار نداشت سبز و روبه‌راه شود. ما دخترها چندبار بذر کاشته و چندبار خرابکاری کرده و دسته گل به آب داده‌ایم. گاهی با آب زیاد بذرها را خفه کرده و گاه یک‌نفر با فراموش کردن نوبت آب، باعث خشکی باغچه شده است. اما بالاخره باغچه ما در حیاط مسجد سبز شد و عطر ریحان و نعنا هر غروب توی حیاط پیچد. تازه چندتا گلدان شمعدانی و همیشه‌بهار هم هدیه گرفتیم. الان یک هفته‌ای می‌شود که نمازگزاران با سبزی‌های حسینیه دخترانه حضرت رقیه(س) افطار می‌کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.